تالش شناسی
پنج شنبه 29 فروردین 1392 10:25 PM
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
کشور پهناور و زيبايمان ايران، به دليل شرايط خاص جغرافيايي و آب و هوايي و نيز تاريخ تمدن ديرين،
گنجينه اي غني از طبيعت زيبا و جاذبه هاي تاريخي و باستاني مي باشد که مقوله اي هستند بس گسترده و
سالها تحقيق مداوم و موشکافانه را مي طلبد و در قالب چنين گزارشهاي مختصري نمي گنجد.
با اين حال در اين گزارش سعي شده است مطالبي هر چند مختصر در مورد يکي از اين مناطق زيبا در
شمال ايران که داراي پيشينه تاريخي غني و مردمي مهربان، ساده و باصفا دارد ارائه نمايد. تالش يا طوالش
در شمال غرب استان سرسبز و زيباي گيلان، که عليرغم دارا بودن جاذبه هاي فراوان طبيعي و تاريخي،
متأسفانه بدلايلي مهجور و ناشناخته باقي مانده است.
اميد که بتوانيم چنين نقاطي را که داراي پتانسيل بالاي جذب گردشگر هستند در جاي جاي ميهن
زيبايمان بشناسيم و بنحوي شايسته، آن را در وهله اول به هموطنانمان در اقصي نقاط ايران و نيز به
گردشگران خارجي معرفي کنيم.
در اينجا لازم مي دانم از زحمات استاد گرانقدر آقاي دكتر شيوا و نيز همكار خوبم آقاي مهندس
سيديوسف صفوي ميرمحله و آقاي مهندس پژمان اميني كه خود ريشه در سرزمين زيباي تالش دارند و در
اين راه با راهنمايي هاي خود كمكهاي بزرگي به بنده نمودند، قدرداني نمايم.
به اميد روزي که درآمد صنعت گردشگري جايگزين صنعت نفت در کشورمان شود.
١ مقدمه اي از استان گيلان
استان گيلان با مساحت ١٤٧١١ كيلومتر مربع در ميان رشته كوههاي البرز و تالش در شمال ايران
جاي گرفته است. اين استان به واحد جغرافيايي جنوب درياي خزر تعلق دارد و با استان هاي اردبيل در
غرب، مازندران در شرق ، زنجان در جنوب و كشور استقلال يافته آذربايجان و درياي خزر در شمال هم مرز
و همسايه است. رود سفيد تمشك كه بين چابكسر و رامسر جاري است ، آن را از استان مازندران جدا مي
كند.
٢
گيلان در زمان هاي دور شامل وسعتي از کنار اردبيل و خلخال و در مغرب تا کلاردشت در مشرق بود
که خاک آن از سوي شمال به دريا و از جنوب به شهر قزوين مي رسيد و اين وسعت گاهگاه به سبب عوامل
سياسي و يا اجتماعي کم و يا زياد مي شد.
در قرن هاي اوليه پيش از ميلاد، اين خطه مسکن اقوام مختلف از جمله کادوسيها و کاس ها بود. طبق
يعني گيلان و مازندران را نيز به « مازن » و « ون » نوشته اوستا، آريائيها در مسير مهاجرت خود، به تعبيري
متصرفات خود اضافه نمودند و با ادغام نژادي با مردم اين سرزمين، موجب پيدايش تيره هاي مختلفي از
جمله گيل و ديلم در کناره هاي درياي خزر شد که گيل ها در کنار دريا و ديلم ها در کوهستان زندگي مي
کردند.
٢ نگاهي اجمالي به تالش
شهرستان تالش با مساحتي حدود ٢٣٧٣ کيلومتر مربع که در شمال غربي گيلان قرار دارد، يک چهارم
خاک استان را تشکيل مي دهد. اين شهرستان که نام خود را از قوم تالش گرفته و به استناد منابع و شواهد
بسيار، بازمانده اقوام کادوس باستان و از همسايگان ديرين قوم گيل مي باشد، از غرب به استان اردبيل، از
شمال به آستارا و از جنوب به رضوانشهر و ماسال و از شرق به دريا و انزلي محدود شده و شامل شهرهاي پره
سر، ماسال، رضوانشهر و هشتپر مي باشد.
محدوده جغرافيايي قومي آن به مراتب از محدوده جغرافيايي سياسي، يعني واحدهاي سياسي و اداري
که در قالب آن اداره مي شود وسيع تر است.
تالش زبانان ايران بيش از چهارصد هزار نفرند و در شهرستان هاي آستارا، تالش، رضوانشهر، ماسال،
فومن و شفت سکونت دارند. هر چند که اقوام تالش در صومه سرا و شهرستان هاي شرق گيلان قسمتي از
مردم اين شهرستان را تشکيل مي دهند، ليکن از نظر جغرافياي سياسي، تالشان عمدتًا در پنج شهرستان ياد
شده زندگي مي کنند.
تالشان خيلي قبل از کاسي ها و آريايي ها و کيمري ها و اسکيت ها و به زماني که پروفسور ساموئل
کريمر از آن به " ادوار قهرماني و دوران کوچ هاي باستاني ملت ها" نام مي برد از آن سوي کوهستان قفقاز
به مناطق جنوب سرازير گشته و در اولين برخورد اين سرزمين سبز و پرآب و نعمت کوهستاني را با شکارگاه
هاي فراوان آن برگزيدند. آنها روزگار خود را با چادرنشيني و شکار و کشاورزي ابتدايي مي گذراندند، آفتاب و
آتش را مي پرستيدند. اجاق، کانون آتش را در وسط چادرهاي مدور خود بر پا مي کردند و با افراد خانواده به
دور آن مي نشستند.
در نواحي تالش شمالي با مرکزيت لنکران و شهرهاي لريک، ساليان، ياردملي، ماسللي، جليل آباد و
آستارا، بيش از دوبرابر تالشان ايران ساکن هستند. نواحي تالش شمالي به دنبال جنگ هاي ايران و روس در
٤
نيمه اول قرن نوزدهم ميلادي به عنوان غرامت جنگي به روسها واگذار شد. به عبارت بهتر واگذاري تالش به
روسها بهايي بود که تالشان براي بقاي حکومت قاجار پرداختند.
زبان و فرهنگ عامه مشترک دو شناسه برجسته فرهنگي است که دو بخش قوم تالش در دو سوي
رودخانه مرزي آستار را به هم پيوند مي دهد. همانطور که زبان اين قوم در هر ناحيه به گويش ويژه اي رواج
دارد. آيين ها، آداب، باورها و افسانه هايشان نيز جا به جا ويژگي هاي متفاوت از هم پيدا مي کند.
بخش هاي مرکزي و اغلب نواحي شمالي منطقه تالش نشين، اهل تسنن و بخش جنوبي آن اهل تشيع
مي باشد که نقش مذهب در چگونگي و ساختار موسيقي اين قوم قابل تأمل است. بويژه در حوزه موسيقي
هاي مذهبي که مبتني بر اعتقادات مذهبي کام ً لا قابل تفکيک مي باشند. تعدادي از اهل تسنن پيروان
دراويش نقشبنديه و اقليتي هم پيروان دراويش قادريه مي باشند.
از منظر طبيعي تالش سرزميني زيبا با چشم انداز بسيار زيبا مي باشد که از يک طرف به کوهستانهاي
سر به فلک کشيده و زيبا و از طرف ديگر به درياي بي کران و نيلگون کاسپين متصل است. هوايي معتدل و
فرح انگيز دارد و آبي بسيار شيرين و گوارا. رطوبت هوا در حد اعتدال قرار دارد. نه مانند مناطق جلگه اي پر
« بند » رطوبت و نه مانند استانهاي همسايه خود خشک است. در ارتفاعات مناطقي که به زبان محلي به آن
مي گويند صخره ها و چمنزارها همديگر را در آغوش گرفته اند.**
**
از محصولات توليد شده در تالش مي توان به
برنج، توتون و مرکبات اشاره کرد. اين تنوع و فراواني
محصولات سبب شده که تالش بازارهاي هفتگي
پررونقي داشته باشد. از آن جمله مي توان به
يکشنبه بازار چوبر که اختصاص به معاملات دام
دارد، پنجشنبه بازار شاندرمن که در آن انواع نهالها،
دست ساخته هاي پشمي و نخي و فراورده هاي محلي مواد غذايي عرضه مي شود همچنين مي توان به
پنجشنبه بازار هشتپر اشاره کرد که در آن اغلب زنان و مردان با لباسهاي محلي حاضر شده و محصولات
منطقه اي خود شامل برنج، انواع سبزيها و ميوه هاي درختي را به فروش مي رسانند.
٥
تالش از سه جهت به کوههاي تالش که ادامه رشته کوههاي البرز هستند و از طرف ديگر به درياي
زيباي خزر منتهي مي شود. کشف آثار تمدن ٤٥٠٠ ساله در ييلاق آق اولر تالش جلوه هاي بيشتري به اين
منطقه خوش آب و هوا داده است. شهرستان تالش يکي زيباترين شهرهاي طبيعي جهان از نظر آب و هوا و
پوشش گياهي است و حيوانات ساکن در جنگلهاي آن شهرت جهاني دارد.
بخش اعظمي از تالش طي عهدنامه هاي گلستان و ترکمانچاي از آن جدا شده و به روسيه ملحق شده
اند. امروز تقريبًا بالاي ٩٧ % مردم تالش با سواد هستند. اولين کتابخانه ايران نيز در اين منطقه بنا شده است.
٣ وجه تسميه تالش
شماري از پژوهشگران , تالش را يك واژة محلي مي دانند كه از تِول به معني گِل و لاي گرفته شده و
در جاي نام سرزمين مورد نظر قرار گرفته است. به گمان اينان مردم آن ديار را بايستي تالشي ناميد. شماري
ديگر تالش را دگرگون يافتة واژة ‹‹كادوس كادوش›› مي دانند. در حالي كه اين واژه در زمان باستان نام
سرزميني بوده كه بعد ها ‹‹طيلسان›› خوانده شده است. شماري نيز تالش را قبيله اي ترك نژاد از مردم
آسياي مركزي پنداشته اند كه توسط مغول ها در سرزمين امروزي آنها اسكان داده شده اند. بعضي هم بر
اين باورند كه سرزمين تالش كنوني به گفتة تاريخ نگاران رومي و يوناني , در روزگار باستان ‹‹كادوس›› يا
‹‹كادوش›› نام داشت و مردم آن , كادوسي و به جمع كادوسي ها كادوسيان ناميده مي شدند. ولي بعد ها
اين واژه از ميان رفت و به جاي آن , نخست طيلسيان به هر دو معني مردم و سرزمين , رواج پيدا كرد و
سپس از زمان مغولان واژة تالش كه خود از طيلسان گرفته شده بود , به عنوان نام تيره و مردم رايج شد. اما
بعد ها ظاهرا به دليل اين كه سرزمين مورد سكونت قوم مزبور نام مشخصي نداشت , واژة تالش , طالش و
جمع آن توالش و طوالش هم به مردم و هم به سرزمين تالش اطلاق گرديد. بررسي اين آرا و باورها مي
رساند كه هيچكدام خالي از پيچيدگي و كاستي نيست. اما بررسيها و پژوهشهاي عيني و ميداني در سراسر
منطقة تالش نشين ايران , نشان مي دهد كه مردم اين سرزمين خود را ‹‹تالش›› مي نامند و براي سراسر
منطقة قومي خويش , نام يگانه اي نمي شناسند و برابر عرف آنها اين سرزمين به نواحي بزرگ ايلي بخش
شده و هر يك از اين نواحي نام ويژه اي دارد و همان نام بيشتر به بزرگترين آبادي ناحيه نيز اطلاق مي شود
و مجموعة اين نواحي يا همان منطقة تالش نشين نيز به دو بخش بزرگ اقليمي بخش شده و به نامهاي
‹‹كو›› , ‹‹كوه›› نقاط كوهستاني گلون = گيلان , نقاط دشتي سرشناس اند. بدين ترتيب اطلاق عنوان تالش
يا طوالش به اين منطقه به صورت يك نامگذاري رسمي و اداري جلوه گر شده است , كه در نزد مردم تالش ,
مفهوم و كاربرد تعيين شده اش را ندارد. اين موضوع و همچنين اسناد دوران مغول كه در آنها واژة تالش به
٦
طور مطلق و صراحت به معني نام قوم آمده است و شواهد ديگري كه در آثار پيش و بعد به چشم مي خورد ,
نشان مي دهد اين نظر كه تالش نام مردم است نه نام سرزمين توان بيشتر مي يابد.
٤ مردم تالش
مردم تالش را مي توان به دو بخش تقسيم کرد:
١ مردم يکجانشين که در روستاها و شهرها زندگي مي کنند و پيشه شان کشاورزي است و به آنها
تالش مي گويند.
٢ باشندگان بلنديها که پيشه آنها دامداري است و اصطلاحًا گالش ناميده مي شوند.
از ديرباز زندگي در کوهستانهاي بلند، گالش ها را در برابر بيماريهاي گوناگون بيمه کرده است. راه هاي
دشوارگذر و باريک که رخنه در آن دشوار بود، گالشان را تنومند، چالاک و گردنکش بار آورده بود. از همين
رو با وجود ساختار کوچ نشين، در برابر نيروهاي پيرامون خود به ستيز بر مي خاستند. چيرگي بر چنين
مردم بي نياز، دلاور و بي باک بسيار سخت بود. در حالي که تالشان، يعني جلگه اي ها، دچار بيماري هاي
گوناگون بوده و به آساني زير چيرگي فرمانروايان گوناگون در مي آمدند. در گيلان هر جا سخن از تفنگ
اندازي زبردستانه، کشتن جانوران
بزرگ پيکر، ورزيدگي در سوارکاري و
جز اينهاست، نام گالش مي درخشد.
جنگجويي
تالشان به دليل برخورداري از توانايي جسمي بالا و چيره دستي در تيراندازي نگهباني بيشينه شهرهاي
گيلان را بر دوش داشته اند. ميرزا احمد ميرزا خداويردي در توصيف و بازنمود جنگهاي تالشان مي نويسد که
آنها خنجر به دست يا علي گويان به دشمن هجوم مي بردند. تالشان از رهگذر ساختار قومي ويژه خود،
واپسين وارد کننده فناوريهاي زمان خود به ويژه جنگ افزار بوده اند. در دوره شاه تهماسب نخستين گروه
سيصد نفره تالشان که در سپاه صفوي خدمت مي کردند مجهز به تفنگ شدند؛ ولي تا پايان دوره دوم
جنگهاي ايران و روس کاربرد جنگ افزار سرد در جنگ با دشمنان همواره در ميان آنها رواج داشت.
٧
ايلات و عشاير تالش
« زمستوَنه من دن » با گرم شدن هوا و فراهم شدن شرايط طبيعي ييلاق و مرتع، كوچ بهاره تالشها از
سكونت گاه بهاري) در سرتاسر تالش از آستارا تا رودبار آغاز مي شود. ) « بهاره من دن » (سكونتگاه زمستاني) به
تالشان كه دامهايشان را زودتر از انسانها مي كوچانند؛ خود با وسايل نقليه موتوري يا با استفاده از اسب به
طرف ييلاق كوچ مي كنند.
كوچ انساني تالشها دو نوع است: كوچ رمه داران كه زودتر انجام مي شود و كوچ خوش نشينان يا ييلاق
نشينان كه پس از رمه داران انجام مي شود و اقامت كوتاهي نسبت به رمه داران در ييلاق دارند.
با فرارسيدن شهريور هر سال، ييلاق نشينان تالش كه عمدتًا از خوش نشينهاي تالش هستند، بازگشت
به شهرهاي تالش را آغاز مي كنند. اما دامداران تالش، تا آغاز سرما؛ يعني تا نخستين بارش برف در ييلاق
باقي
مي مانند.
عشاير تالش به سه گروه تقسيم مي شوند:
الف) عشاير هشتپر
عشاير ريك، گرگانرود و عنبران: اين بخش عشاير دامدار كوچنده و داراي پيشينة تاريخي كهني o
مي باشند. يافته هاي باستانشناختي مريان نشان مي دهد كه مردم تالش تا هشت هزار سال پيش
داراي تمدني درخشان بوده اند. بنابراين بخش اعظم تاريخ تالش از گنجينه هاي با ارزش اين
منطقه قابل كشف است و بدين جهت از اهميت ويژه اي برخوردار است.
عشاير بخش طولارود: در قسمت جنوب منطقة ريك حوزة عشاير طولارود قرار دارد. منطقة o
شناخته مي شده است و آن بدليل رودخانه اي بود كه در اين « تول رود » طولارود در ابتدا با نام
منطقه جاري بوده است.
ايل خاشابري (خاشه بري) ١: ايل خاشه بري در بخش تالش دولاب در سرتاسر رودخانه خاشه بر o
سكونت دارند. در وجه تسميه اين ايل مي گويند: چون درب خانه جد بزرگ مردم اين ايل از
استخوان بوده است و به زبان تالشي استخوان را خاش و در را بر گويند لذا اسم اين ايل مشهور به
خاشابر يا خاشه بر شده است. زندگي اين ايل بر مبناي نيمه شباني استوار بوده و مراتع ييلاقي آنان
هنوز اشتراكي است.