0

داستان های دعا (قصص الدعا)

 
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)
پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:26 PM

به دعا وتوجه خيلى اهتمام مى ورزيدم
خبر نگار از مقام معظم رهبرى سؤال مى كند كه: شما در دوران نوجوانى چه تصورى از خدا داشتيد؟ حالت وروحيات شما در اين دوره چگونه بود؟
شما به نوجوانان توصيه مى كنيد كه چگونه با خدا حرف بزنند، چه چيزى هاى از خداوند بخواهند ورابطه شان با خدا چگونه باشد.
ايشان فرمودند: عرض كنم كه من دوره نوجوانى - يعنى همان دورانى كه تازه از دبستان بيرون آمده وطلبه شده بودم - به دعا وتوجه خيلى اهتمام مى ورزيدم.
آنچه كه آن وقت براى من مطرح بود وعملاوجود داشت: اين بود كه اهل دعا وذكر ودعاهاى ماثور واعمالى كه وارد شده بود، بودم مثلايادم است هنوز بالغ نبودم كه اعمال روز عرفه را بجا آوردم: اعمال آن روز، طولانى هم هست چند ساعت هم طول مى كشد، اعمال بعد از نماز ظهر شروع مى شود واگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد شايد تا نزديك غروب: روزهاى نه چندان بلند به طول مى انجامد.
آن وقت من يادم است كه با مادرم چون مادرم هم خيلى اهل دعا وتوجه و اعمال مستحبى واينها بود مى رفتيم يك گوشه حياط كه سايه بود، منزل ما حياطى كوچك داشت آنجا فرش پهن مى كرديم هوا گرم بود ودر آن سايه مى نشستيم وساعتهاى متمادى اعمال روز عرفه را انجام مى داديم هم دعا داشت هم ذكر وهم نماز كه در دوره جوانى ونوجوانى من دوره انس با معنويات وبا دعا بود.
اگر كسى معناى دعا، مثلادعاى ابوحمزه ثمانى: يا دعاى امام حسين (عليه السلام) در روز عرفه را بفهمد وتوجه كند امكان ندارد از اين دعا به اين بلندى خسته بشود يعنى اين گفتگويى كه در اين دعا انجام گرفته بيت اين بنده برگزيده وشايسته وبا معرفت وخدا اين قدر پر جاذبه ونافذ و حقيقى است يعنى بيان كننده آن خواست هاى فطرى انسان است كه امكان ندارد كسى هيچ وقت از آن خسته بشود.
بد نيست شماها اين را بدانيد، من با ديد ادبى كه به اين دعاها نگاه مى كنم: جزوزيباترين سخنان زبان عربى است: همين دعاى كميل: يا دعاى امام حسين (عليه السلام) در روز عرفه: يا همين دعاى ابوحمزه: يا آن مناجات شعبانيه اينها در زبان عرب: جزوزيباترين متن هاى عربى است.
اين مفاهيم ومعارفى كه در صحيفه سجاديه است به قدر زيبا است: انسان گاهى اوقات حيرت مى كند كه اين چه ذهنى است: چه مغزى است كه اينها را توانسته است كنار هم بنشاند.(1).(2)(108).

ما در دوجهان غير خدا يار نداريم   جز ياد خدا هيچ دگر كار نداريم
ما مست صبوحيم ز ميخانه توحيد   حاجت به مى وخانه خمار نداريم
گر يار وفا دار نداريم وليكن   ما يار بجز حضرت غفار نداريم (109)

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها