0

مشروعيت ازدواج موقت در كتاب هاي اهل سنت

 
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:مشروعيت ازدواج موقت در كتاب هاي اهل سنت
دوشنبه 24 تیر 1392  2:28 PM

 

2- نهي عمر از دو متعه حلال


ا ز اموري که دلالت بر حليت متعه مي کند ، کلام  عمر بن الخطاب است که گفت : دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود . من از آن دو نهي مي کنم و بر(انجام دادن) آن دو عقاب مي نمايم .


 اگر در زمينه متعه  نسخي از جانب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم موجود بود ، قطعا عمر به آن استهشاد مي کرد ، اما چنين نکرده است .بنا بر اين ، روايت صراحت دارد در اينکه متعه در زمان رسول خدا حلال بوده است و تحريم آن نظر شخصي عمر است .


مدارک اين روايت در کتب اهل سنت : 


 سرخسي در دو کتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند که با سند صحيح از عمر نقل شده است :


 وقد صحّ أنّ عمر رضى اللّه عنه نهى الناس عن المتعة فقال: متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وأنا أنهى الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج .


با روايت صحيح ا ز عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع


المبسوط للسرخسي ج4 ص27 - أصول السرخسي ج2 ص6


 همين روايت در کتب ذيل نيز نقل شده است :


مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519  - المغني ج7 ص136چاپ دار الفکر 1405- أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 چاپ دار احياء التراث العربي - تفسير القرطبي ج2 ص392 -  تذكرة الحفاظ ج1 ص366 - التفسير الكبير ج5 ص130 چاپ اول دار الکتب العلميه بيروت - بداية المجتهد ج1 ص244 چاپ دار الفکر بيروت - وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص150 دار الثقافة لبنان


ماجراي يحيي بن اکثم و اين روايت : 


 در همين زمينه روايتي از يحيي بن اکثم نقل شده است که جالب توجه است :


قال يحيى بن أكثم لشيخ بالبصرة: بمن اقتديت في جواز المتعة؟ قال: بعمر بن الخطاب رضى اللّه عنه. قال: كيف وعمر كان أشدّ الناس فيها؟ قال: لأنّ الخبر الصحيح أنّه صعد المنبر فقال: إنّ اللّه ورسوله قد أحلاّ لكم متعتين وإنّي محرّمهما عليكم وأعاقب عليهما. قبلنا شهادته ولم نقبل تحريمه.


محاضرات الأدباء ج3 ص214


يحيي بن أكثم به يكي ا ز شيوخ در بصره گفت در جواز متعه از چه کسي تبعيت مي کني ؟ گفت از عمر . سوال کرد که چگونه و حال آنکه عمر از سخت گير ترين مردمان در مورد متعه بود . گفت چون روايت صحيح مي گويد که وي بالاي منبر رفت و گفت خداوند و رسول وي متعه را حلال کردند و من آن را بر شما حرام مي کنم و براي آن عقوبت ؛ پس ما شهادتش را ( در مورد حليت آن از نظر خدا و رسولش) قبول کرديم اما حرام کردنش را (توسط عمر) قبول ننموديم .


ماجراي مامون خليفه عباسي و اين روايت :


 همچنين مأمون خليفه عباسي - که در نظر ايشان امير المومنين بوده است - نيز ماجراي جالبي در مورد اين روايت دارد :


ايشان مي گويند روزي مامون دستور داد تا در بين مردم به حليت متعه ندا دهند (يعني بگويند که متعه رسما حلال است ) . محمد بن منصور و ابو العيناء از فقهاي دربار وي بر وي داخل شدند تا شايد نظر وي را بر گردانند. در حاليکه وي با عصبانيت مشغول مسواک کردن بود ، کلام عمر را ذکر کرده و گفت :


  " دو متعه در زمان رسول خدا و ابو بکر  بود و من آن دو را حرام مي کنم !!!"


 تو که هستي اي چپ چشم ( کنايه از کسي که به مطالب با ديد درست نگاه نمي کند) تا از آنچه که رسول خدا و ابو بکر انجام داده اند نهي کني؟


 پس محمد بن منصور خواست با وي سخن بگويد اما ابو العيناء به وي گفت کسي که صراحتا در مورد عمر چنين سخن مي گويد ما به وي چه بگوييم؟


 در اين هنگام يحيي بن اکثم بر وي وارد شده و با وي خلوت کرد و آنقدر با وي سخن گفت تا وي را از اين نظر باز گرداند .


 تاريخ بغداد ج 14 ص 203- تاريخ مدينة دمشق ج 64 ص 71- تهذيب الكمال ج 31 ص 214- وفيات  الأعيان ج 5 ص 197


3- روايات دال بر حليت متعه در کتب اهل سنت:


در بسياري روايات مي بينيم كه  صحابه صراحتا مي گويند که ايشان در زمان رسول خدا ، ابو بکر و قسمتي از دوران خلافت عمر متعه مي کرده وآن را جايز مي دانسته اند :


حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ أَخْبَرَنِي أَبُو الزُّبَيْرِ قَالَ سَمِعْتُ  جَابِرَ  بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُول كُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنْ التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ حَتَّى نَهَى عَنْهُ عُمَرُ فِي شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ


از جابر بن عبد الله الأنصاري شنيدم که مي گفت : ما در زمان رسول خدا و ابو بکر در مقابل يک مشت خرما يا آرد متعه مي کرديم . تا اينکه عمر در قضيه عمرو بن حريث از آن نهي کرد .


 صحيح مسلم ج2 ص 1023 باب نكاح المتعة


الجمع بين الصحيحين ج2 ص399 - سنن البيهقي الكبرى ج7 ص237 - مسند أبي عوانة ج3 ص33- مصنف عبد الرزاق ج7 ص500 - معرفة السنن والآثار ج5 ص375 - التمهيد لابن عبد البر ج10 ص112 - عون المعبود ج6 ص101 و...


شبيه همين روايت در مسند احمد وكتب ديگر  ذكر شده است .


 مسند أحمد بن حنبل ج1 ص52 و ج3 ص325 و...


4- كلام امير مومنان و ابن عباس : اگر عمر از متعه نهي نمي کرد جز افراد بدبخت زنا نمي کردند :


اين مطلب را ابن جرير طبري و سيوطي در تفسيرشان از امير مومنان علي عليه السلام نقل مي کنند که فرمود:


 لولا أنّ عمر رضي اللّه عنه نهى عن المتعة ما زنى إلاّ شقي.


 اگر عمر از متعه نهي نمي کرد جز افراد بد بخت زنا نمي کردند ( بلکه به متعه رو مي آوردند)


تفسير الطبري ج5 ص13  چاپ دار الفکر بيروت - الدر المنثور ج2 ص486 دار الفکر بيروت


عبد الرزاق نيز شبيه همين مطلب را از امير مومنان در المصنف (ج7 ص500 شماره14029) نقل مي کند


 قرطبي نيز در تفسيرش ج 5 ص 130 (چاپ دار الشعب قاهره) شبيه همين مطلب را از ابن عباس نيز نقل مي کند .


5- نظر صحابه ، تابعين و علماي اهل سنت و سيره آنها در مورد متعه :


يکي از ادله اي که نمي توان آن را انکار کرد سيره صحابه و تابعين در عمل به متعه بعد از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بوده است . اين عمل به قدري در ميان ايشان شايع بوده است که با توجه به آن نمي توان ادعاي نسخ متعه يا عالم نبودن اين عده زياد از علما و بزرگان صحابه و تابعين و نيز علماي اهل سنت را پذيرفت .


وقد ثبت على تحليلها بعد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم جماعة من السلف رضى اللّه عنهم منهم من الصحابة رضى اللّه عنهم: أسماء بنت أبى بكر الصديق . وجابر بن عبد اللّه . وابن مسعود . وابن عباس. ومعاوية بن أبى سفيان ، وعمرو بن حريث . وأبو سعيد الخدرى . وسلمة . ومعبد أبناء أميّة بن خلف ، ورواه جابر بن عبد اللّه عن جميع الصحابة مدّة رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم . ومدّة أبى بكر . وعمر إلى قرب آخر خلافة عمر.


واختلف في إباحتها عن ابن الزبير . وعن على فيها توقّف . وعن عمر بن الخطاب أنّه إنّما أنكرها إذا لم يشهد عليها عدلان فقط وأباحها بشهادة عدلين.
 


ومن التابعين طاوس . وعطاء . وسعيد بن جبير . وسائر فقهاء مكّة أعزها اللّه


 المحلى ج 9 ص 519


گروهي از سلف بر حليت متعه بع د از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم باقي ماندند . در بين ايشان از صحابه اسماء دختر ابو بکر صديق است وجابر بن عبد الله الانصاري و ابن مسعود و ابن عباس ومعاويه وعمرو بن حريث و ابو سعيد خدري و سلمه ومعبد فرزندان امية بن خلف .


 جابر نظر به حليت متعه را در زمان رسول خدا از همه صحابه نقل کرده است . و نيز در زمان خلافت ابو بکر و نيز مدتي در زمان عمر تا اواخر خلافتش ( که طبق روايات خود اهل سنت بعد از آن از متعه نهي کرد)


 و در مورد اعتقاد ابن زبير به حلال بودن آن اختلاف شده است . نيز از علي در مورد آن سکوت وتوقف در نظر دادن نقل شده است .


