0

داستان های دعا (قصص الدعا)

 
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)
پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:25 PM

پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم دستها را به دعا بلند نموده بودند در حالى كه...
از ام سلمه همسر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) ويكى از زنان صدر اسلام روايت شده است كه: نيمه شبى از خواب بيدار شدم ورسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را ديدم كه در تاريكى: در گوشه اى از خانه ايستاده ودستها را بلند نموده ودر حالى كه نالان وگريان است: اين جملات را تكرار مى فرمايند:
خدايا، نعمتى را كه به من عطا فرمودى باز مگير.
خدايا مرا دچار شماتت دشمن وحسود مفرما.
خدايا مرا به بديهائيكه از آن بيرون آوردى باز مگردان.
خدايا مرا يك لحظه به خود وا مگذار.
ام سلمه مى گويد: من از ديدن حال آن حضرت وشنيدن اين كلمات گريان شد. آن حضرت صداى گريه مرا شنيدند وپرسيدند: چرا گريه مى كنى؟
عرض كردم: چگونه گريان نشوم در حالى كه شما با آن مقام ومرتبه اى كه داريد. اين گونه سخن مى گوئيد واز كارهاى خود مى ترسيد.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: چگونه نترسم در حالى كه خداوند، يونس را يك لحظه به خودش واگذار كرد پس شد آنچه شد نزديك بود اوگمراه گردد.
يعنى مورد تنبيه خدا واقع گرديد ومدت طولانى در شكم ماهى زندانى بود.(102)

الهى چنان كه اين عبد مسكين   براى توخواهد وبراى توباشد
الهى عطا كن بر اين بنده چشمى   كه بينائيش از ضياى توباشد
الهى چنانم كه از فضل ورحمت   كه دايم سرم را كه هواى توباشد (103)

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها