0

شاهنامه پایانش خوش است

 
masoomi1371
masoomi1371
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 724
محل سکونت : آذربایجان شرقی

شاهنامه پایانش خوش است
شنبه 9 شهریور 1392  9:48 AM

 وسلام سبزترین واژه ایست که می شناسم!

هستی!حضور داری!

تو را در سطرسطر نوشته هایم حس می کنم.

تقصیر چشم های من است که نمی بینند.

در کنار تنهایی ات همه تنهایی ها را فراموش می کنیم و تو شانه به شانه ی باران می باری وهر روز دعامان می کنی:

برای آدینه هایی که در حسرت موعود شدن چشم به راهند!

برای امیدهایی که به پای زمزمه ی العجل نشسته اند!

وبرای منتظرانی که بی صبرانه منتظرند تا بر آستانه ی یک جمعه ی پرشکوفه زانو بزنند!

اما چقدر این روزها زود زود می آیند و بدون هیچ نام و نشانی پشت همه ی روزمره گی ها جا می مانند.

خورشید خانواده ی زهرا!

تقویم بی تو هرچه که باشد قشنگ نیست، فرقی نمی کند چه زمستان و چه بهار!

حالا هم هر چند پاییز فصل هزار رنگ است و باران، اما به لطفتان هنوز انتظارمان سبز و سبز،بوی خزان نگرفته است.

امید در ما زنده است آقا!

حتی اگر پشتها خمیده شود آرزو داریم:ای کاش فاصله ی آمدنت به اندازه ی یک چشم بر هم زدن شود  آخر ما به چشم هامان قول دادیم تا باشند و شکوه لحظه های با تو بودن را عکس بگیرند.

از قدیم گفته اند شاهنامه پایانش خوش است!

حالا که همه چیز به آمدن شما ختم می شود حاضرم به اندازه ی همه ی روز های باقی مانده ی سفر بنویسم از نام و یادت که هزار هزار بار هم تکرار شود برایم تازگی دارد.

واین لحظه با خودم و خودت عهد می کنم هنگامه ی اذان سر سجاده ی نور همیشه دعایت کنم.

پس هر روز قرارمان همین ساعت عشق است به وقت دلدادگی!

آقا برای رفتن پاییز التماس دعا

  به چشم های خدا می سپارمت-بدرود!

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها