پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى
یک شنبه 9 تیر 1392 10:59 PM
كافر نباشد، خود گوينده كافر مىگردد.
عبد اللّه عمر نيز از پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمودند:
كُفُّوا عَنْ أهْلِ لا إلهَ إلاّ اللّهُ لا تُكَّفِرُوهُمْ بِذَنْبٍ، مَنْ أكْفَرَ أهْلَ لا إلهَ إلاّ اللّه فَهُوَ إلَى الْكُفْرِ أقْرَب(1)؛ از تكفير گويندگان «لااله إلاّ اللّه» دست برداريد و آنان را به خاطر گناه، به كفر متهم نكنيد، آن كس كه اهل توحيد را به كفر نسبت دهد خود او به كفر نزديكتر است.
ج: حرمت قتل اهل قبله:
بخارى در صحيح خود از انس بن مالك از رسول خدا [ صلىاللهعليهوآله ] نقل مىكند كه فرمود:
مَنْ صَلَّى صَلاَتَنَا، وَاسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا، وَأَكَلَ ذَبِيحَتَنَا، فَذَلِكَ الْمُسْلِمُ الَّذِي لَهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَذِمَّةُ رَسُولِهِ، فَلاَ تُخْفِرُوا اللَّهَ فِي ذِمَّتِهِ(2)؛ كسى كه مانند ما نماز بخواند و به طرف قبله بايستد و از گوشت ذبح شده ما بخورد پس او مسلمان است و در پناه خدا و رسول، عهد خدا را درباره او نشكنيد.
د: حرمت قتل كسى كه از ترس اسلحه، اسلام بياورد:
(1) معجم الكبير، ج 12، ص 211؛ مجمع الزوائد، ج 1، ص 106؛ جامع الصغير، ج 2، ص 275؛ كنز العمال، ج 3، ص 635 و فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 5، ص 12.
(2) صحيح بخارى، ج 1، ص 102، ح 391، كتاب الصلاة، باب فضل استقبال القبلة.
مسلم در صحيح خود از اسامة بن زيد نقل مىكند كه گفت:
پيامبر اكرم [ صلىاللهعليهوآله ] ما را به جنگ قبيلهاى فرستاد، هنگام صبح در ميان قبيله حُرَمة از جُهَينه بوديم، مردى از افراد قبيله را تعقيب كردم، گفت: «لا اله إلاّ اللّه»، با نيزه او را از پا درآوردم، احساس كردم كار بدى كردهام و لذا به پيامبر گزارش دادم، فرمود: أَقَالَ لاَإِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَقَتَلْتَهُ؛ آيا كسى را كه لا اله إلاّ اللّه گفت، كشتى؟ عرض كردم: اى رسول خدا صلىاللهعليهوآله إِنَّمَا قَالَهَا خَوْفًا مِنَ السِّلاَحِ؛ ! او براى حفظ جان و ترس از اسلحه آن را گفت.
حضرت فرمود: أَفَلاَ شَقَقْتَ عَنْ قَلْبِهِ حَتَّى تَعْلَمَ أَقَالَهَا أَمْ لاَ. فَمَازَالَ يُكَرِّرُهَا عَلَىَّ حَتَّى تَمَنَّيْتُ أَنِّي أَسْلَمْتُ يَوْمَئِذٍ؛ مگر تو قلبش را شكافتى تا بدانى كه راست مىگويد يا خير؟ پيامبر اين سخن را مُدام تكرار مىكرد و من آرزو كردم كه اى كاش امروز مسلمان مىشدم.
سعد بن وقّاص مىگويد: من هيچ مسلمانى را نمىكشم تا ذوالبطين يعنى اُسامه او را بكشد. شخصى پرسيد: مگر خداوند نفرموده است: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَتَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ»؛ كافران را بكشيد تا فتنهاى نباشد و همه دين براى خدا باشد.
سعد وقّاص گفت: «ما جنگ كرديم تا فتنهاى نباشد، ولى تو و يارانت جنگ مىكنيد تا فتنه باشد»(1).
ه: حرمت قتل كسى كه پس از كشتن مسلمانان، اسلام بياورد:
در روايت ديگرى نقل مىكند كه:
(1) صحيح مسلم، ج1، ص 67، ح 180، كتاب الإيمان، ب 40، باب تَحْرِيمِ قَتْلِ الْكَافِرِ بَعْدَ أَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ.
اسامة بن زيد يكى از مشركان را پس از آن كه «لا اله إلاّ اللّه» به قتل رساند، وقتى به پيامبر گرامى [ صلىاللهعليهوآله ] قضيه را خبر دادند، حضرت اسامه را احضار نمود و به او فرمود: چرا وى را كشتى؟ پاسخ داد: يَا رَسُولَ اللَّهَ أَوْجَعَ فِي الْمُسْلِمِينَ وَقَتَلَ فُلاَنًا وَفُلاَنًا - وَسَمَّى لَهُ نَفَرًا - وَإِنِّي حَمَلْتُ عَلَيْهِ فَلَمَّا رَأَى السَّيْفَ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ؛ يارسول اللّه، قلب مسلمانان را بهدرد آورد، تعدادى از مسلمانان را كشت، هنگامى كه خواستم وى را به قتل رسانم، چشمش كه به شمشير افتاد، «لا اله إلاّ اللّه» گفت. پيامبر اكرم [ صلىاللهعليهوآله ] فرمود: با اين حال وى را كشتى؟ پاسخ داد: آرى(1). روز قيامت با «لا اله إلاّ اللّه» چه خواهى كرد؟
در ادامه حديث آمده كه حضرت چندين بار فرمود: فَكَيْفَ تَصْنَعُ بِلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ إِذَا جَاءَتْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ فرداى قيامت با كلمه «لا اله إلاّ اللّه» چه خواهى كرد؟ عرضه داشت: يا رسول اللّه برايم طلب مغفرت كن(2).
تكفير مسلمانان همانطور كه مخالف سنّت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله مىباشد، مخالف با سيره آن حضرت نيز مىباشد، همان گونه كه:
در صحيح بخارى انس بن مالك از رسول خدا [ صلىاللهعليهوآله ] نقل مىكند كه
(1) صحيح مسلم، ج1، ص 67، ح 1801.
(2) صحيح مسلم، ج 1، ص 68، ح 181، كتاب الإيمان، باب تَحْرِيمِ قَتْلِ الْكَافِرِ بَعْدَ أَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ. (162)
*هر وقت که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی
چون درد سرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی*
*پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*