0

جمعه ‏هاى انتظار در شعر شاعران شوريده حضرت مهدى

 
masoomi1371
masoomi1371
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 724
محل سکونت : آذربایجان شرقی

جمعه ‏هاى انتظار در شعر شاعران شوريده حضرت مهدى
چهارشنبه 6 شهریور 1392  9:46 PM

آدينه، آيينه جمال نماى حضرت قائم بقية‏الله، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، است و روز وصال و باريافتن به بارگاه عظيم پادشاه ملك امكان، حضرت مهدى، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، روز موعود است و نزول وعده جاويد حق. روز جمعه يا آدينه اختصاص به مقام كبريايى حضرت ولى عصر، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، داشته و در اشعار شاعران شوريده حضرتش از جلوه و درخشش ويژه‏اى برخوردار است. موضوع (آدينه يا جمعه) در اشعار شاعران معاصر بصورت گسترده مطرح گرديده است كه به نمونه‏هايى از آن اشاره مى‏كنيم:

در آسمان دل گل مهتاب خنديد خورشيد بعد از فترت ديرينه گل كرد من جمعه‏ها را كوچه كوچه خيمه بستم اما نگاهت در كدام آدينه گل كرد اشك محبت ريخت از چشمان عاشق وقتى سيماى تو در آدينه گل كرد
غلامرضا زربانويى - رضا

آيينه‏دلى، خوش‏گهرى، پاك‏سرشتى خورشيدرخى، ماه‏وشى، مظهر دادار در ليله آدينه ز نرگس شده پيدا ماننده ز درياى حقيقت، در شهوار ابواب هدايت‏به رخ خلق شده باز اسباب سعادت، همه گرديد پديدار
كيومرث سپهر - لاهيجى

دلم پر ز بوى ياس كردم خدا را پيش تو احساس كردم زمستانهاى من دور از بهارند تمام جمعه‏هايم بى قرارند
سيدمحمد موسوى‏پور

اندوه غروب پير ?جمعه‏?! اى ياد تو دستگير ?جمعه‏?! احساس غمت‏سفير جمعه كى مى‏رسى اى ?امير جمعه‏?!
سيدمحمد سادات اخوى

اى كه هستى صاحب آدينه‏ها اى صفا و پاكى آيينه‏ها اى ميان خلقى و ناديدنى بى سخن گويى هزاران گفتنى اى تمام عرش سرگردان تو نور خورشيد از رخ تابان تو
مهدى ثانى - خانى

كدام جمعه به ابهام خاك مى‏بارى زمين و خاك پر از اشتباه تقصيرند
مرضيه مختارنژاد

جمعه‏ها با عشق و يك دنيا اميد ندبه خوانم ندبه گويم با اميد عصر جمعه مى‏شود دلها غمين ليك اميد ظهورت اى امين غصه را از سينه بيرون مى‏كند آه عشقت‏با دلم چون مى‏كند
فرشته خوه

الا اى عطر دين ما كجايى ؟ شه خضرانشين ما كجايى؟ مذاب كوره آهنگرانم به يادت جمعه‏ها در جمكرانم تو را احوال مى‏پرسم زمردم چه در سهله، چه در كوفه، چه در قم
احمد عزيزى

خواب ديدم; خارها بى‏حس شدند ناگهان; گلها همه نرگس شدند آسمان از هشت‏سو آيينه ريخت از تمام هفت روز آدينه ريخت ناگهان دروازه مشرق شكافت عشق آمد، سينه منطق شكافت
خليل ذكاوت

در پشت قاب چشم تو تفسير مى‏شود آيينه‏هاى باكره جمعه، با وضو بوى لطيف دانه سيبى كه مى‏وزد يادى است تا دقايق شبهاى روبرو
يزدان خوشحال شرفشادهى

كدام جمعه؟ ندانسته‏ام ولى پيداست كه آن وديعه پروردگار در راه است دلم خوش است ميان شكنجه پاييز چه باشم و چه نباشم بهار در راه است
محمود سنجرى

هر جمعه دلم اسير ديدار تو بود انديشه پر از هجوم افكار تو بود تا در شب آدينه نشستم به نماز هر ذره شب نشان اسرار تو بود
اسفنديار زركوب

اى كاش شود چون تو بباريم همه در ذهن كوير، گل بكاريم همه گفتند كه يك جمعه تو خواهى آمد تا آمدنت در انتظاريم همه
ندا جمالى

خيره به آدينه‏ام تا كه نمايان شوى در دل آدينه‏ها چند بسوزانيم
احمد رضا كيماسى

دل در گرو مهر تو آدينه نشين است مهرت به يقين آينه‏دار دل و دين است سرچشمه الطاف خدا در نفس توست با نام تو فرياد عدالت چه قرين است
دكتر فرشيد عليزاده

اى تو خورشيد صبح آدينه ظلمت از دل ستردنم هوس است همچو؟ هزار مرتبه من پيش پاى تو مردنم هوس است
اميرعلى مصدق

سحر شد يار بى‏همتا نيامد يگانه منجى دلها نيامد نهاد آدينه را موعود ديدار دوصد آدينه رفت اما نيامد
عبدالرحيم سعيدى راد

جمعه‏اى ديگر به دنيا آمده بى صدا مانند فردا آمده دل، غم شب را هويدا مى‏كند خويش را در غصه پيدا مى‏كند
سروناز بهبهانى

باز به انتظار تو جمعه غروب مى‏شود اگر بيايى از سفر، آه، چه خوب مى‏شود
زهرا غلامزاده

از آن آدينه روزى كه به مستان باده پيمايى هر آدينه به دنبال تو و پيمانه مى‏گردم
رضا قاسم زاده

صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد بى تو حتى مهربانى حالتى از كينه دارد بى‏تو مى‏گويند تعطيل است كار عشقبازى عشق اما كى خبر از شنبه و آدينه دارد!؟
قيصر امين‏پور

آدينه بر آدينه گذشت و خبرى نيست من منتظر صبح درخشان تو هستم چون خانه بدوش شب هجران تو گشتم آشفته‏تر از موى پريشان تو هستم محمداسماعيل توسل - آشفته زلال نور آيينه، بهار صبح آدينه تو اى نور هدايت، اى زلال سبز دريايى گل شوق تو مى‏بارد، دمادم ابر چشمانى خوش آن ساعت! كه از رخسار ماهت پرده بگشايى
نسترن قدرتى

تاكى سكوت و خامشى؟ وقت است وقت‏سرخوشى وقت است‏بيرون افكنم،از كنج دل گنجينه را دست از وجودم شسته‏ام،از زندگانى خسته‏ام تا منتظر بنشسته‏ام، من صاحب آدينه را محبوب دل، معشوق جان، از انجماد آسمان اى ماه من بيرون بيا، روشن كن اين آيينه را
عليرضا برزگر

هزار جمعه به يادت دلم بهانه گرفت عنايتى به دل من كن اى كرانه سبز! قسم به نيمه شعبان كه ماه آن ماهى شب و سحر به تو انديشم اى يگانه سبز
حجت‏الله عزيزى - پيام

من به همراه نسيم همسفر با گل سرخ، پا به پاى صلوات جمعه را مى‏جويم مى‏وزد از طرف قبله سجاده من نفس صبح بهار عطر يك جمعه سبز بوى يك باغ اميد.
رنجبر گل محمدى

صبحگاه جمعه آفتاب ياد تو، ز ?ندبه‏?هاى ما طلوع مى‏كند آنكه شب، پس از دعا با سرود اشتياق، نغمه اميد، خواب رفته است، روزى را به شوق ديدنت‏شروع مى‏كند. اى تو معنى اميد و آرزو!

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها