0

جمع بندی و چکیده مباحث طــرح صــــالــحـیــن راســــخــــون

 
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

جمع بندی و چکیده مبحث 51 طرح صالحین(ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان)
جمعه 23 خرداد 1393  6:18 PM

چکیده مبحث 51 طرح صالحین(ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان)

 

اي جوان رعنا و رشيد حسين! اي علي را يادگار! اي علي اکبر!
   ســـلام و درود بي‌پايان بر صورت و سيرت پيامبر گونه‌ات.

 

خواهي که ببيني رخ پيغمبر را
بنگر رخ زيباي علي اکبر را
در منطق و خلق و خوي او مي‌بيني
با ديده‌ي جان، محمّدي ديگر را

 

*   ميلاد شبيه‌ترين آينه‌ي پيغمبري مبارک*

 

 

- علي اکبر عليه السلام «ناز» جواني را با «نياز» به پروردگار همراه کرد و بدين گونه صورت زيبا را با سيرت دل ربا در آميخت. او خداوندگار ادب بود، و شور و طراوت جواني، هرگز وي را از دايره ادب، به ويژه در برابر پدر، خارج نکرد.

 

- جواني، آغاز شكفتن است. جواني، ميلاد دوباره انسان است. انسان در جواني، بار تكليف الهي را به تازگي بر دوش گرفته است. خداوند، بسياري از نعمت‌هايش را در جواني به انسان ارزاني مي‌دارد.

 

- هر گاه در كاري كه با آن مواجه شدي، نيازمند مشورت بودي‌، ابتدا با جوانان مشورت كن‌؛ زيرا به لحاظ ذهن، تيزتر و به لحاظ حدس و گمان‌، سريع‌ترند. سپس آن را بر ميان‌سالان و كهن‌سالان عرضه كن تا بررسي كنند و بهترين رأي را برگزينند‌؛ زيرا آنها تجربه بيشتري دارند.

 

- پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم): خداوند جواني را که جواني خويش را در راه اطاعت خداي تعالي بگذراند، دوست دارد.

 

- امام خميني(رحمة الله عليه) در جمله‌اي کوتاه مي‌فرمايند: «جوانان به ملکوت نزديک‌ترند.»

 

- به واسطه روز جوان به اين موضوع حياتي نگاه كنيم كه چقدر فرصت و امكان جواني‌كردن در شهر و روستا پديد آورده‌ايم. چقدر روزنه و پنجره براي ديدن. چقدر راه و هدف براي رفتن و رسيدن و چقدر انگيزه و امكان براي ماندن و جواني‌كردن به وجود آورده‌ايم.

 

دانی كه نو بهار جوانی چسان گذشت؟
زود آنچنان گذشت، كه تیر از كمان گذشت
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران شد
صد آفرین به همت مرغی شكسته بال
كز خویشتن شد و، از آشیان گذشت
افسرده‌ای كه تازه گلی را ز دست داد
داند چها به بلبل بی خانمان گذشت
بنگر به شمع عشق، كه در اشك و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین كاروان گذشت
ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت
از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟
"مشفق" بهار زندگیت گر صفا نداشت
شكر خدا كه همره باد خزان گذشت

"مشفق كاشانی"

 

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon saeedakh nargesza
دسترسی سریع به انجمن ها