ردیف 183
(آيه 6)- من بشارت ظهور «احمد» را آوردهام! در اين آيه به مسأله رسالت حضرت عيسى (ع) و كارشكنى و تكذيب بنى اسرائيل در مقابل او اشاره كرده، مىافزايد «و (به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم، اين در حالى است كه تصديق كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده [- تورات] مىباشم» (و اذ قال عيسى ابن مريم يا بنى اسرائيل انى رسول الله اليكم مصدقا لما بين يدى من التوراة).
«و بشارت دهنده به رسولى كه بعد از من مىآيد و نام او احمد است» (و مبشرا برسول يأتى من بعدى اسمه احمد).
بنابر اين من حلقه اتّصالى هستم كه امت موسى و كتاب او را به امت پيامبر آينده (پيامبر اسلام) و كتاب او، پيوند مىدهم.
گرچه جمعى از بنى اسرائيل به اين پيامبر موعود ايمان آوردند، اما گروه عظيمى سرسختانه در برابر او ايستادند، و حتّى معجزات آشكار او را انكار كردند و لذا در پايان آيه مىافزايد: «هنگامى كه او [- احمد] با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمد گفتند: اين سحرى است آشكار»! (فلما جاءهم بالبينات قالوا هذا سحر مبين).
عجب اين كه: طايفه يهود، قبل از مشركان عرب، اين پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را شناخته بودند، اما با اين همه بسيارى از بتپرستان، ايمان آوردند ولى بسيارى از يهود بر لجاج و عناد و انكار باقى ماندند.
(آيه 7)- در آيه قبل خوانديم كه چگونه گروهى معاند و لجوج على رغم بشارت پيامبر پيشين حضرت مسيح (ع) در باره ظهور پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله، و على رغم توأم بودن دعوت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله با «بينات» و دلائل روشن و معجزات، چگونه برگزيده تفسير نمونه، ج5، ص: 173
به مقابله و انكار برخاستند، در اينجا عاقبت كار اين افراد، و سرنوشت آنها را تشريح مىكند.
نخست مىفرمايد: «چه كسى ظالمتر است از آن كس كه بر خدا دروغ بسته در حالى كه دعوت به اسلام مىشود» (و من اظلم ممن افترى على الله الكذب و هو يدعى الى الاسلام).
آرى! چنين كسى كه دعوت پيامبر الهى را دروغ، معجزه او را سحر و آئين او را باطل مىشمرد ستمكارترين مردم است، چرا كه راه هدايت و نجات را به روى خود و ساير بندگان خدا مىبندد.
در پايان آيه مىافزايد: «و خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمىكند» (و الله لا يهدى القوم الظالمين).
(آيه 8)- مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند! سپس براى اين كه نشان دهد دشمنان حق قادر نيستند آئين او را برچينند ضمن تشبيه جالبى مىفرمايد: «آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولى خداوند نور خود را كامل مىكند هر چند كافران خوش نداشته باشند»! (يريدون ليطفؤا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو كره الكافرون).
آرى! همان گونه كه خداوند اراده كرده بود اين نور الهى روز به روز در گسترش است و دامنه اسلام هر زمان نسبت به گذشته وسيعتر مىشود، و آمارها نشان مىدهد كه جمعيت مسلمانان جهان على رغم تلاشهاى مشترك «صهيونيستها»، «صليبيها» و ديگر دشمنان اسلام رو به افزايش است.
(آيه 9)- در اين آيه براى تأكيد بيشتر با صراحت مىگويد: «او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاده تا او را بر همه اديان غالب سازد هر چند مشركان كراهت داشته باشند» (هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون).
و سر انجام اسلام هم از نظر منطق، و هم از نظر پيشرفت عملى بر مذاهب ديگر غالب شد، و دشمنان را از قسمتهاى وسيعى از جهان عقب زد و جاى آنها را برگزيده تفسير نمونه، ج5، ص: 174
گرفت و هم اكنون نيز در حال پيشروى است.
البته مرحله نهائى اين پيشروى به عقيده ما با ظهور حضرت مهدى- عج- تحقق مىيابد كه اين آيات خود دليلى بر آن ظهور عظيم است.
(آيه 10)- تجارتى پرسود و بىنظير! يكى از اهداف مهم اين سوره، دعوت به ايمان و جهاد است، اين آيه و سه آيه بعد نيز تأكيدى است به اين دو اصل، با مثال لطيفى كه انگيزه حركت الهى را در جان انسان به وجود مىآورد.
نخست مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! آيا شما را به تجارتى راهنمائى كنم كه شما را از عذاب دردناك رهائى مىبخشد»؟ (يا ايها الذين آمنوا هل ادلكم على تجارة تنجيكم من عذاب اليم).
(آيه 11)- سپس به شرح آن تجارت پرسود پرداخته، مىافزايد: «و آن اين كه به خدا و رسولش ايمان بياوريد و با اموال و جانهايتان در راه خدا جهاد كنيد» (تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فى سبيل الله باموالكم و انفسكم).
بدون شك خدا نيازى به اين تجارت پرسود ندارد، بلكه تمام منافع آن دربست به مؤمنان تعلق مىگيرد، لذا در پايان آيه مىفرمايد: «اين براى شما (از هر چيز) بهتر است اگر بدانيد» (ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون).
ايمان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از ايمان به خدا جدا نيست، همان گونه كه جهاد با جان، از جهاد با مال نمىتواند جدا باشد، و اگر مىبينيم جهاد با مال مقدم داشته شده نه به خاطر آن است كه از جهاد با جان مهمتر مىباشد، بلكه به خاطر اين است كه مقدمه آن محسوب مىشود چرا كه ابزار جهاد از طريق كمكهاى مالى فراهم مىگردد.
(آيه 12)- تا اينجا سه ركن اساسى از اركان اين تجارت بزرگ مشخص شد «خريدار» خداست و «فروشنده» انسانهاى با ايمان، «و متاع» جانها و اموالشان، اكنون نوبت به ركن چهارم مىرسد كه بهاى اين معامله عظيم است.
مىفرمايد: اگر چنين كنيد «گناهانتان را مىبخشد و شما را در باغهائى از بهشت داخل مىكند كه نهرها از زير درختانش جارى است و در مسكنهاى پاكيزه در بهشت جاويدان جاى مىدهد، و اين پيروزى عظيم است» (يغفر لكم ذنوبكم برگزيده تفسير نمونه، ج5، ص: 175
و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار و مساكن طيبة فى جنات عدن ذلك الفوز العظيم)
.
در مرحله پاداش اخروى نخست به سراغ آمرزش گناهان مىرود چرا كه بيشترين ناراحتى فكر انسان از گناهان خويش است، همچنين اين تعبير نشان مىدهد كه نخستين هديه الهى به شهيدان راهش اين است كه تمام گناهانشان را مىبخشد.
(آيه 13)- در اين آيه به دو شاخه از مواهب الهى در دنيا نيز اشاره كرده، مىفرمايد: «و (نعمت) ديگرى كه آن را دوست داريد به شما مىبخشد، و آن يارى خداوند، و پيروزى نزديك است» (و اخرى تحبونها نصر من الله و فتح قريب).
چه تجارت پرسود و پربركتى؟ كه سراسرش فتح و پيروزى و نعمت و رحمت است.
سپس به همين دليل به مؤمنان در مورد اين تجارت بزرگ تبريك مىگويد و مىافزايد: «و مؤمنان را بشارت ده» به اين پيروزى بزرگ (و بشر المؤمنين).
(آيه 14)- همچون حواريون باشيد! در اين آيه كه آخرين آيه سوره صف مىباشد باز تكيه و تأكيد روى امر «جهاد» است كه محور اصلى سوره را تشكيل مىدهد، منتهى از طريقى ديگر اين مسأله را تعقيب مىكند، و مطلبى مهمتر از عنوان بهشت و نعمتهاى بهشتى ارائه داده، مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ياوران خدا باشيد» (يا ايها الذين آمنوا كونوا انصار الله).
خدائى كه تمام قدرتها از او سر چشمه مىگيرد و به او باز مىگردد.
سپس به يك نمونه تاريخى اشاره مىكند تا بدانند اين راه بدون رهرو نبوده و نيست، مىافزايد: «همان گونه كه عيسى بن مريم به حواريون گفت: چه كسانى در راه خدا ياوران من هستند»؟! (كما قال عيسى ابن مريم للحواريين من انصارى الى الله).
و «حواريون (در پاسخ با نهايت افتخار) گفتند: ما ياوران خدائيم» (قال الحواريون نحن انصار الله). برگزيده تفسير نمونه، ج5، ص: 176
و در همين مسير با دشمنان حق به مبارزه برخاستند «در اين هنگام گروهى از بنى اسرائيل ايمان آوردند (و به حواريون پيوستند) و گروهى كافر شدند» (فآمنت طائفة من بنى اسرائيل و كفرت طائفة).
اينجا بود كه نصرت و يارى ما به كمك آنها شتافت «ما كسانى را كه ايمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأييد كرديم، و سر انجام بر آنان پيروز شدند» (فايدنا الذين آمنوا على عدوهم فاصبحوا ظاهرين).
شما نيز حواريون محمد صلّى اللّه عليه و آله هستيد، و به اين افتخار مفتخريد كه ياوران اللّه و رسول خدا مىباشيد، و همان گونه كه حواريون بر دشمنان غلبه كردند شما نيز پيروز خواهيد شد.
حواريّون كيانند؟
در قرآن مجيد پنج بار از حواريون مسيح (ع) ياد شده كه دو بار در همين سوره است، اين تعبير اشاره به دوازده نفر از ياران خاص حضرت مسيح است كه نام آنها در انجيلهاى كنونى (انجيل متّى و لوقا باب 6) ذكر شده است.
در حديثى آمده است كه پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله هنگامى كه در «عقبه» با جمعى از اهل مدينه كه براى بيعت آمده بودند رو به رو شد فرمود: دوازده نفر از خودتان را انتخاب و به من معرفى كنيد كه اينها نماينده قوم خود باشند، همان گونه كه حواريون نسبت به عيسى بن مريم بودهاند و اين نيز اهميت مقام آن بزرگواران را نشان مىدهد.
«پايان سوره صف»
منبع :
http://qurangloss.blogfa.com/page/saf.aspx