0

مبحث ششم:زندگی چیست؟

 
aghjeh
aghjeh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 230
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث ششم:زندگی چیست؟تاپیک با امتیاز ویژه
دوشنبه 20 خرداد 1392  9:03 AM

 

قبل ازشروع موضوع بحث به چندنکته اشاره میکنم:
 
زندگی از دیدگاه بزرگان :( جان کانفیلد ) زندگی یک بوم نقاشی است که در آن از پاک کن خبری نیست
 
حکایت است که امام علی ( ع ) می فرمایند :من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا . از ایشان پرسیدند مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است ؟ فرمودند دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و شهوت است و زندگی نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده ی شوق به انسان می نگرد .
 
زندگی سخت ساده است !
 
خطر کن ٬ وارد بازی شو
 
چه چیزی از دست می دهی ؟
 
با دستهای خالی آمده ایم
 
و با دستان تهی خواهیم رفت
 
نه ٬ چیزی نیست که از دست بدهیم
 
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند
 
تا سر زنده باشیم ٬ تا تارانه ای زیبا بخوانیم
 
و فرصت به پایان خواهد رسید
 
آری ٬ این است که هر لحظه غنیمتی است
 
هر لحظه را به گونه ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است
 
و کسی چه می داند ؟
 
شاید آخرین لحظه باشد .   ( اوشو )
 
 
 
زندگی آن چیزی است که خود تصور میکنید:
 
 
 
در بیمارستانی دو بیمار ٬ در یک اتاق بستری بودند . یکی از بیماران اجازه داشت هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود ٬ بنشیند . ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقی اش روی تخت بخوابد . آنها ساعت ها در مورد همسر ٬ خانواده و دوران سربازی شان صحبت میکردند و هر روز بعدازظهر بیماری که تختش کنار پنجره بود می نشست و تمام چیزهایی را که بیرون از پنجره می دید برای هم اتاقی اش توصیف میکرد . پنچره رو به یک پارک بود که دریاچه ی زیبایی داشت ٬ مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا میکردند و کودکان با قایق های تفریحی در آب سرگرم بودند . درختان کهن و آشیانه پردندگان به شاخسارهای آن تصویر زیبایی را بوجود آورده بود . همانطور که مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف میکرد ٬ هم اتاقی اش چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم میکرد و لبخندی بر لبانش می نشست نشان از احساس لطیفی بود که با تصور کردن این مناظر در دل او بوجود آمده بود .
 
 
 
هفته ها سپری میشد و دو بیمار با این مناظر زندگی میکردند . یک روز مرد کنار پنجره مرد و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند . مرد دیگر که بسیار ناراحت بود درخواست کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند . پرستار این کار را با رضایت انجام داد . مرد به آرامی و با درد بسیار خود را به سمت پنجره کشاند تا بتواند آن مناظر زیبا را با چشمان خودش و به یاد دوستش ببیند . همین که نگاه کرد ٬ باورش نمی شد . چیزی که می دید غیر قابل قبول بود . یک دیوار بلند ٬ فقط یک دیوار بلند ! همین . مرد حیرتناک به پرستار گفت که هم اتاقی اش همیشه مناظر دل انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می کرد ٬ پس چی شده ؟ پرستار به سادگی گفت ولی آن مرد کاملا نابینا بود !
 
هر‌کدام از ما باید اصول و ارزش‌هایی د‌اشته باشیم که به آن‌ها بسیار مقیدیم. یکی از مهم‌ترین قانون‌های زندگی در تمثیل زیر بیان شده است:
 
هرچیز به جای خویش نیکوست!
 
«شیخ محمود شبستری» در «گلشن راز» شعر زیبایی را آورده است:
 
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست        که هر چیزی به‌جای خویش نیکوست
 
اگر یک ذره را برداری از جای                      همه عالم فرو‌ریزد سرا‌پای
 
مهم‌ترین هنر زندگی، این است که «جای درست هر‌چیز» را پیدا کنیم. برخی از افراد، احساسات و رفتارهای بشری را به «خوب و بد» تقسیم می‌کنند. برای نمونه محبت، ترحم، بخشش و انعطاف را خوب می‌دانند و خشم، حسابگری و سخت‌گیری را بد می‌دانند. چنین نیست! محبت اگر در جای درستِ خود اعمال شود، زیباست. اگر محبت را نابه‌جا به‌کار بریم، نه‌تنها زیبا نیست که زشت و زشتی‌آفرین است!
 
شنیده‌اید که:
 
درشتی و نرمی به هم در به است          چو رگزن که جراح و مرهم‌نه ‌است
 
و این‌که:
 
ترحم بر پلنگ تیز‌دندان                  ستمکاری بود بر گوسفندان
 
همه‌جای زندگی نباید انعطاف و گذشت داشته باشیم. هر‌کدام از ما باید اصول و ارزش‌هایی د‌اشته باشیم که به آن‌ها بسیار مقیدیم. یکی از مهم‌ترین قانون‌های زندگی در تمثیل زیر بیان شده است:
 
«فلفل نباشید، سیب‌زمینی نباشید، گیلاس باشید!»
 
برخی از افراد، هم‌چون «فلفل»، تند وتیزند. راجع‌به همه‌چیز، حساس و متعصب‌اند. هرچیز بر‌خلاف سلیقه‌‌شان باشد، آنان را برمی‌آشوبد و همواره آماده‌اند با دیگران بجنگند، بر سر هرچیز!
 
گروهی از افراد هم از آن‌طرف بام می‌افتند. آنان شبیه «سیب‌زمینی‌»‌اند، راجع‌به هیچ‌چیز غیرت و تعصب ندارند. آنان با هرکس و هر‌چیزی کنار می‌آیند!
 
هیچ‌کدام از این افراد، انسان کامل نیستند! انسان کامل، هم تعصب و غیرت دارد و هم انعطاف و تسامح، هم‌چون «گیلاس» که بخشی از آن، نرم و شیرین است و بخشی از آن، سفت و سخت می‌باشد و کسی نمی‌تواند آن را گاز بزند! مهم این است که تشخیص دهیم کجا جای محکم ایستادن است و کجا جای گذاشتن و روان‌شد‌‌‌ن. جاهایی در زندگی پیش‌می‌آید که لازم است هم‌چون کوه، محکم و استوار باشیم و موقعیت‌هایی در زندگی پیش‌می‌آیند که لازم است هم‌چون جویبار، سیال و نرم باشیم. نه سفت و سخت بودن، فضیلت است، نه سیال و نرم بودن! فضیلت این است که «به‌جا» سفت و سخت باشیم و «به‌جا» سیال و نرم!
 
شايد در گير و دار زندگي روزمره از خوشي زندگي غافل شويم و حتي وقت نكنيم كه به اين موضوع بسيار مهم در زندگي فكر كنيم كه پايه‌هاي اساسي خوشي در زندگي چيست؟ چه چيزهايي خوشي را از بين مي‌برد؟ خوش‌ترين زندگي چيست؟ ائمه معصومين(ع) در اين مسائل نيز راه را به ما نشان داده‌اند و پاسخ اين سوالات را در قالب احاديث و روايات بسيار زيبا بيان كرده‌اند:
 
امام صادق (ع) در اين باره كه پايه‌هاي اساسي خوشي در زندگي چيست، مي‌فرمايند:"پنج چيز است كه هر كس يكى از آن‌ها را نداشته باشد، پيوسته زندگيش لنگ، خِردش سرگشته و فكرش مشغول است: اول، تندرستى. دوم امنيّت. سوم، فراخى در روزى. چهارم، همدم سازگار - راوى مي‌گويد: عرض كردم: منظور از همدم سازگار چيست؟ فرمود: زن نيك و فرزند نيك و همنشين نيك - و پنجم كه جامع همه اين‌هاست، آسايش.
 
آن حضرت همچنين درباره عواملي كه خوشي در زندگي را از بين مي‌برد، اينگونه مي‌فرمايند:"سه چيز زندگى را تيره مي‌كند: فرمانرواى ستمگر، همسايه بد و زن بدزبان و وقيح.
 
مولاي متقيان امام علي (ع) نيز به اين سوال پاسخ مي‌دهند كه خوش‌ترين زندگي چيست؟ آن حضرت مي‌فرمايند:"گواراترين زندگى، دور افكندن تكلّفات است.
 
هچنين بيان مي‌دارند:خوش‌ترين زندگى، قناعت داشتن است.
 
امام على(ع) و امام صادق(ع) درباره خوش‌ترين و آسوده‏‌ترين زندگى نيز مي‌فرمايند:
 
"خوش‌ترين و آسوده‏‌ترين زندگى را كسى دارد، كه خداوند سبحان او را قناعت ببخشد و همسرى پاك و شايسته عطايش فرمايد..
 
امام صادق(ع):زندگي‌اى گواراتر از خوشخويى نيست....موفق باشید
تشکرات از این پست
09303495228 nazaninfatemeh mey212
دسترسی سریع به انجمن ها