پاسخ به:داستان های حکایتی
سه شنبه 2 آذر 1389 4:34 AM
دايره زندگي
وقتي کودکي هفت ساله بودم، پدربزرگم مرا به برکه اي در يک مزرعه برد و به من گفت: سنگي را به داخل آب بينداز و بهدايره هايي که توسط اين سنگ ايجاد شده نگاه کن. سپس از من خواست که خودم را به جايآن سنگ تصور کنم. او گفت: " تو مي تواني تعداد زيادي از جلوه ها و نمودها را درزندگيت خلق کني اما امـواجي که از اين جلوه ها پديـد مي آيد، صلح و آرامش موجود درتمام مخلوقات تو را بر هم خواهد زد. به خاطر داشته باش که تو در برابر هر آن چه دردايره زندگيت قرار مي دهي مسوولي و اين دايره به نوبه خود با بسياري از دايره هايديگر ارتباط خواهد داشت. نيازمند خواهي بود تا در مسيري زندگي کني که اجازه دهد،خوبي و منفعت ناشي از دايره ات، صلح و آرامش را به ديگران منتقل کند. آن جلوه هاييکه از عصبانيت و حسادت ناشي مي شود، همان احساسات را به ديگر ذايره ها خواهدفرستاد. تو در برابر هر دوي آن ها مسئولي."
اين نخستين بار بود که دريافتم هرشخص قادر است صلح و يا ناسازگاري دروني خلق کند که در جهان پيرامونش جريان يابد. اگر وجودمان سرشار از نزاع، نفرت، ترديد و خشم باشد، هرگز نمي توانيم صلح را درجهان برقرار سازيم. ما احساسات و افکاري را که در درون نگاه داشته ايم از خود ساطعمي کنيم، چه در مورد آن ها صحبت کنيم چه سکوت اختيار کنيم.
هرآن چه در درون خويشداريم به جهان پيرامون ما سرايت مي کند خلق زيبايي يا ناسازگاري با تمامي دوايرديگر زندگي مرتبط مي باشد.
اين تمثيل جاوداني را به خاطر بسپاريم: به هر چيزي کهتوجه کنيم، رشد و توسعه مي يابد.