0

طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

 
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال
جمعه 21 تیر 1392  8:58 PM

ردیف 182

سوره صف [61]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 14 آيه است‏
محتواى سوره:
اين سوره در حقيقت بر دو محور اساسى دور مى‏زند:
يكى برترى اسلام بر تمام آئينهاى آسمانى، و تضمين بقاء و جاودانگى آن از سوى خداوند، و ديگر لزوم جهاد در طريق حفظ و پيشرفت اين آئين.
اما در يك نظر مى‏توان به سه بخش ديگر نيز اشاره كرد.
1- دعوت به هماهنگى گفتار و كردار و پرهيز از سخنان بى‏عمل.
2- يادآورى از پيمان شكنى بنى اسرائيل و بشارت مسيح به ظهور اسلام.
3- اشاره فشرده‏اى به زندگى حواريين مسيح و الهام از آنها.
انتخاب نام «صف» براى سوره به خاطر تعبيرى است كه در آيه چهارم اين سوره آمده، گاهى نيز به عنوان سوره «عيسى» و يا سوره «حواريين» ناميده شده است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم:
 «هر كس سوره عيسى (سوره صف) را بخواند حضرت مسيح بر او درود مى‏فرستد و تا در دنيا زنده است براى او استغفار مى‏كند و در قيامت رفيق او است».
                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 170
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
 (آيه 1)- آغاز اين سوره نيز تسبيح خداوند است و به همين جهت آن را جزء سوره‏هاى «مسبّحات» (سوره‏هائى كه با تسبيح خدا شروع مى‏شود) شمرده‏اند.
مى‏فرمايد: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، همه تسبيح خدا مى‏گويند» (سبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض).
چرا تسبيح او نگويند و از هر عيب و نقصى منزهش نشمرند با اين كه «او شكست ناپذير، و حكيم است» (و هو العزيز الحكيم).
 (آيه 2)-
شأن نزول:
جمعى از مؤمنان پيش از آنكه حكم جهاد نازل شود مى‏گفتند: اى كاش خداوند بهترين اعمال را به ما نشان مى‏داد تا عمل كنيم، چيزى نگذشت كه خداوند به آنها خبر داد كه «افضل اعمال، ايمان خالص و جهاد است» اما اين خبر آنها را ناخوشايند آمد و تعلل ورزيدند، آيه نازل شد و آنها را ملامت كرد.
تفسير:
اين آيه به عنوان ملامت و سرزنش از كسانى كه به گفته‏هاى خود عمل نمى‏كنند، مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا سخنى مى‏گوئيد كه عمل نمى‏كنيد»؟! (يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون).
 (آيه 3)- سپس در ادامه همين سخن مى‏افزايد: «نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوئيد كه عمل نمى‏كنيد» (كبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون).
آيه فوق هرگونه تخلف از عهد و پيمان و وعده، و حتى به گفته بعضى نذر را نيز شامل مى‏شود.
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «وعده مؤمن به برادرش نوعى نذر است، هر چند كفاره ندارد، و هر كس تخلف وعده كند با خدا مخالفت كرده، و خويش را در معرض خشم او قرار داده، و اين همان است كه قرآن مى‏گويد:                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 171
 «يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون».
 (آيه 4)- در اين آيه مسأله اصلى را كه مسأله جهاد است پيش كشيده، مى‏فرمايد: «خداوند كسانى را دوست مى‏دارد كه در راه او پيكار مى‏كنند گوئى بنائى آهنين‏اند» (ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص).
بنابر اين نفس پيكار مطرح نيست، آنچه مهم است اين كه پيكار «فى سبيل اللّه» باشد و آن هم با اتحاد و انسجام كامل همانند سدّى فولادين.
از مهمترين عوامل پيروزى در برابر دشمنان انسجام و به هم پيوستگى صفوف در ميدان نبرد است، نه تنها در نبردهاى نظامى كه در نبرد سياسى و اقتصادى نيز جز از طريق وحدت كارى ساخته نيست.
 (آيه 5)- در تعقيب دو دستورى كه در آيات قبل در باره «هماهنگى گفتار و كردار» و «وحدت صفوف» آمده بود در اين آيه براى تكميل اين معنى به گوشه‏اى از زندگى دو پيامبر موسى و عيسى عليهما السّلام اشاره مى‏كند كه متأسفانه نمونه‏هاى روشنى از «جدائى گفتار و عمل» و «عدم انسجام صفوف» در زندگى پيروان آن دو ديده مى‏شود، با سرنوشت شومى كه به دنبال آن پيدا كردند.
نخست مى‏فرمايد: «به ياد آوريد هنگامى را كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مى‏دهيد با اين كه مى‏دانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم»؟! (و اذ قال موسى لقومه يا قوم لم تؤذوننى و قد تعلمون انى رسول الله اليكم).
اين آزار اشاره به نسبتهاى ناروائى است كه به موسى مى‏دادند و خداوند موسى را از آن مبرا ساخت، در آيه 69 سوره احزاب مى‏خوانيم: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! همانند كسانى نباشيد كه موسى را آزار دادند و خداوند او را (از آنچه در حق او مى‏گفتند) مبرا ساخت».
ولى اين عمل بدون مجازات نماند چنانكه در پايان آيه مورد بحث مى‏خوانيم: «هنگامى كه آنها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت، و خدا فاسقان را هدايت نمى‏كند» (فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 172
 لا يهدى القوم الفاسقين)
.
از اين تعبير استفاده مى‏شود كه هدايت و ضلالت، هر چند از ناحيه خداوند است اما زمينه‏ها و مقدمات و عوامل آن، از ناحيه خود انسان است.
 
 
منبع : 
http://qurangloss.blogfa.com/page/saf.aspx
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet
دسترسی سریع به انجمن ها