0

وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

 
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى
یک شنبه 9 تیر 1392  10:56 PM

شيخ ناصر العمر ديگر مفتى وهّابى از ديار سعودى نيز گفته است:
دشمنى با حزب اللّه بر همگان واجب است، زيرا آن‏ها دشمن هميشگى اهل سنّت بوده‏اند(1).

12. مفتيان سعودى، كاسه داغ‏تر از آش:
اين فتواى ضدّ اسلامىِ علماى تندروى وهّابيّت برخلاف فتواى نظريّه‏پرداز آنان ابن تيميّه است؛ بلكه كاسه داغ‏تر از آش به‏شمار مى‏آيند؛ زيرا ابن تيميّه با همه دشمنى و ضديّت با شيعه، در پاسخ سؤال از كسى كه يهود و نصارى را بر شيعه ترجيح مى‏دهد با صراحت گفته است: «آن‏هايى كه به شريعت پيامبر گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ايمان آورده‏اند، اگرچه اهل بدعت باشند همانند خوارج، شيعه، مرجئه و قدريّه، از يهود بهترند كه منكر رسالت آن حضرت مى‏باشند».
آن گاه اضافه مى‏كند: «كفر يهود و نصارى به دين اسلام روشن است، ولى اهل بدعت، اگر موافق با رسول اكرم
[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] باشند، قطعا كافر نيستند و در صورتى كه اهل بدعت را كافر بدانيم، كفر او همانند كفر كسى كه پيامبر اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] را تكذيب مى‏كند، نيست(2).



(1) سايت: WWW.WATAN.COM.
(2) جواب ابن تيميّه: «الحمد للّه كل من كان موءمنا بما جاء به محمّد فهو خير من كلّ من كفر به وإن كان في الموءمن بذلك نوع من البدعة سواء كانت بدعة الخوارج والشيعة والمرجئة والقدريّة أو غيرهم؛ فإنّ اليهود والنصارى كفّار كفرا معلوما بالإضطرار من دين الإسلام، والمبتدع إذا كان يحسب أنّه موافق للرسول لا مخالف له لم يكن كافرا به ولو قدر أنّه يكفر فليس كفره مثل كفر من كذّب الرسول [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ]». مجموع الفتاوى، ج 35، ص 201.

(152)


نقد نظريّه وهّابيّت، در تكفير مسلمانان


1. تكفير مسلمانان مخالف نصّ قرآن است

در گذشته و امروز، عدّه‏اى با جرئت تمام و بدون داشتن ملاك شرعى، فتوا به كفر افراد و گروه‏ها صادر كرده و مى‏كنند و معلوم نيست كه براساس چه مدرك و ملاك عقلى و شرعى، اين‏چنين با حيثيّت و آبروى افراد بازى مى‏كنند؟
براى روشن شدن موضوع، لازم است به اين نكته بپردازيم كه: «به چه كسى مسلمان گفته مى‏شود؟» و به تعبير ديگر: «مرز ورود و خروج به دين اسلام چيست؟»
بى‏شك، كمترين درجه مسلمانى، اقرار و گواهى به وحدانيّت خداوند تبارك و تعالى و رسالت و پيامبرى پيامبر اعظم حضرت محمّد مصطفى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است، اگرچه فقط زبانى بوده و از مرحله سخن فراتر نباشد؛ بنابر شهادت وحى و اعتراف عموم مفسّران، فقيهان و دانشمندان علم كلام، خون و مال چنين شخصى محفوظ و هيچ كس حقّ تعرّض به او را ندارد.
اينك به دو آيه از قرآن براى رسيدن به تعريفى از اسلام و مسلمان با استفاده از نظريّات مفسّران اشاره مى‏كنيم:

آيه اوّل:
خداوند متعال در رابطه با اسلام عرب‏هاى باديه نشين مى‏فرمايد:

(153)


«قَالَتِ الاْءَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَ لَـكِن قُولُوآا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الاْءِيمَـنُ فِى قُلُوبِكُمْ وَ إِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لاَ يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَــلِكُمْ شَيْـءًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ »(1)؛ عرب‏هاى باديه‏نشين گفتند: ايمان آورده‏ايم، بگو: شما ايمان نياورده‏ايد، ولى بگوييد: اسلام آورده‏ايم، چون هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمى‏كند، خداوند آمرزنده و مهربان است.

تفاوت ميان ايمان و اسلام:
در اين آيه، ايمان در مرحله‏اى پس از اسلام قرار گرفته است و اين بدان معناست كه يكى اخصّ است و ديگرى اعم.
راغب اصفهانى در مفردات مى‏نويسد:

الإسلام: الدخول فى السلم، وهو أن يسلم كلّ واحد منهما أن يناله من ألم صاحبه(2)؛ اسلام، يعنى ورود در امنيّت و آرامش، يعنى با پذيرش توحيد و رسالت از آزار ديگرى محفوظ باشد.
ابن جرير طبرى در تفسير آيه شريفه، به نقل از زُهرى مى‏نويسد:
اسلام، شهادت و گواهى به وحدانيّت خدا و يكتايى پروردگار است و ايمان، سخن همراه با عمل است(3).



(1) حجرات (49) آيه 14.
(2) مفردات راغب، ماده «سلم».
(3) از زهرى نقل شده است: «الأعراب آمنّا قل لم‏توءمنوا ولكن قولوا أسلمنا قال: إنّ الاسلام، الكلمة، والايمان، العمل.» جامع البيان، ج 26، ص 182، شماره 24607. (154)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها