پاسخ به:کلام شهدا و خاطرات شهدا
سه شنبه 12 آذر 1392 8:46 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
مصاحبه گر :
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بودروی زمین افتاد و زمزمه می کرد.
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش داشت آخرین نفساشو میزد.
ازش پرسیدم: این لحظات اخر چه حرفی برای مردم داری ؟
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن ، عکس روی کمپوت ها رو نکنن .
گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو.
با همون طنازی گفت...
.
.
.
آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...