ولیّ دوشادوش نبیّ
پنج شنبه 6 تیر 1392 9:44 AM
پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله - پیش از آنكه مبعوث به رسالت شود، همه ساله یك ماه تمام را در غار حرا به عبادت می پرداخت و در پایان ماه از كوه سرازیر می شد و یكسره به مسجدالحرام می رفت و هفت بار خانه خدا را طواف می كرد و سپس به منزل خود باز می گشت.
قرائن نشان می دهد از هنگامی كه پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله، حضرت علی - علیه السلام - را به خانه خود بُرد هرگز روزی او را ترك نگفت.
مورخان می نویسند:
علی آنچنان با پیامبر همراه بود كه هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد و به كوه و بیابان می رفت او را همراه خود می برد. (سیره ابن هشام، ج 1 ص 236)
ابن ابی الحدید می گوید:
احادیث صحیح حاكی از آن است كه وقتی جبرئیل برای نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت علی در كنار حضرت بود.
امیر مۆمنان- علیه السلام - خود در این باره می فرمایند:
پیامبر هر سال در كوه حرا به عبادت میپرداخت و جز من كسی او را نمی دید.(شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج13، ص 208)
طهارت نفسانی حضرت علی - علیه السلام - و پرورش پیگیر پیامبر از او سبب شد كه در همان دوران كودكی، با قلب حساس و دیده نافذ و گوش شنوای خود، چیزهایی را ببیند و اصواتی را بشنود كه برای مردم عادی دیدن و شنیدن آن ها ممكن نیست ؛ چنانكه امام، خود در این زمینه می فرمایند:
من در همان دوران كودكی، به هنگامی كه در حرا كنار پیامبر بودم، نور وحی و رسالت را كه به سوی پیامبر سرازیر بود می دیدم و بوی پاك نبوت را از او استشمام می كردم. (نهج البلاغه، خطبه 187(قاصعه))
طهارت نفسانی حضرت علی - علیه السلام - و پرورش پیگیر پیامبر از او سبب شد كه در همان دوران كودكی، با قلب حساس و دیده نافذ و گوش شنوای خود، چیزهایی را ببیند و اصواتی را بشنود كه برای مردم عادی دیدن و شنیدن آن ها ممكن نیست
در لحظه بزرگ و شگفت تلقی وحی، پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمودند:
اگر من خاتم پیامبران نبودم پس از من تو شایستگی مقام نبوت را داشتی، ولی تو وصی و وارث من هستی، تو سرور اوصیا و پیشوای متقیانی. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13 ص 310)
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مدت سه سال، از دعوت عمومی خودداری میورزید و تنها در تماسهای خصوصی با افرادی كه زمینه پذیرش را در آنها احساس میكرد، آنها را به اسلام دعوت میكرد.
پس از سه سال فرشته وحی نازل شد و فرمان خدا را ابلاغ كرد كه پیامبر دعوت همگانی خود را از طریق دعوت خویشان و بستگان آغاز نماید. فرمان خدا چنین بود:
«بستگان نزدیك خود را از عذاب الهی بیم ده، و پرو بال مهر و مودت خود را بر سر افراد با ایمان فروگستر (نسبت به آنان ابراز علاقه و محبت كن) پس اگر با تو از در مخالفت وارد شوند بگو من از كارهای (بد) شما بیزارم.» (و انذر عشیرتك الا قربین و اخفض جناحك لمن اتبعك من المومنین فان عصوك فقل انى برى مما تعلمون) (شعرا/214-216)
پیامبر به امام علی - علیه السلام - دستور داد كه چهل و پنج نفر از شخصیتهای بزرگ بنی هاشم را برای ضیافت ناهار دعوت كند و غذایی از گوشت همراه با شیر آماده سازد.
مهمانان همگی در وقت معین به حضور پیامبر شتافتند و پس از صرف غذا «ابولهب» عموی پیامبر با سخنان سبك خود مجلس را از آمادگی برای طرح سخن و تعقیب هدف، انداخت و مجلس بدون اخذ نتیجه به پایان رسید و مهمانان پس از صرف غذا و شیر، خانه رسول خدا را ترك گفتند و پیامبر تصمیم گرفت كه فردای آن روز، ضیافت دیگری ترتیب دهد و همه آنان را جز ابولهب به خانه خود دعوت نماید. باز امام علی - علیه السلام - به دستور پیامبر غذا و شیر آماده نمود و از شخصیتهای برجسته و شناخته شده بنی هاشم برای صرف ناهار و استماع سخنان پیامبر دعوت به عمل آورد. مهمانان همگی باز در موعد مقرر حضور بهم رسانیدند. پیامبر پس از صرف غذا سخنان خود را چنین آغاز كرد:
«هیچ كس از مردم برای كسان خود چیزی بهتر از آنچه من برای شما آوردهام، نیاورده است. من خیر دنیا و آخرت برای شما آوردهام. خدایم به من فرمان داده كه شما را به توحید و یگانگی وی و رسالت خویش، دعوت كنم. چه كسی از شما مرا در این راه كمك میكند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد؟»
او این جمله را گفت و مقداری مكث نمود تا ببیند كدامیك از آنان به ندای او پاسخ مثبت میدهد؟ در این موقع سكوتی مطلق آمیخته با بهت و تحیر بر مجلس حكومت میكرد و همگی سر به زیر افكنده و در فكر فرو رفته بودند.
در لحظه بزرگ و شگفت تلقی وحی، پیامبر صلی الله علیه واله به حضرت علی علیه السلام فرمودند: اگر من خاتم پیامبران نبودم پس از من تو شایستگی مقام نبوت را داشتی، ولی تو وصی و وارث من هستی، تو سرور اوصیا و پیشوای متقیانی
ناگهان امام علی - علیه السلام - كه سن او در آن روز از 15 سال تجاوز نمیكرد، سكوت را درهم شكست و برخاست و رو به پیامبر كرد و گفت:
«ای پیامبر خدا من تو را در این راه یاری میكنم»، سپس دست خود را به سوی پیامبر دراز كرد تا دست او را به عنوان پیمان فداكاری بفشارد. در این موقع پیامبر دستور داد كه امام علی - علیه السلام - بنشیند. بار دیگر پیامبر گفتار خود را تكرار نمود، باز امام علی - علیه السلام - برخاست و آمادگی خود را اعلام كرد. این بار نیز پیامبر به وی دستور داد بنشیند. در مرتبه سوم نیز مانند دفعات پیشین كسی جز امام علی- علیه السلام - برنخاست و تنها او بود كه بپاخاست و پشتیبانی خود را از هدف مقدس پیامبر اعلام كرد. در این موقع پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - دست خود را بر دست امام علی - علیه السلام - زد و جمله تاریخی خود را در مجلس بزرگان بنی هاشم درباره او بیان نمود و گفت: «هان ای خویشاوندان و بستگان من! علی برادر و وصی و خلیفه من در میان شما است.»
بدین ترتیب نخستین وصی پیامبر اسلام به وسیله آخرین سفیر الهی در آغاز رسالت كه هنوز جز عده ناچیزی به آیین وی نگرویده بودند، تعیین گردید.
از اینكه پیامبر در یك روز نبوت خود و امامت امام علی - علیه السلام - را اعلام كرد و روزی كه به بستگان خود گفت مردم من پیامبر خدا هستم، همان روز نیز فرمود كه علی وصی و جانشین من است، میتوان مقام و موقعیت امامت را در اسلام به نحو روشن ارزیابی نمود و به این مطلب توجه كرد كه این دو مقام از یكدیگر جدا نبوده و همواره امامت مكمل برنامه رسالت است.