0

داستان های دعا (قصص الدعا)

 
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)
پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:16 PM

اى خدا به فريادم برس
روزى: زنى بچه شير خوارش را در بغل گرفته بود واز روى پلى كه بر روى رود خانه احداث شده بود، مى گذشت: ناگاه بر اثر ازدحام مردم ، زن به زمين افتاد وبچه از دستش رها شده در رودخانه افتاد.
جريان آب رودخانه تند بود وآب بچه را با سرعت خود برد.
زن خود را به ساحل رساند ودر حالى كه دنبال فرزندش مى دويد، از مردم كمك مى خواست ولى جريان آب به قدرى تند بود كه نمى توانستند كودك را از آب بگيرند.
بالاخره جريان آب: كودك را به قسمتى از رودخانه برد كه آب رودخانه چرخ آسيابى را به حركت درمى آورد، تصادفا كودك وارد اين جريان گرديد وبه سرعت به طرف چرخ آسياب برده شد.
در آخرين لحظه كه زن يقين كرد هيچ كس نمى تواند به فريادش برسد و فرزندش را نجات دهد.
زن سر به آسمان بلند كرد وگفت:
اى خدا به فريادم برس!
در همان لحظه آب از رفتن ايستاد واز حركت باز ماند.
زن دست دراز كرد وكودكش را از روى آب برداشت وشكر الهى را به جاى آورد.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمودند: خداوند تبارك وتعالى مى داند كه بنده اش چه مى خواهد هر گاه به درگاهش دعا كند، ليكن دوست دارد كه حاجتها به درگاهش شرح داده شود، پس هر گاه دعا كردى حاجتت را نام ببر.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند: خداى عزوجل اجابت نكند دعائى كه از روى دل غافل باشد، پس هر گاه دعا كردى به دل توجه كن ويقين داشته باش كه اجابت شود.(54)

نجاتم ده خداوندا كه مردم   به زير بار محنت جان سپردم
اگر دستم نگيرى زين بلايا   من دوست على وآل طاها

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها