0

مــــبـــحــث شـــانـــــزدهم : امام رضا علیه السّلام

 
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

تأثير حضور امام رضا ـ عليه السّلام ـ در گسترش تشيّع در ايران
پنج شنبه 28 شهریور 1392  5:57 PM

پاسخ : 

امام رضا ـ عليه السّلام ـ هشتمين امام شيعيان اثني عشري بنا به درخواست و اجبار مأمون، خليفه عباسي مدّتي را در ايران (مرو) حضور يافتند و در اين مدّت عنوان ولايتعهدي مأمون را علي رغم ميل باطني خويش قبول كردند.[1]و اين مدّت مهم‌ترين فصل تاريخي زندگي آن امام همام مي‌باشد. 
با توجّه به اينكه تشيّع و محبت به اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از همان آغاز ورود اسلام و سپس در دوره اموي نفوذ چشمگيري در ايران و بالاخصّ در خراسان داشته ولي به خاطر خفقان موجود شيعيان نمي‌توانستند فعّاليت علني انجام دهند و اين روند تا حضور امام رضا ـ عليه السّلام ـ در ايران ادامه داشت. حضور امام رضا(ع) در ايران بدين ترتيب سبب رواج تشيع گرديد: 
1. با اينكه مأمون مسير حركت امام از مدينه به مرو را طوري تعيين كرده بود كه امام رضا ـ عليه السّلام ـ از مناطق شيعه‌نشين عبور نكند ولي با اين وجود امام رضا ـ عليه السّلام ـ در بين راه از آبادي‌هاي كه گذر مي‌كردند به ابراز احساسات مردم پاسخ مي‌دادند و پاسخ مسائل‌شان را با سعه صدر بيان مي‌كردند به طوري كه رجاء بن ضحاك مي‌گويد: در هيچ شهري از شهرها فرود نمي‌آمديم، مگر آنكه مردم به سراغ او مي‌آمدند و از او در مورد مسائلشان استفتاء مي‌كردند و معالم ديني‌شان را مي‌پرسيدند و او نيز احاديث زيادي از طريق آباء طاهرينش براي آنها نقل مي‌كرد.[2] 
معروفترين رويداد در اين مسير حركت، خطبه حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ در جمع مردم نيشابور بوده كه در آن جمع حضرت با بيان حديث سلسله الذهب به حقّانيت خويش و آباء و اجدادش تصريح مي‌كنند و تعداد انبوهي از علماء و طلاّب آن را ثبت كرده و دهان به دهان پخش مي‌كنند.[3] 
عملكرد امام در طول مسير طوري بوده كه مي‌خواستند مردم را نسبت به اجداد خويش و همچنين ارتباطش را با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مكرر بيان كنند و اين را ما در رواياتي كه حضرت نقل مي‌كنند كه اغلب از اجداد طاهرينش مي‌باشد، مشاهده مي‌كنيم و لذا مردمي كه با امام آشنا مي‌شدند و با رفتار حاكمان عباسي و اموي و سران قبايل عرب مقايسه مي‌كردند، شيفته امام شده به تشيّع مي‌گرويدند. و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بيشتر شناخته مي‌شدند. 
2. مقام علمي امام يكي از مهم‌ترين عوامل گسترش تشيّع به حساب مي‌آيد و همچنين خنثي كننده تمام نقشه‌هاي شوم مأمون. چرا كه مأمون با دعوت از دانشمندان و نخبگان مي‌خواست كه امام در جلسات مناظره شركت كرده و به سؤالاتي كه از طرف علماي اديان و مذاهب طرح مي‌شد پاسخ دهد، البته انگيزه مأمون شكست دادن امام و كاستن از مقام علمي و جايگاه معنوي آن حضرت نزد شيعيان و سايرين بود ولي امام با شايستگي و برتري و سعه صدر به تمام مباحثي كه مطرح مي‌شد با دلايل متّقن و محكم پاسخ مي‌دادند و مباحثي نظير مباحث امامت را پيش مي كشيدند و راه و روش اسلام را درباره حاكميت بيان مي‌كردند.[4] 
3. در پي مهاجرت امام به ايران عده زيادي از فرزندان و نوادگان ائمه ـ عليهم السّلام ـ نيز به ايران آمدند و در شهرها و مناطق مختلف و دور افتاده ساكن شدند كه اين امر هم باعث آشنايي مردم با فرهنگ اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ شد و موجب گرايش مردم به شيعه و گسترش و ترويج تشيّع گرديد. از طرفي هم، مأمون چون خود را طرفدار علويان معرّفي مي‌كرد و فضاي نسبتاً باز نسبت به خلفاي پيش از خود به وجود آورده بود نمي‌توانست مانع از تبليغ و ترويج تشيع شود.[5] و لذا با حضور امام رضا ـ عليه السّلام ـ در ايران و مهاجرت عده‌اي از علويان فرصتي پيش آمده بود كه اكثر مردم ايران و شهرهاي شيعه‌نشين علناً به شيعه و علوي بودن خود افتخار كرده و آن را تبليغ و ترويج مي‌كردند. 
