پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه
یک شنبه 31 شهریور 1392 11:33 AM
با سلام
اولین روز مدرسه برای همه دوستان خاطره است
بنده هم به همراه مادرم به مدرسه رفتم و مثل بقیه دوستان گریه کردم
جاتون خالی انقدر سر صف روز اول گریه کردم البته به دو دلیل اول اینکه مدیر مدرسه وقتی صف بندی ها رو انجام دادن گفتن که بریم سر کلاس بنده هم انقدر گریه کردم که ایشون اجازه بده قبل از اینکه
همه برن سرکلاس بنده سر صف شعر بخونم پشت تریبون انم شعر رفتم دم رودخونه
بعد اینکه شعر رو خوندم دوباره گریه کردم که من بدون مامانم سرکلاس نمیرم و بله از انجا بچه بامزه ای بودم و شیرین زبان مدیر اجازه دادن که مامانم هم با من بیاد سرکلاس البته به همینجا موضوع ختم نشد و مامان جان بنده به مدت 3 ماه میامدن و پشت درکلاس میاستادن و من سرکلاس بودم از پشت شیشه کلاس ایشون رو نگاه میکردم و به علم آموختن مشغول میشدم ووای به روزی که مامانم رو نمیدیدم از کلاس میرفتم بیرون
بنده کلا سرتاسر مدرسه از ابتدایی تا دبیرستان همیشه برام خاطره هست و بگذارید پایانش رو هم بگم که دوران دبیرستان به خاطر اینکه خیلی شلوغ بودم از مدرسه اخراج شدم البته بگم درسم خیلی خوب بود ولی خوب دیگه شلوغ بودم
بنده در کل مقاطع تحصیلی قیافه ام اینطوری بود