این روزها دستی به سمت ذوالفقار است...
یک شنبه 25 فروردین 1392 11:58 PM
دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار
داده ست تکیه مادر هستی به دیوار
هرلحظه دردی تازه داغی تازه دارد
در چشم خود غم های بی اندازه دارد
مثل شبی تیره ست دنیای مقابل
تنها هلالی مانده از آن ماه کامل
گاهی که بر دیوار و در دارد نگاهی
آهی به لب می آورد از درد آهی
لبریز از دردست اما غرق احساس
دستی به پهلو دارد و دستی به دستاس
آه این نسیم با محبت، مادرانه
دستی کشیده بر سر و بر روی خانه
شرمنده احساس او شد خانه داری
با هر نفس آه از در و دیوار جاری
شب، نیمه شب خسته شکسته، مات، مبهوت
دستی به سر می گیرد و دستی به تابوت
از خانه بیرون می رود ناباورانه
جان خودش را می برد بر روی شانه
خورده گره با گرد غربت سرنوشتش
در خاک پنهان می شود پنهان بهشتش
نفسی علی ... آه از دل پر درد او آه
یا لیتها... آه از دل پر درد او آه
این روزها دستی به سمت ذوالفقار است
سید محمد جواد شرافت
قوم من ترنج را با پوست می خورند
راستی! کسی زلیخا را ندیده است؟