جمع بندی و چکیده مبحث 64 طرح صالحین(مهربانترین پناه/امام رضا علیه السلام)
جمعه 21 شهریور 1393 5:05 PM
چکیده مبحث 64 طرح صالحین(مهربانترین پناه/امام رضا علیه السلام)
امام رضا(علیه السّلام): "علم و دانش همانند گنجی میماند که کلید آن سؤال است، پس بپرسید.
خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر میباشند:
1- سؤالکننده، 2- آموزنده، 3- شنونده و 4- پاسخدهنده."
حضرت رضا(عليه السلام) در يازدهم ذيقعدة الحرام سال 148 هجري در مدينه منوّره ديده به جهان گشودند.
نام مبارك ايشان "علي" و كنيه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترين لقب ايشان "رضا" به معناي "خشنودي" ميباشد. دیگر لقب مشهور ایشان "عالم آل محمّد" است .
پدر بزرگوار ايشان امام موسي كاظم(عليه السلام) پيشواي هفتم شيعيان بودند كه در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسي به شهادت رسيدند و مادر گراميشان "نجمه" نام داشت.
حضرت رضا(عليه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در زادگاهشان(مدینه)، ساكن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاك رسول خدا و اجداد طاهرينشان به هدايت مردم و تبيين معارف ديني و سيره نبوي ميپرداختنند.
امامت و وصايت حضرت رضا(عليه السلام) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرينشان و رسول اكرم(صلي الله و عليه و آله و سلّم)اعلام شده بود. به خصوص امام كاظم(عليه السلام) بارها در حضور مردم، ايشان را به عنوان وصي و امام بعد از خويش معرفي كرده بودند.
مدّت امامت امام هشتم در حدود بيست سال بود كه ميتوان آن را به سه بخش جداگانه تقسيم كرد :
1- ده سال اول امامت آن حضرت، كه همزمان بود با زمامداري هارون.
2- پنج سال بعد از آن كه مقارن با خلافت امين بود.
3- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار كه مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامي آن روز بود.
مأمون برای عملی کردن اهداف خود، چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا(علیه السلام) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان روانه کنند. همچنین دستور داد حضرتش را از راهی که کمتر با شیعیان برخورد داشته باشد، بیاورند. لذا امام را از مسیر بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت داد. مأموران او نیز پیوسته حضرت را زیر نظر داشتند و اعمال امام را به او گزارش میدادند. در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف میفرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه میشد. از جمله هنگامی که امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. پس از اینکه مردم ساکت شدند، حضرت حدیثی تحت عنوان "سلسلة الذّهب" بیان فرمودند: "کلمه لا إله إلّا الله حصار من است پس هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود." سپس امام فرمودند: "اما این شروطی دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم."
این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه لا إله إلّا الله که مقوّم اصل توحید در دین میباشد، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام میباشد که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت میدانند.
چون حضرت رضا(علیه السلام) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که ترتیب داده بود، پیشنهاد واگذاری خلافت به امام را مطرح کرد. امام پس از عدم پذیرش این درخواست، بدیل پافشاری مأمون، ولایتعهدی را بپذیرد. حتی مأمون، امام را در پذیرفتن ولایتعهدی تهدید نیز کرده بود. حضرت در رابطه با این جریان فرمودند: "اینک که مجبورم، قبول میکنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم." مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: "خداوندا! تو میدانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی. خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی."
در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخنهای دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخنهایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهرآلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام از آن انار تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر، قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا(علیه السلام) به شهادت رسیدند.
به قدرت و اراده الهی، امام جواد (علیه السلام) فرزند و امام بعد از آن حضرت، به دور از چشم دشمنان، بدن مطهر ایشان را غسل داده و بر آن نماز گزاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است.
و نکته آخر: (قابل توجّه همهی ما بخصوص مدیران و مسئولین کشور)
مردی از اهالی بلخ میگوید: "در سفر خراسان با امام رضا(علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم: "فدایت شوم بهتر است اینان بر سفرهای جداگانه بنشینند." امام فرمود: "ساکت باش، پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است."
واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشهاش كجاست ...