تسلیم شدن شیطان در زمان ظهور
سه شنبه 2 مهر 1392 6:24 AM
چه منظور قتل و كشتن خود شیطان باشد و چه بلاتأثیر ماندن تلاش های شیطان باشد، نتیجه یكی خواهد بود و آن عبارت است از عدم نقشآفرینی و كارایی شیطان در گمراهی مردم در عصر حاكمیت مطلق دین خدا و دولت كریمة حضرت مهدی(عج) به گونهای كه در آن عصر، اطاعت و بندگی در سراسر جامعه توحیدی آن عصر نمود دارد «یعبدوننی لایشكرون بیشیئاً»
چرا شیطان زمانی كه امام زمان(عج) ظهور میكند خود را تسلیم امام میكند تا سر او را از بدنش جدا كند؟
این سۆال دو بخش دارد: یكی مسأله علت تسلیم شدن شیطان، دوم سر بریدن و اعدام شیطان توسط حضرت مهدی(عج).
جواب بخش نخست سۆال منوط به روشن شدن پاسخ بخش دوم سۆال است گواینكه شما مسأله سربریدن شیطان را مسلم گرفتهاید و از علت تسلیم شدن او سۆال نمودهاید. در فرض مثبت بودن جواب فقره دوم سۆال، تسلیم شدن شیطان نیز قهری و از روی اجبار خواهد بود زیرا هیچ دشمنی با میل و رغبت خود به قربانگاه نمیرود بلكه ناگزیر از تسلیم شدن میباشد.
اما مطلب مهم مربوط به این سۆال، روشن شدن این مسأله است كه: آیا در عصر ظهور شیطان بوسیله حضرت(عج) كشته میشود و یا نه و دلیل این مطلب چیست؟
این موضوع هم در قرآن به صورت اشاره، مطرح شده است و هم در روایات ذیل آن آیه، نقل گردیده است در قرآن كریم جریان مهلت خواستن شیطان از خداوند در دو آیه (37 ـ 38 سوره حجر 80 ـ 81 سوره ص) به یك شكل آمده است.
در این آیه، شیطان بعد از طرد شدن از درگاه الهی، از خداوند تقاضا میكند كه ـ رب فانظرنی الی یوم یبعثون ـ خدایا مرا تا روز قیامت مهلت بده. خداوند در پاسخ میفرماید: انك من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم. یعنی تو اجازه داری تا زمان مشخصی به كار خود ادامه دهی. كه خداوند اصل تقاضای شیطان را موافقت فرموده اما مقدار و زمان مورد نظر شیطان را نپذیرفته و آن را محدود نموده است به زمان معلوم.
در مورد اینكه مراد از «وقت معلوم» در آیه چیست میان مفسرین اختلاف نظر وجود دارد كه این اختلاف نظر نیز ناشی از اختلاف روایات مربوط به این مسأله میباشد.
ولی بسیاری از مفسرین، از جمله مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان، معتقد است كه: میان پاسخ خداوند و تقاضای شیطان تفاوت وجود دارد و دراین پاسخ از جهتی موافقت شده است و از جهتی نیز مخالفت شده است اصل مهلت دادن به شیطان، پذیرفته شده ولی مدت مورد نظر شیطان رد شده است. چون سیاق آیه دلالت دارد بر اینكه «وقت معلوم» غیر از «یوم یعبثون» است و مراد از آن زمان قبل از قیامت است.
كشته شدن شیطان و یا بیتأثیر بودن او، منافاتی با اختیار و تكلیف انسان ندارد زیرا انگیزه ها و عوامل معصیت، در وسوسه شیطان منحصر نمیباشد بلكه علاوه بر آن دو عامل مهم دیگر: یعنی وسوسههای نفسانی و عوامل درونی و نیز عوامل و انگیزهها و وسوسههای بیرونی، هم چنان باقی است
ایشان، نتیجه میگیرد كه منظور از وقت معلومی كه خداوند آن را پایان مهلت شیطان قرار داده است، روزی است كه خداوند جامعه بشری را در آن روزگار كاملاً اصلاح میكند و ریشة همه فساد را قطع میكند نه اینكه مراد روز برپایی قیامت و مرگ عموم خلایق باشد.[1]
روایاتی كه در ذیل این آیه وارد شده متفاوت میباشد، از جمله اسحاق بن عمار از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت میكند: كه حضرت فرمود: «مراد از وقت معلوم در آیه، روز قیام قائم ما است زمانی كه خداوند او را ظاهر كند، در مسجد كوفه مستقر میشود در آن هنگام شیطان در حالی كه به زانو راه میرود به سوی حضرت آورده میشود و شیطان فریادش از شدت حزن آن روز، بلند است آنگاه حضرت پیشانی شیطان را میگیرد (كنایه از ذلت و خواری) و گردن او را میزند.»[2]
در این رابطه تذكر چند نكته را لازم میدانم:
1 . روایاتی كه در ذیل این آیه مباركه وارد شده است و از جمله روایت مذكور، از نظر سند، ضعیف است.
2 . روایتی كه نقل شد با ظاهر بعضی از روایات دیگری كه در ذیل این آیه نقل شده است، اختلاف دارد برخی از روایات قتل شیطان را به رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ نسبت داده است و در بعضی دیگر بقای شیطان را تا زمان نفخه صور و مرگ جمعی، ذكر نموده است.[3] گرچه سند معتبر و قابل استنادی برای این روایت وجود ندارد.
3 . این احتمال وجود دارد كه مراد از روایات مربوط به قتل شیطان، معنای كنائی آن باشد نه قتل واقعی یعنی مراد محدود نمودن و بینتیجه بودن تلاشهای شیطان، باشد كه در عصر ظهور حضرت به خاطر رشد عقول مردم و تربیت آنان در پرتو حكومت حضرت(عج) كارهای شیطان بیاثر میشود و از تأثیرگذاری میافتد و حداقل این دسته روایات مۆید برداشت مذكور از آیه میباشد در هر حال چه منظور قتل و كشتن خود شیطان باشد و چه بلاتأثیر ماندن تلاش های شیطان باشد، نتیجه یكی خواهد بود و آن عبارت است از عدم نقشآفرینی و كارایی شیطان در گمراهی مردم در عصر حاكمیت مطلق دین خدا و دولت كریمة حضرت مهدی(عج) به گونهای كه در آن عصر، اطاعت و بندگی در سراسر جامعه توحیدی آن عصر نمود دارد «یعبدوننی لایشكرون بیشیئاً»[4]
منظور از وقت معلومی كه خداوند آن را پایان مهلت شیطان قرار داده است، روزی است كه خداوند جامعه بشری را در آن روزگار كاملاً اصلاح میكند و ریشة همه فساد را قطع میكند نه اینكه مراد روز برپایی قیامت و مرگ عموم خلایق باشد
4 . نكته آخر اینكه: كشته شدن شیطان و یا بیتأثیر بودن او، منافاتی با اختیار و تكلیف انسان ندارد زیرا انگیزه ها و عوامل معصیت، در وسوسه شیطان منحصر نمیباشد بلكه علاوه بر آن دو عامل مهم دیگر: یعنی وسوسههای نفسانی و عوامل درونی و نیز عوامل و انگیزهها و وسوسههای بیرونی، هم چنان باقی است چون انسانهای آن زمان تبدیل به فرشته نمیشوند تا طبیعت و نفسانیاتشان تغییر نماید، بلكه تربیت و فرشتهخو میشوند با اینكه زمینه و امكان معصیت و گناه برای آنان وجوددارد ولی با توجه به اینكه آگاهی و ایمان و تربیت مردم در آن دوران، به درجه اعلا قرار دارد، این معرفت و تربیت بینظیر در عصر دولت الهی حضرت مهدی(عج) صدور گناه و معصیت را به حداقل ممكن میرساند.
نتیجه اینكه: در عصر تشكیل دولت كریمة مهدوی(عج) مهلت كار شیطان به پایان میرسد. و فرقی ندارد چه این كه شیطان توسط حضرت(عج) به قتل برسد، چنانكه ظاهر برخی روایات دلالت بر آن دارد و چه اینكه اصل وجود شیطان معدوم نگردد و این روایات حمل به معنای كنائی بشود در این صورت، نقشآفرینی شیطان در اغوا و ضلالت انسانها كه بیشترین سهم را داشته است، در آن زمان به پایان میرسد. و به همین خاطر بیشترین نگرانی شیطان از ظهور حضرت و تعجیل آن میباشد.
سخن را با سخنی از امام علی علیه السلام به پایان می بریم که میفرماید:
همنشینی با اهل هوی و هوس موجب فراموشی ایمان و یاد خدا و نیز حضور شیطان میشود. (میزانالحكمه، حدیث شماره 9408)
پی نوشت ها :
[1] . المیزان،ج 12، ص 158 ـ 160، «چاپ مۆسسه علمی بیروت، 1411هـ».
[2] . همان.
[3] . ر.ك: المیزان، ج 12، ص 174.
[4] . سوره نور، آیه55