پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى
یک شنبه 9 تیر 1392 10:50 PM
عقيده اهل سنّت اين است كه خداوند بالاى عرش قرار گرفته و در درون جهان نيست؛ بلكه خارج از اين عالم مىباشد.
و دليل بر علوّ خداوند و بالا بودن او از مخلوقات، همان نزول قرآن از طرف اوست و مسلّم است كه نزول همواره از بالا به پايين صورت مىگيرد، همان گونه كه در قرآن نيز آمده است: «وَأَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الْكِتَـبَ بِالْحَقِّ ...»(1)؛ ما قرآن را به سوى تو به حقّ نازل نموديم. تا آن جا كه مىنويسند:
رسول گرامى [ صلىاللهعليهوآله ] از كنيزى كه مىخواست او را آزاد نمايد، پرسيد: خداوند كجاست؟ پاسخ داد: در آسمانهاست. حضرت پرسيد: من چه كسى هستم؟ پاسخ داد: پيامبر خدا.
آنگاه حضرت به صاحب آن كنيز فرمود: او شخص باايمانى است و مىتوانى وى را در راه خدا آزاد نمايى.
و همچنين رسول اكرم [ صلىاللهعليهوآله ] فرمود: من امين كسى هستم كه در آسمانهاست و اخبار آسمان هر صبح و شب به اطّلاع من مىرسد.
آن گاه هيئت عالى افتاى سعودى مى نويسد:
من اعتقد أنّ اللّه في كلّ مكان فهو من الحلوليّة، ويردّ عليه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه فى جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ عليه الكتاب والسنّة والإجماع، وإلاّ فهو كافر مرتدّ عن الإسلام؛ هر كس معتقد باشد كه خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، بايد به چنين فردى با دليل ثابت كرد كه خداوند بر بالاى
(1) مائده (5) آيه 48.
عرش قرار دارد و خارج از جهان مىباشد و اگر نپذيرفت، او كافر و مرتدّ و خارج از اسلام است(1).
7. خداى وهّابيّت مىتواند بر روى پشه قرار گيرد:
ابن تيميّه مىگويد:
ولو قد شاء لاستقرّ على ظهر بعوضة فاستقلّت به بقدرته ولطف ربوبيّته فكيف على عرش عظيم(2)؛ اگر خداوند بخواهد با قدرت خويش مىتواند بر پشت يك پشهاى هم قرار گيرد، پس چگونه نتواند بر روى عرش استقرار بيابد؟
8. خداى وهّابيّت نوجوان و مو فرفرى است:
ابو يعلى از ابن عبّاس نقل كرده كه پيامبر گرامى [ صلىاللهعليهوآله ] فرمود:
رأيت ربّي عزّ وجلّ، شابّ أمرد جعد قطط، عليه حلية حمراء؛ خداوند را به صورت نوجوانى ديدم كه هنوز موى صورتش در نيامده، سرش پرمو، پيچ پيچ (فرفرى) و داراى زيور و آلات سرخ بود.
ابو يعلى در كتاب ديگرش گفته:
ابوزرعه دمشقى اين روايت را صحيح شمرده ... و احمد بن حنبل گفته: هذا حديث رواه الكبّر عن الكبّر، عن الصحابة عن النبي [ صلىاللهعليهوآله ] ، فمن شك فى ذلك أو في شىء¨ منه فهو جهميّ لا تقبل
(1) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 3، ص 216 و 218.
(2) التأسيس فى ردّ أساس التقديس، ج 1، ص 568 .
شهادته ولا يُسلّم عليه، ولا يُعاد في مرضه(1)؛ اين حديث را بزرگان از بزرگان از صحابه روايت كردهاند و هر كس در صحّت اين روايت شك نمايد او جهمى و شهادت او پذيرفته نيست، به او نبايد سلام داد و به هنگام بيمارى از وى نبايد عيادت كرد.
9. خداى وهّابيّت مبتلا به درد چشم مىشود:
شهرستانى متوفّاى 548، بعد از نقل خرافات مشبهه مىنويسد:
وزادوا فى الأخبار أكاذيب وضعوها ونسبوها إلى النبي ـ عليه الصلاة والسلام ـ وأكثرها مقتبسة من اليهود فإن التشبيه فيهم طباع حتّى قالوا: اشتكت عيناه فعادته الملائكة وبكى على طوفان نوح حتّى رمدت عيناه(2)؛ مشبهه احاديث دروغين ساخته و به پيامبر اكرم، عليه الصلاة والسلام، نسبت دادهاند و اكثر اين روايات ساختگى برگرفته از يهود مىباشد، زيرا تشبيه، اساس آيين يهود است تا جايى كه گفتهاند: چشمان خداوند ـ تبارك وتعالى ـ به درد آمد و ملائكه به عيادت او رفتند و خداوند بر طوفان نوح كه باعث نابودى انسانها شد، به قدرى گريه كرد كه چشمانش به درد آمد و تار گرديد.
10. خداى وهّابيّت با پيامبر صلىاللهعليهوآله مصافحه مىكند:
بنا به نقل شهرستانى، مشبهه از پبامبر گرامى صلىاللهعليهوآله نقل مىكنند كه
(1) طبقات الحنابله، ج 3، ص 81، ح 82 و أبو يعلى، إبطال التأويلات، ج 1، ص 141.
(2) ملل ونحل، ج 1، ص 153. (121)
*هر وقت که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی
چون درد سرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی*
*پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*