درسی كه پیامبر(ص) به ابوذر آموخت
پنج شنبه 16 خرداد 1392 6:11 PM
ابوذر غفاری “، شاگردی است ممتاز، در مكتب اسلام .
استادش “محمد” است (صلوات الله علیه و آله)
كتابش، “قرآن “
دوره آموزش، “طول عمر”
رشته آموزشی، “انسانیت “.
ابوذر، انسان نمونه و الگوی والایی است، برای همه آنان كه میخواهند در “مكتب اسلام “ و در تربیت دینی، “چگونه بودن “ را بیاموزند.
بی شك، آنچه ابوذر از پیامبر میآموزد، درسهایی است متعالیتر از آنچه دیگران در فكر فرا گرفتن آنند.
خوبست كه ما هم این درس را بیاموزیم و به كار گیریم .
تا زندگی مان معنی پیدا كند،
و حیاتمان “هدفدار” شود،
و حركتمان “جهت دار” گردد،
و جهت حركتمان به سوی “خدا” گردد، كه ... “الی اللّه المصیر”.
“ابوالاسود دوئلی “، یكی از یاران خالص علی علیه السلام و شیعیان پاك و مدافعان سرسخت و وفادار ولایت، میگوید:
در ایامی كه “ابوذر غفاری “ این یار محبوب پیامبر و صحابی انقلابی و شورگستر آن حضرت در “ربذه “ تبعید بود، پیش او رفتم .
ابوذر گفت:
روزی در مسجد، خدمت رسول گرامی رسیدم . در مسجد، جز پیامبر اسلام و علی “علیه السلام“ كسی دیگر نبود.خلوت مسجد را مغتنم شمردم و پیش رسول اللّه رفته، گفتم:
“ای رسول خدا!پدر و مادرم فدایت ... مرا وصیت و سفارشی كن، تا خداوند مرا به خاطر آن سود دهد.
فرمود:
“چه خوب، ای ابوذر!
“تو از مایی . تو از خانواده مایی، و تو را سفارش میكنم كه آن را خوب فراگیری، وصیت و توصیهای كه در بردارنده تمام راهها و روشهای خیر و خوبی است . اگر آن را بیاموزی و پاسدارش باشی؛ به منزله دو بالی خواهد بود كه تو را در پرواز مدد كند...”
از اینجا، سخنان پیامبر به ابوذر شروع میشود. رسول خدا، شاگردی ممتاز و گوشی پندنیوش و قلبی آگاه را در پیش و رو به رو دارد و میداند كه پیام و سخنش بر دل خداشناس خواهد نشست .می داند كه نصیحت و توصیه هایش، تباه نخواهد شد و هدر نخواهد رفت .
محمد “ص “ و ابوذر، رو به روی هم اند. رسول خدا سخن میگوید “ابوذر”، گوش جان را به این چشمه سار زلال معرفت و تعلیم گشوده است .
پیامبر، سخن را از “خدا” آغاز میكند:
“ای ابوذر!
خدا را آنگونه عبادت كن كه گویا او را میبینی .
اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند.
بدان كه سرآغاز عبادت و خداپرستی، “معرفت “ و “شناخت “ است . او قبل از هرچیز، “اوّل “ است و چیزی پیش از او نبوده است .
او یكتایی است كه دوّمی ندارد.
پایندهای است كه نهایت ندارد.
آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، پدید آمده از قدرت اوست .
او. “آگاه “ و “توانا” است ...” (2)
1-از جمله در كتاب “مكارم الاخلاق “ طبرسی، ص 458 و بحارالا نوار، علامه مجلسی، ج 74 (چاپ بیروت ) ص 74.
2-ا أ باذَرّ! اُعبُدِاللّهَ كَأ نَّك تَراهُ فإ نْ كُنتَ لا تَراهُ فإ نَّهُ یَراكَ. وَاعْلَمْ أ نَّ أ وَّلَ عِبادَةِ اللّهِ الْمَعْرِفةُ بِهِ فَهُوَ الا وَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَیْءٍ، فَلا شَیْءَ قَبلَهُ، وَالْفَرْدُ فَلا ثانِیَ لَهُ، وَالْباقِی لا إ لی غایَةٍ، فاطِرُ السَّماواتِ و الاْ رْضِ وَما فِیهِما وَما بَیْنَهُما مِنْ شَیْءٍ وَهُوَ اللّهُ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ وَهُوَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرْ.
منبع:
نای حكمت، محدثی، جواد