پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)
دوشنبه 13 خرداد 1392 10:17 AM
اين دعا را در حق او كرد
عمر و بن حمق از اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و از ياران شجاع و مخلص على (عليه السلام) بود كه سرانجام توسط دژخيمان معاويه دستگير شد، و در حصن موصل زندانى گرديد، سرش را بريدند و نزد معاويه هديه بردند.
او هنگام جوانى براى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) آب برد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را آشاميد و سپس اين دعا را در حق او كرد: اللهم امته بشبابه خدايا او را از جوانى بهرمند كن.
اين دعا آنچنان در حق او به استجابت رسيد، كه هشتاد سال از عمرش گذشت در عين حال موى سفيد در سر و صورت او ديده نشد.
او روزى به حضور امام على (عليه السلام) آمد، امام ديد چهره او زرد شده پرسيد: اين زردى چيست؟ او عرض كرد: بر اثر بيمارى است كه به آن مبتلا شده ام.
امام على (عليه السلام) به او فرمود: ما از خوشحالى شما خوشحاليم، و هنگام اندوه شما غمگين هستيم، و براى بيمارى شما بيمار مى شويم و براى شما دعا مى كنيم.
|
|
|
|
|
|
|
|