4. تأثير ديگر حضور امام در ايران و گسترش تشيع؛ كرد امام رضا ـ عليه السّلام ـ بر طبق روش و سنّت پيامبر عمل در عبادات بود. آنحضرت در مدتي كه در خراسان بودند در اجراي عبادات سعي داشتند كه روش و سنّت نبوي ـ صلّي الله عليه و آله ـ را زنده كند و لذا وقتي مأمون از امام خواست تا نماز عيد را بخواند حضرت طبق سنّت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و بدون تجمّلات شاهانه عمل كردند و تأثير اين مسئله در بين مردم به حدّي بود كه مأمون دستور داد امام را از نيمه راه برگرداندند.[6] 
5. در مدّتي كه امام در مرو بودند با ارسال نامه‌هايي به اطراف و سران قبايل و تبيين جايگاه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و بيان برخي مسائل كلامي و اخلاقي كه ميان شيعه و سنّي از مسائل اختلافي بود،[7] مي‌خواستند مردم بيشتر با حقايق دين و قرآن آشنا شده و وحدت بين مسلمين بر قرار شود. لذا اين امر نيز باعث شد تعداد زيادي به تشيّع گرايش پيدا كرده و موجب گسترش تشيع گردد. 
بنابراين مي‌توان گفت كه از همان ابتداي ورود امام به ايران حضرت روشي را انتخاب كردند كه خنثي كننده نقشه‌هاي مأمون باشد و لذا با وجود اينكه امام را از مناطق شيعه نشين عبور ندادند ولي باز هم امام در ارتباطي هر چند اندك كه با مردم پيدا مي‌كردند به سؤالات مردم با سعه صدر جواب مي‌دادند و حقانيت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را در مجالس مختلف بيان مي‌نمودند و همچنين با پيروزي امام در جلسات مناظره علمي و عمل نمودن بر طبق سنّت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در عبادات و ارسال نامه‌هايي براي سران قبايل مختلف و تشريح جايگاه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ موجب گسترش تشيع در ايران شدند. و همچنين با آمدن حضرت به ايران و ايجاد فضايي مناسب. عده‌اي از علويان نيز عازم ايران شدند و در مناطق مختلف مسكن گزيده و به تبليغ و ترويج علني تشيّع و مكتب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ پرداختند كه اين امر نيز باعث گسترش تشيع در ايران گرديد. 
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 
1. الارشاد، شيخ مفيد، ج2. 
2. فصول المهمه في معرفه الائمه، ابن صباغ مالكي، ج 2. 
3. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ج2. 
4. مسند امام رضا ـ عليه السّلام ـ ، عزيز الله عطاردي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اصفهاني، ابوالفرج، مقاتل الطالبين، تحقيق احمد، بيروت، مؤسسه اعلمي، چاپ دوم ، 1987م، ص 454. 
[2] . صدوق، عيون اخبار الرضا، نجف، مطبعه حيدريه، 1390، ج2، ص 181 ـ 183. 
[3] . عاملي، جعفرمرتضي، حياه سياسي امام رضا ـ عليه السّلام ـ ، قم، انتشارات جامعه مدرسين، چاپ دوم، 1362، ص 144. 
[4] . حرّاني، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه علي اكبر غفاري، تهران، 1363، ص 513 و شوشتري، نور الله، مجالس المؤمنين، تهران، انتشارات اسلامي، (بي‌تا)، ج2، ص272. 
[5] . خواجويان، محمّدكاظم، تاريخ تشيع، مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد، 1379، ج4، ص110. اربلي، كشف الغمه، تحقيق سيد هاشم رسولي، تبريز، ج2، صص 382 ـ 383. 
[6] . مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، تحقيق: علي اكبر غفاري، تهران، دار الكتب اسلامي، چاپ اول، 1388 ق، ج 49، ص 490 و صدوق پيشين، ج 149. 
[7] . جعفريان، رسول، تاريخ تشيع در ايران (از آغاز تا قرن هفتم) قم، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ سوم، 1371، ص 157.

هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها