پاسخ به:مبحث هجدهم طرح صالحین + رنگ خدا در زندگی
جمعه 5 مهر 1392 10:24 PM
مامان!يه سوال بپرسم؟
زن كتابچه ي سفيد را بست.آن را روي ميز گذاشت:
- بپرس عزيزم.
- مامان!خدا زرده؟
- زن سر جلو برد :
- چطور؟
- آخه امروز نسرين سر كلاس ميگفت خدا زرده.
- خب تو بهش چي گفتي؟
- من بهش گفتم خدا زرد نيست.سفيده.
مكثي كرد.
- مامان خدا سفيده؟مگه نه؟
- زن چشم بست وسعي كرد آنچه دخترش پرسيده بود در ذهن مجسم كند.اما هجوم رنگ هاي مختلف به او اجازه نداد.چشم باز كرد.
- نميدونم دخترم.تو چطور فهميدي سفيده؟
- دخترك چشم روي هم گذاشت.دستانش را درهم قلاب كرد و لبخند زنان گفت:آخه هر وقت توي سياهي به خدا فكر ميكنم يه نقطه ي سفيد پيدا ميشه.
- زن به چشمان بي فروغ دخترك نگاه كرد ودوباره چشم بر هم نهاد.