پژوهشي دراسناد و مباني تاريخي نام خليج فارس پرشين گلف
پژوهشي دراسناد و مباني تاريخي نام خليج فارس در حداقل 300 كتاب مهم تاريخي ، جغرافيائي ، ادبي ، مذهبي و علمي قرون گذشته و دو هزار نقشه متعلق به قبل و بعد از ميلاد مسيح، از خليج فارس با همين نام و يا نامهايي مترادف و معادل آن توصيف شده است كه در اين مختصر به گوشه اي از آنها اشاره مي كنيم.
از اولين نوشته ها و مكتوبات عهد باستان تاكنون شاهراه آبي جنوب ايران همواره با نام خليج فارس و درياي پارس توصيف شده است.
گواه اين ادعا وجود بيش از 300 كتاب تاريخي مربوط به سياحان و مورخين، ادبا و دانشمندان اروپايي، عرب و مسلمان قرون گذشته و صدها سند و اثر باستاني و بيش از 6000 نقشه تاريخي است كه بسياري از آنها از سوي يونسكو به عنوان ميراث بشريت شناخته شده است.
اسناد و تاريخ شفاهي اين نام را از 3 هزار سال تاريخ مدون خاورميانه تا كنون به نسل امروزي منتقل كرده اند.
حقيقتي كه دو متفكر بزرگ مصري در مجله الاهرام العربي شماره 219 سال 2001 و كتاب تطوير العلاقات بدان اعتراف و اعلام نمودند كه " هيج سند تاريخي براي تغيير نام خليج فارس وجود ندارد و سكونت فعلي اعراب و وجود دولتهاي عربي در سواحل اين خليج دليل منطقي براي تغيير نام كهن و تاريخي آن نيست. "
1- اسناد تاريخي دوره پارسي ( 560 قبل از ميلاد) تا قرن پنجم قبل از ميلاد اسناد مشخصي در ارتباط با نام دقيق اين پهنه آبي و جود ندارد. در متن سومري پادشاه اور، لاگاش(2494 - 2465 ق م) از عبارت ساحل بالا و در متن پادشاه يوروك 2340-2316 ق م و در متن شاهان آكد، كلمه درياي بالا و درياي پايين استفاده شده است.
آشوريها، اكديها، بابليها و ايلاميها هركدام از اين پهنه آبي با كلماتي از قبيل: تالاسا Talassa، مرMare ، كلپيKolpos و دريا Derya كه در واقع هيچكدام اسم خاص نيستند و معني همه آنها دريا (Sea ) به عبارت عام آن است، نام برده اند.
در كتاب اوستا از خليج فارس با نام پوئي ديگ و فراخ كرت ( درياي وسيع) نام برده شده است در شماره 18 فرگرد 5 بخش ونديداد اوستا آمده است :
من اهورامزدا آب ها را به درياي پوئي تيك ( خليج فارس) باز مي گردانم. چون ايزد تيشتر بر زمين باران آورد درياي فراخكرد را در جنوب كوه البرز پديد آورد شش درياي ديگر نيز پديد آورد در جنوب درياي پوئي ديگ ( خليج فارس) ميان اين دريا و درياي فراخكرد ( اقيانوس هند) درياي سدويس( درياي مكران پارس) قرار گرفت و درياي پوئي ديگ از اين راه به درياي فراخكرد راه دارد درياي ديگر كمرود ( خزر) است كه در شمال قرار دارد درياي ديگر سياه بن است (درياي سياه) در سوي رم دو شاخه فراخكرت، خليج بنگال در خاور و درياي سرخ در باختر آن است.
و در يكي از كتيبه هاي آشوري نام ناره مرتو Nar Marratu يعني تلخرود براي خليج فارس بكار رفته است.
در قديمي ترين نقشه كه يك لوحه سنگي بابلي است و در موزه لندن نگهداري مي شود آبهاي خليج فارس ترسيم شده است ولي با نام مشخصي توصيف نشده است، اگرچه از دوره ماقبل امپراتوري پارسي اسناد مكتوبي باقي نمانده ولي تاريخ و فرهنگ شفاهي نشان مي دهد كه ايرانيان قبل از امپراتوري پارسي نيز آبهاي جنوب ايران را درياي جم درياي ايران و درياي پارس مي گفته اند. از سالهاي 559 تا 330 قبل از ميلاد كه دوره حاكميت امپراتوري پارس برتمام منطقه خاورميانه ، و بويژه تمام خليج فارس و بخشي از شبه جزيره عربي است، نام درياي پارس بطور گسترده اي در متون مدون ذكر شده است.
قديمي ترين سياحتنامه متعلق است به فيثاغورس كه فصل 102 تا 110 آن مربوط به شرح سفرهاي وي به شوش و سپس در معيت داريوش به پرسپوليس رفته است و به شرح آن پرداخته و پرسپوليس را زيباترين بناي جهان برشمرده است در زمان ديدار وي از پرسپوليس اين بناي عظيم در حال ساخت بوده و هنوز تكميل نشده بوده است.
نوشته ديگري از اين دوره مربوط به كتيبه ها و سنگ نبشته هاي داريوش در مصر است كه يكي از آنها مربوط به حفر كانال نيل است كه متعلق به قرن پنجم قبل از ميلاد است و در سواحل رود نيل كشف شده كه در آن داريوش اين شاهراه را درياي پارسه ناميده است. در سنگ نوشته هاي تخت رستم و شهر پارسه نيز از اين پهنه آبي تحت حاكميت پارسها ياد شده است.
منبع: كتاب خليج فارس ، نامي كهن تر از تاريخ
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست) /عنکبوت20