پاسخ به:♥♥♥♥_ مشاعره مهدوی _♥♥♥♥
سه شنبه 7 خرداد 1392 11:00 AM
گفتم شبي به مهدي،بردي دلم ز دستم
من منتظر به راهت،شب تا سحر نشستم
گفتا چه كار بهتر،زين انتظار جانان
من راه وصل خود را، بر روي تو نبستم
گفتم دلم ندارد،بي تو قرار و آرام
من عقده دلم را،امشب دگر گسستم
گفتا هواي نفست،باشد حجاب وصلم
گر نفس را شكستي،دستت رسد به دستم