0

وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

 
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى
یک شنبه 9 تیر 1392  10:59 PM

كافر نباشد، خود گوينده كافر مى‏گردد.
عبد اللّه عمر نيز از پيامبر گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل كرده كه فرمودند:

كُفُّوا عَنْ أهْلِ لا إلهَ إلاّ اللّهُ لا تُكَّفِرُوهُمْ بِذَنْبٍ، مَنْ أكْفَرَ أهْلَ لا إلهَ إلاّ اللّه فَهُوَ إلَى الْكُفْرِ أقْرَب(1)؛ از تكفير گويندگان «لااله إلاّ اللّه» دست برداريد و آنان را به خاطر گناه، به كفر متهم نكنيد، آن كس كه اهل توحيد را به كفر نسبت دهد خود او به كفر نزديك‏تر است.

ج: حرمت قتل اهل قبله:
بخارى در صحيح خود از انس بن مالك از رسول خدا [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] نقل مى‏كند كه فرمود:
مَنْ صَلَّى صَلاَتَنَا، وَاسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا، وَأَكَلَ ذَبِيحَتَنَا، فَذَلِكَ الْمُسْلِمُ الَّذِي لَهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَذِمَّةُ رَسُولِهِ، فَلاَ تُخْفِرُوا اللَّهَ فِي ذِمَّتِهِ(2)؛ كسى كه مانند ما نماز بخواند و به طرف قبله بايستد و از گوشت ذبح شده ما بخورد پس او مسلمان است و در پناه خدا و رسول، عهد خدا را درباره او نشكنيد.

د: حرمت قتل كسى كه از ترس اسلحه، اسلام بياورد:



(1) معجم الكبير، ج 12، ص 211؛ مجمع الزوائد، ج 1، ص 106؛ جامع الصغير، ج 2، ص 275؛ كنز العمال، ج 3، ص 635 و فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 5، ص 12.
(2) صحيح بخارى، ج 1، ص 102، ح 391، كتاب الصلاة، باب فضل استقبال القبلة.

(160)


مسلم در صحيح خود از اسامة بن زيد نقل مى‏كند كه گفت:
پيامبر اكرم
[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] ما را به جنگ قبيله‏اى فرستاد، هنگام صبح در ميان قبيله حُرَمة از جُهَينه بوديم، مردى از افراد قبيله را تعقيب كردم، گفت: «لا اله إلاّ اللّه»، با نيزه او را از پا درآوردم، احساس كردم كار بدى كرده‏ام و لذا به پيامبر گزارش دادم، فرمود: أَقَالَ لاَإِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَقَتَلْتَهُ؛ آيا كسى را كه لا اله إلاّ اللّه گفت، كشتى؟ عرض كردم: اى رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله إِنَّمَا قَالَهَا خَوْفًا مِنَ السِّلاَحِ؛ ! او براى حفظ جان و ترس از اسلحه آن را گفت.
حضرت فرمود:
أَفَلاَ شَقَقْتَ عَنْ قَلْبِهِ حَتَّى تَعْلَمَ أَقَالَهَا أَمْ لاَ. فَمَازَالَ يُكَرِّرُهَا عَلَىَّ حَتَّى تَمَنَّيْتُ أَنِّي أَسْلَمْتُ يَوْمَئِذٍ؛ مگر تو قلبش را شكافتى تا بدانى كه راست مى‏گويد يا خير؟ پيامبر اين سخن را مُدام تكرار مى‏كرد و من آرزو كردم كه اى كاش امروز مسلمان مى‏شدم.
سعد بن وقّاص مى‏گويد: من هيچ مسلمانى را نمى‏كشم تا ذوالبطين يعنى اُسامه او را بكشد. شخصى پرسيد: مگر خداوند نفرموده است: «
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَتَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ»؛ كافران را بكشيد تا فتنه‏اى نباشد و همه دين براى خدا باشد.
سعد وقّاص گفت: «ما جنگ كرديم تا فتنه‏اى نباشد، ولى تو و يارانت جنگ مى‏كنيد تا فتنه باشد»(1).

ه: حرمت قتل كسى كه پس از كشتن مسلمانان، اسلام بياورد:
در روايت ديگرى نقل مى‏كند كه:



(1) صحيح مسلم، ج1، ص 67، ح 180، كتاب الإيمان، ب 40، باب تَحْرِيمِ قَتْلِ الْكَافِرِ بَعْدَ أَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ.

(161)


اسامة بن زيد يكى از مشركان را پس از آن كه «لا اله إلاّ اللّه» به قتل رساند، وقتى به پيامبر گرامى [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] قضيه را خبر دادند، حضرت اسامه را احضار نمود و به او فرمود: چرا وى را كشتى؟ پاسخ داد: يَا رَسُولَ اللَّهَ أَوْجَعَ فِي الْمُسْلِمِينَ وَقَتَلَ فُلاَنًا وَفُلاَنًا - وَسَمَّى لَهُ نَفَرًا - وَإِنِّي حَمَلْتُ عَلَيْهِ فَلَمَّا رَأَى السَّيْفَ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ؛ يارسول اللّه، قلب مسلمانان را به‏درد آورد، تعدادى از مسلمانان را كشت، هنگامى كه خواستم وى را به قتل رسانم، چشمش كه به شمشير افتاد، «لا اله إلاّ اللّه» گفت. پيامبر اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] فرمود: با اين حال وى را كشتى؟ پاسخ داد: آرى(1). روز قيامت با «لا اله إلاّ اللّه» چه خواهى كرد؟
در ادامه حديث آمده كه حضرت چندين بار فرمود: فَكَيْفَ تَصْنَعُ بِلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ إِذَا جَاءَتْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ فرداى قيامت با كلمه «لا اله إلاّ اللّه» چه خواهى كرد؟ عرضه داشت: يا رسول اللّه برايم طلب مغفرت كن(2).



3. تكفير مسلمين خلاف سيره پيامبر (ص) است

تكفير مسلمانان همان‏طور كه مخالف سنّت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏باشد، مخالف با سيره آن حضرت نيز مى‏باشد، همان گونه كه:
در صحيح بخارى انس بن مالك از رسول خدا
[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] نقل مى‏كند كه




(1) صحيح مسلم، ج1، ص 67، ح 1801.
(2) صحيح مسلم، ج 1، ص 68، ح 181، كتاب الإيمان، باب تَحْرِيمِ قَتْلِ الْكَافِرِ بَعْدَ أَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ. (162)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها