0

داستان های دعا (قصص الدعا)

 
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)
پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:21 PM

اثر دعا
مرحوم شهيد در ((مسكن الفواد)) نوشته شده است: يك خانمى هر سال بچه سقط مى كرد، حدود ده تا بچه سقط كرد، يك شبى با خدا راز و نياز كرد، گفت: اى خدا! من ده تا بچه زائيدم اما يكى را هم ندارم: درد زائيدن وسقط شدن بچه را دارم اما بچه ندارم: مقدارى از خدا گله كرد، آن خانم شب خواب ديد كه مى خواهد وارد يك قصر فوق العاده زيباى بشود، اما راهش نمى دهند، گفتند، اين قصر مال تواست: اما نه حالابلكه بعد از مردنت.
مامور قصر گفت: كه خداوند اين قصر را براى رياضت هاى كه كشيده اى براى توخلق كرده است.
محوم شهيد مى فرمايد: چون خانم از خواب بيدار شد، از فرط خوشهالى مى گفت: خدا! من حاضرم در سال دوسه مرتبه سقط كنم.
ما متوجه نيستيم والامى گفتم اى كاش اصلادعاهاى ما مستجاب نمى شود تا اينكه اجرش را در روز قيامت به ما مى دادند، با اينكه در روز قيامت مى گوئيم خدايا اى كاش مصيبت ما در دنيا بيشتر بود يا بلاهاى ما بيشتر بود.(79)

اى ياد توام شفاى بيمارى دل   وى در شب غم چراغ بيدارى دل
روزم به شب وشبم به روز آوردى   اى دوست بيا بيا به غم خوارىدل (80)

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها