فردا دیر است، همین امروز وضو بساز!
شنبه 13 مهر 1392 10:02 AM
طیّ یک سال و نیم گذشته، وقتی جریان حوادث «سوریه» بالا گرفت، بارها، مستقیم و غیر مستقیم در معرض این سؤالات قرار گرفتیم که: آیا ممکن است آنچه در سوریه میگذرد، مصداق پیشبینی روایتها درباره خروج سفیانی از شام باشد؟
هرچه بر میزان جنایتهای سلفیها، به عنوان فرزندخواندگان ابوسفیان و معاویه نیز افزوده شد، بر این گمان دامن زد؛ به ویژه، وقتی که گردانهای شمر، حرمله و معاویه و ... از سی و سه کشور دنیا در سوریه، روی حجاج بن یوسف ثقفی را سفید کردند و به رسم سفیانی، شکم زنان را دریدند و کودکان بیگناه را سر بریدند.
همواره در پاسخ سؤالکنندگان محترم عرض کردهام: باید منتظر شد. ما هم امید داریم، برآیند وقایع، به اوّلین نشانه حتمیّ ظهور، یعنی خروج سفیانی بیانجامد. شتاب نکنید! امید میورزیم این درد جانکاه که امروز شرق اسلامی را به ستوه آورده، فرزند مبارک موعود را ثمر دهد.موضوع این مقاله، آنچه ما نشانه رفتهایم ـ وقایع سوریه و سفیانی ـ نیست. موضوع مقاله، «خودمان» هستیم.
بی مقدّمه عرض میکنم در طول تاریخ حیات بشر بر پهنه خاک، از میان میلیونها و شاید میلیاردها زن، تنها و تنها یک زن و آن هم برای یک بار بی دیدار شویی، باردار و به اذنالله فرزندی مبارک را به خلق عالم هدیه نمود و او حضرت مریم عذرا(س) بود؛ وگرنه، حسب سنّت ثابت آفریدگار هستی، همواره فرزندان جسم و جان آدمی، پس از دیدار زنی و مردی و تزویج آن دو پای به عرصه حیات گذاردهاند تا دانسته شود آنکه بی ازدواج، تولّد فرزندی را چشم میدارد، خام طمعی بیش نیست.
زایش جان آدمی نیز همچون زایش جسم او در گرو تزویج است. تا روح خام، همچون رَحِمْ خام، پذیرای نطفه قوی معرفت نشود و در ازدواج با روح بلند مردان صاحب معرفت بارور نگردد، فرزند «آگاهی و آمادگی» به دنیا نمیآید تا در میدان عمل مجاهدانه، پردههای جهالت، بیخردی، بیایمانی، لاقیدی و ناپاکی دریده شود و نور ایمان و رستگاری از افق زندگی انسانها سربزند. از اینجاست که میبایست از خود بپرسیم: در شمارش روزان و شبان و پیگیری حوادث جاری در شرق اسلامی، زایش کدامین رَحِمْ بارور را چشم میداریم؟
به فرض آنکه، حَسبِ مشیّت الهی و در پاسخ به درخواست تنومندترین و پربارترین درخت وجود فرزندان انسان، در ادامه وقایع شامات، واقعه شریف ظهور فرزند مقدّس ایمان و انسان حادث شود، در آن شرایط، در پناه کدام نبیّ مرسل، ولیّ یا قدّیسی میتوان قرار گرفت؛ در حالی که در اثر خامی و عدم آگاهی و آمادگی، به انکارش خواهیم نشست یا آنکه، با شمشیر آخته در مصاف با او درخواهیم آمد؟
درباره مقابله و انکار بسیاری از این امّت در وقت ظهور، روایتهای بسیاری وارد شده است. بادهای مسموم و ناپرهیزگاری، چنان جسم و جان ما را ضعیف و رنجور ساخته که بیم آن میرود که از شاخه نحیف و شکوفههای پلاسیده و پژمرده آن، هیچ میوه و ثمری نیاید.
مطالعه ساده سلسله وقایع و حوادث جاری، ما را متذکّر میسازد که به همان سان که آژیرهای خطر پیش از حمله هوایی، انسانها را به پناهگاه فرا میخواند تا از هجوم بمبها مصون بمانند، وقایع سخت پیرامونی، در جغرافیای شرق و غرب عالم نیز، آژیرها را به صدا درآوردهاند تا همگان به پناهگاه پناه برند.
حال باید پرسید: چگونه است که بهرغم اینهمه خطر ، به جای جستن جان پناه، در فضای باز، آسمان شب را در جستوجوی هواپیمای مهاجم میکاویم؟در حدیثی شریف، حضرت امام صادق (ع) با اشاره به امتحانات سخت سالهای غیبت و زمین خوردن بسیاری از مردم در آن میانه میفرمایند:
«إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَأْتِیکُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّی تُمَیَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّی تُمَحَّصُوا؛ این امر (فرج امام زمان(عج) ) برای شما محقّق نمیشود؛ مگر بعد از ناامیدی، نه به خدا قسم محقّق نمیشود تا اینکه (خوب و بد شما) از هم جدا شوید. نه به خدا قسم محقّق نمیشود؛ مگر اینکه از ناخالصیها پاک شوید.»1
خود بنیادی، چنان انسان امروز را مست و به خود غرّه ساخته و اعتماد به نفس شیطانی چنان امر را بر ساکنان کنونی زمین مشتبه ساخته است که خود و مردمی چونان خود را مستغنی از امام راهبر منصوب از سوی حق میشناسند و تدبیرگری نفسانی را کافی برای تجربه عدالت تمام، امنیّت تمام و برخورداری تمام میدانند. از اینجاست که چونان مردمی سیر و مستغنی، واقعه شریف و عظیم ظهور کبرای منجیّ منتقم را در حاشیه حیات خویش و زنگ تفریح روزان و شبانِ آفتزده، تلقّی میکنیم.
با مراجعه به روایت سابق، میتوان دریافت که: تنها در پناه یأس از خود و مردمی چونان خود، رجوع حیث تفکّر (در احساس اضطرار تمام) معطوف به امام مبین، صاحب عصر و زمان میشود؛ مگر نخواندهایم که دعا، در وقت احساس اضطرار تمام، به هدف اجابت میرسد؟
«أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلیلاً ما تَذَکَّرُونَ؛2[کیست] آن کس که دعای مضطرّ را اجابت میکند و گرفتاری را برطرف میسازد و شما را خلفای زمین قرار میدهد؛ آیا معبودی با خداست؟! کمتر متذکّر میشوید!»
در حدیث دیگری امام صادق (ع) میفرمایند:«لَاوَ اللَّهِ، لَایَکُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَکُمْ حَتّی تُغَرْبَلُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَایَکُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَکُمْ حَتّی تُمَیَّزُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَایَکُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَکُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاس؛3 نه قسم به خدا! آنچه چشمانتظارش هستید، واقع نمیشود تا اینکه غربال شوید. نه به خدا قسم! آنچه چشم انتظارش هستید، واقع نمیشود تا اینکه (خوب و بدتان) از یکدیگر تمییز داده شوند. نه به خدا قسم! آنچه چشم انتظارش هستید، واقع نمیشود؛ مگر پس از یأس و ناامیدی.»
از اینروست که از خود میپرسم: راستی؛ پیش از چشم داشتن به زمینههای خروج سفیانی و آنچه در سوریه میگذرد، تا چه حد، نگاهمان معطوف به وضع خودمان است؟جمله پیشامدها، سختیها و آنچه که از تلخ و شیرین روزگار و ابنای روزگار به ما میرسد، دامهایی گستردهاند تا مردم غربال شوند و در آزمودگی تمام از هم جدا شوند و این خود، ناظر بر حکمت خداوند کریم است.
تا معلوم شود صالح کیست و طالح ره به کدامین دیار میپوید.در عصر و روزگار ما، دامهای گسترده ابلیس و جنودش بسیاری از ناپرهیزگاران را به فسق و جماعتی دیگر را مبتلای فساد کرده است. میانحالان، آرام و در سکوت به جمع فاسدان و مفسدان میپیوندند و فاسدان، آرام و در سکوت به صف فاسقان تا زنجیره فرمانبرداران ابلیس تکمیل و زمینههای حکومت پلیدش، قبل از ظهور کبرای امام حق کامل شود. در این وقت است که باید به خدا پناه برد.
•بدا به حال ما آنکه، در عین ابتلاء به فسق و فساد، خود را برگزیده، گل سرسبد و در زمره شیعیان نشان شده آل محمّد(ص) میشناسد.
• بدا به حال آنکه ناپرهیزگاری، رزق حلال و طیّب و طاهر را به حرام و شبهه آلوده کرده است. در حالی که از خود نمیپرسد؛ آنچه را که میخورد و در انبان میانبارد از کجا آمده و سهم کدامین فقیر و مسکین و درمانده را در خود پنهان دارد؟
• بدا به حال آنکه تظاهر به دینداری را دامی برای شکار ضعیفان و چپاول مایملک بیپناهان کرده است؛
• بدا به حال آنکه مشی در جاده مفسدان و فاسقان را نشانه شخصیّت و آراستگی دانسته و بدان فخر میفروشد؛
• بدا به حال آنکه دیگر بار، عهد جاهلی را پاس داشته و دین را به دنیا میفروشد؛
• بدا به حال آنکه در عین ابتلا به نجاسات ظاهری و باطنی، خود را در زمره منتظران ظهور میشناسد.
حضرت امام زمان(عج)، در توقیع مبارک خویش متذکّر میشوند: «فَإِنَّ أَمَرنَا یَبْعَثُه فَجْأَه؛4 همانا به حقیقت کار ما [فرج و ظهور] را به طور ناگهانی برمیانگیزد.» و این برانگیختگی ناگهانی، همان شهاب ثاقبی است که در میان شبی طولانی و سیاه فرود میآید؛ در حالیکه هیچکس آمدنش را باور نمیآورد.
امام باقر (ع) فرمودند:«یَظْهَرُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاء؛5 امام عصر(عج) همچون شهاب ثاقب (سنگ آسمان شکافنده) در شب تاریک ظاهر میشود.» برای نزدیک بودن واقعه شریف ظهور، صدها نشانه در آسمان و زمین میتوان سراغ گرفت. مگر در دعای شریف عهد نفرمودند:
«إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً؛آنان [منکران] آن را دور میبینند و ما نزدیک میشناسیم.»با صمیمیّت تمام با خود میگویم: برای نزدیک بودن خودم به «خالصان از غربال گذشته چشم به راه» چه نشانههایی میتوان سراغ گرفت؟ به خود نهیب میزنم:فردا بسیار دیر است. همین امروز و همین ساعت باید اذان سر داد، اقامه خواند به نماز ایستاد.
«حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ! حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ! حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ حَیَّ عَلَی خَیْرِ الْعَمَل!»نماز و فلاح و ورود به خیرترین عمل، جز با قامت بستن بر آستان حضرت ولیّ الله الاعظم، مهدی صاحب الزّمان، ارواحنا له الفداء راست نمیآید.قامتبستن، جز با وضو و تطهیر جسم و جان از همه آنچه که از نجاسات ظاهری و باطن بر خود بستهایم، راست نمیآید. کدامین مؤمن را میتوان سراغ گرفت که پیش از تطهیر و وضو، به نماز ایستاده باشد؟به خود نهیب میزنم: فردا دیر است، همین امروز وضو بساز!
اسماعیل شفیعی سروستانی
منبع : موعود