پاسخ به:طعـــــنه های شیرین ¦¤¦ تاپیک با امتیاز ویژه ¦¤¦
چهارشنبه 13 شهریور 1392 8:20 PM
صبح هر روز مادرم غُر زد
خواهرم هِی به من تلنگر زد
که بيا زن بگير آدم شو
فارغ از غصّههای عالم شو
که بيا زن بگير پير شدی
بینهايت بهانهگير شدی
زن نداری، عبوس و غمگينی
زندگی را سياه میبينی
زن بگيری هميشه کيفوری
از غم و غصّه تا ابد دوری
آسمان رنگ تازه میگيرد
از تو دنيا اجازه میگيرد
شاه داماد میشوی پسرم
پادشاهی کن، ای تو تاج سرم
من هم درجوابشان گفتم
تا راسخون هست زندگانی خواهد بود