 و از عمر نيز نقل شده است که تنها زماني در مورد متعه اشکال مي گرفت که دو شاهد در آن حاضر نباشند ، اما اگر دو شاهد شهادت دادند آن را جايز مي دانست .


نيز قرطبي در کتاب الجامع لأحكام القرآن قرطبي  ج 5 ص133 فتواي به حليت متعه را نظر علماي مکه و يمن مي داند .


  از سوي ديگر مي بينيم که بزرگان علماي اهل سنت نيز در مورد متعه نظر مخالفي نداشته اند و بالعکس حتي بسياري از ايشان به اين عمل رغبت بسيار نشان مي داند .


 مثلا عبد العزيز بن عبد الملک بن جريج از بزرگان علماي امويين و فقيه وعالم مکه که در زمان وي يکي از ارکان اصلي روايت بود و روايات وي به وفور در صحاح سته يافت مي شود 90 زن متعه اي داشت :


 1- قال أبو غسان زنيج سمعت جريرا الضبي يقول كان ابن جريج يرى المتعة تزوج بستين إمرأة وقيل إنه عهد إلى أولاده في أسمائهن لئلا يغلط أحد منهم ويتزوج واحدة مما نكح أبوه بالمتعة


جرير مي گفت که نظر ابن جريج حليت متعه بود . او با 60 زن متعه کرد و گفته شده است که او نام ايشان را به اولادش گفت تا مبادا کسي از ايشان به اشتباه افتاده و با زني از زناني که پدرش با ايشان متعه کرده بود ازدواج کند!!!


 سير أعلام النبلاء ج6/ص331


 2- وقال محمد بن عبد الله بن عبد الحكم سمعت الشافعي يقول استمتع ابن جريج بتسعين امرأة حتى إنه كان يحتقن في الليل بأوقية شيرج طلبا للجماع


 سير أعلام النبلاء ج6/ص333


از شافعي شنيدم که مي گفت : ابن جريج با 90زن متعه کرد ؛ حتي  او شبها يک ظرف روغن کنجد به خود تنقيه مي کرد تا بتواند نزديکي کند !!!


هم چنين از مالک بن أنس و أحمد بن حنبل دو فقيه بزرگ اهل سنت و رهبران مذاهب مالکي و حنفي نيز قول به جواز متعه نقل شده است :


مالك بن أنس: 


 1- وَتَفْسِيرُ الْمُتْعَةِ أَنْ يَقُولَ لِامْرَأَتِهِ : أَتَمَتَّعُ بِكَ كَذَا مِنْ الْمُدَّةِ بِكَذَا مِنْ الْبَدَلِ ، وَهَذَا بَاطِلٌ عِنْدَنَا جَائِزٌ عِنْدَ مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ وَهُوَ الظَّاهِرُ مِنْ قَوْلِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ


 تفسير متعه آن است كه به زني گفته شود: من تو را براي فلان زمان و با فلان مقدار مال متعه مي&rlmكنم و اين در اعتقاد ما باطل است و مالك بن انس آن را جايز مي داند و گويا نظر ابن عباس هم چنين باشد .


 المبسوط للسرخسي ج5 ص152


 2- وفي أن النهي للتحريم أو الكراهة قولان لمالك


در اينكه نهي (از خوردن گوشت الاغ ومتعه ) براي كراهت است يا حرمت مالك دو قول دارد .


 شرح الزرقاني ج3 ص198


 3- وَقَالَ مَالِكٌ : هُوَ جَائِزٌ ؛ لِأَنَّهُ كَانَ مَشْرُوعًا فَيَبْقَى إلَى أَنْ يَظْهَرَ نَاسِخُه وَاشْتَهَرَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ تَحْلِيلُهَا وَتَبِعَهُ عَلَى ذَلِكَ أَكْثَرُ أَصْحَابِهِ مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ وَمَكَّةَُ


مالک بن أنس مي گويد که متعه جايز است . زيرا در ابتدا مشروع بوده است . پس همينطور باقي مي ماند تا نسخش مشخص شود.  مشهور است كه ابن عباس نيز آن را حلال مي&rlmدانست و بيشتر اصحاب او از اهل يمن و مكه نيز به تبعيت از ايشان ، آن را جايز مي&rlmدانستند


تبيين الحقائق شرح كنز الدقائق فخر الدين ابو محمد عثمان بن علي زيلعي كتاب النكاح باب المتعة


احمد بن حنبل :


وقال أبو بكر فيها رواية أخرى أنها مكروهة غير حرام لأن ابن منصور سأل أحمد عنها فقال يجتنبها أحب إلي قال فظاهر هذا الكراهة دون التحريم


از ابن قدامه نقل شده كه ابوبكر گفت: روايت ديگري وارد شده كه طبق آن ، متعه مكروه است ، نه حرام ؛ چون ابن منصور از احمد پرسيد و او گفت: به نظر من ، دوري كردن از آن ( متعه ) بهتر است. گفت: پس ظاهر اين گفته ، كراهت است نه حرمت.


 المغني ج7 ص136


همين مطلب در کتاب الكافي في فقه ابن حنبل ج3 ص57 و کتاب شرح الزركشي ج2 ص399 آمده است .


صحابه اي متعه کرده و يا آن را جايز مي دانسته اند : 


ما اکنون فهرستي از اسامي بعضي از کساني را که در کتب اهل سنت ، قول به حليت متعه از ايشان نقل شده است ذکر مي کنيم:


 جابر بن عبداللَّه انصاري :


 صحيح مسلم ج2 ص1022 باب نكاح المتعه چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت


مصنف عبد الرزاق ج7 ص499 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت


 عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث  العربي بيروت


 شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة


 و...


 عمران بن حصين خزاعي :


صحيح بخاري ج 4 ص 1642 چاپ دار ابن کثير بيروت 1407 كتاب التفسير باب "فمن تمتع بالعمرة إلي الحج" (بقره أيه 196)


 مسند أحمد بن حنبل ج4 ص 436 چاپ موسسه قرطبه مصر


 المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي


التفسير الكبير ج10 ص41 چاپ دار الکتب العلميه بيروت سوره نساء ذيل آيه "فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً"


 تفسير قرطبي ج5 ص 133چاپ دار الشعب قاهره


ابو سعيد خدري :


 المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت


شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة


 عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث  العربي بيروت


 عبداللَّه بن مسعود :


 المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت


شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة


 سلمة بن اكوع :


 المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي


 شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة


 مصنف عبد الرزاق ج7  ص 498 ش 14023 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت


 کنز العمال ج 16 ص 219 ح 45731 چاپ دار الکتب العلمية بيروت


 امير المومنين علي بن ابي طالب عليه السلام :


 التفسير الكبير ج10 ص43چاپ دار الکتب العلمية بيروت ذيل آيه متعه سوره نساء    


 (روايت نهي عمر از متعه به نقل ازامير مومنان):


 الدر المنثور ج2 ص486 دار الفکر بيروت - تفسير الطبري ج 5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت -  المصنف ج7 ص500 شماره  14029 - كنز العمال ج16 ص219ح &rlm 45728 چاپ دار الکتب العلمية بيروت


 ابن حزم نيز مي گويد در مورد متعه از امير مومنان روايات مختلفي نقل شده است (بعضي جواز و بعضي حرمت):


 المحلى ج9 ص 520 چاپ دار الآفاق بيروت


 سعد بن أبي وقاص:


 صحيح مسلم ج2 ص 898  کتاب الحج باب جواز التمتع چاپ دار احياء التراث العربي بيروت


 مسند أحمد بن حنبل ج1 ص181 چاپ موسسة قرطبه مصر و...


اشکال : اين روايت و باقي روايات نقل شده از سعد مربوط به متعه حج است .


 پاسخ : در روايت وي لفظ متعه آمده است ؛ علماي اهل سنت اين روايت را مربوط به متعه حج( حج تمتع) مي دانند ولي خود سعد در اين روايت گفته است: زماني متعه کرديم که معاويه کافر بود و همگان مي دانند که حج تمتع رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در سال حجة الوداع بوده است و معاويه در آن سال اسلام آورده بود .


پس اين روايت مربوط به قبل از آن زمان مي گردد و مقصود از آن متعه نساء است نه حج .


عمرو بن حريث (حويرث) :


 المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت


 شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة


مصنف عبد الرزاق ج7  ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14025 و ص500  ش 14028 و 14029 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت


 کنز العمال ج 16 ص 217 ح 45712 چاپ دار الکتب العلمية بيروت


 فتح الباري ج9 ص172چاپ دار المعرفة بيروت


سنن كبري بيهقي ج&rlm7  ص&rlm237 چاپ مکتبة دار الباز مکة المکرمة


 أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت


 معاوية بن ابي سفيان:


 معاويه در ماجراي فتح مکه اسلام آورد . وي در زمان فتح طائف ، زني به نام معانه را  متعه نمود . اين زن ، تا زمان خلافت معاويه زنده ماند و معاويه همه ساله هدايايي براي وي مي فرستاد . پس ادعاي حرمت متعه در فتح خيبر يا بعد از آن و حتي در ماجراي فتح مکه نمي تواند صحيح باشد .


المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت


شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة


 مصنف عبد الرزاق ج7  ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14026 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت


 سلمة بن أميّة:


مصنف عبد الرزاق ج7  ص 498 ش 14024 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت


 جمهرة انساب العرب ابن حزم  ص&rlm 159 ذيل بحث بنو جمح


الإصابة حرف السين المهملة القسم الأول


المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها