0

تاريخچه مسجد مقدس جمكران

 
mohsenaa1138
mohsenaa1138
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 730
محل سکونت : مرکزی-خمین

تاريخچه مسجد مقدس جمكران
دوشنبه 28 اسفند 1391  12:08 PM

تاريخچه تفصيلى


 مهمترين پايگاه شيعيان شيفته و عاشقان دل سوخته حضرت بقية الله، ارواحنا فداه، مسجد مقدس جمكران، در شش كيلومترى شهر مذهبى قم است. مطابق آمار، همه ساله، بيش از پانزده ميليون عاشق دل باخته، از سر تا سر ميهن اسلامى و جهان، در اين پايگاه معنوى، گرد مىآيند، نماز تحيّت مسجد و نماز حضرت صاحب الزمان، عجل الله تعالي فرجه الشريف، را در اين مكان مقدس به جاى مىآورند، با امام غايب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر كردار، رازِ دل مىگويند، استغاثه مىكنند، نداى «يا بن الحسن!» سر مىدهند، از مشكلات مادّى و معنوى خود سخن مىگويند، با دلى خونبار، از طولانى شدن دوران غيبت، شكوهها مىكنند.
 آنان كه از شناخت عميقترى برخوردارند، به هنگام تشرف به اين پايگاه ملكوتى، همه حوائج شخصى خود را فراموش مىكنند و همه مشكلات دست و پاگير زندگى را به فراموشى مىسپارند و تنها «ظهور سراسر سرور منجى بشر، امام ثانى عشر، حضرت ولى عصر، روحى و ارواح العالمين فداه» را مسئلت مىكنند؛ زيرا، اگر اين حاجت برآورده شود، ديگر مشكلى نخواهد ماند، و اگر اين حاجت روا نشود، حلّ ديگر مشكلات، مشكل اساسى را حل نخواهد كرد.

 

                                                                                                                                                                                                                                         * * *
 
تاريخچه مسجد مقدس جمكران


  آن چه مسلم است، اين است كه اين مسجد، بيش از يك هزار سال پيش به فرمان حضرت بقية الله، ارواحنا فداه، در بيدارى، نه در خواب تأسيس گرديد و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شيعيان و پايگاه منتظران و تجلّىگاه حضرت صاحب الزمان (عليه السلام)  بوده است.
 علامه بزرگوار، ميرزا حسين نورى، (متوفاى 1320 هجري) در كتاب ارزشمند نجم الثاقب كه به فرمان ميرزاى بزرگ، آن را تأليف كرد و ميرزاى شيرازى، در تقريظ خود، از آن ستايش فراوان كرد و نوشت: «براى تصحيح عقيده خود، به اين كتاب مراجعه كنند تا از لمعانِ انوار هدايتاش، به سر منزل يقين و ايمان برسند»   تاريخچه تأسيس مسجد مقدس جمكران را به شرح زير آورده است:
 شيخ فاضل، حسن بن محمد بن حسن قمي، معاصر شيخ صدوق، در كتاب تاريخ قم از كتاب مونس الحزين في معرفة الحق و اليقين ـ از تأليفات شيخ صدوق ـ بناى مسجد جمكران را به اين عبارت نقل كرده است:

 

 

 

 

شيخ عفيف صالح حسن بن مثله جمكراني  می گويد:
 شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارك رمضان 393 هجري،   در سراى خود خفته بودم كه جماعتى به درِ سراى من آمدند. نصفى از شب گذشته بود. مرا بيدار كردند و گفتند: «برخيز و امر امام محمد مهدى صاحب الزمان  ، صلوات الله عليه را اجابت كن كه ترا مىخواند».
 حسن بن مثله مىگويد: «من، برخاستم و آماده شدم» چون به در سراى رسيدم، جماعتى از بزرگان را ديدم. سلام كردم. جواب دادند و خوشآمد گفتند و مرا به آن جايگاه كه اكنون مسجد (مقدس جمكران) است، آوردند».
 چون نيك نگاه كردم، ديدم تختى نهاده و فرشى نيكو بر آن تخت گسترده و بالشهاى نيكو نهاده و جوانى سى ساله، بر روى تخت، بر چهار بالش، تكيه كرده، پير مردى در مقابل او نشسته، كتابى در دست گرفته، بر آن جوان مىخواند.
 بيش از شصت مرد كه برخى جامه سفيد و برخى جامه سبز بر تن داشتند، برگرد او روى زمين نماز مىخواندند.
 آن پير مرد كه حضرت خضر (علي نبينا و آله و عليه السلام) بود، مرا نشاند و حضرت امام  (عليه السلام) مرا به اسم خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم   بگو: «تو، چند سال است كه اين زمين را عمارت مىكنى و ما خراب مىكنيم. پنج سال زراعت كردى و امسال ديگر باره شروع كردي، عمارت ميكني، رخصت نيست كه تو ديگر در اين زمين زراعت كني، بايد هرچه از اين زمين منفعت بردهاي، برگرداني تا در اين موضع مسجد بنا كنند».
 به حسن بن مسلم بگو: «اين جا، زمين شريفي است و حق تعالي اين زمين را از زمينهاي ديگر برگزيده و شريف كرده است، تو آن را گرفته به زمين خود ملحق كردهاي! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشدهاي! اگراز اين كار بر حذر نشوي، نقمت خداوند، از ناحيهاي كه گمان نميبري بر تو فرو ميريزد».
 حسن بن مثله عرض كرد: «سيّد و مولاي من! مرا در اين باره، نشاني لازم است؛ زيرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دليل نميپذيرند».
 امام (عليه السلام) فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام بده، ما در اين جا علامتي ميگذاريم كه گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سيّد ابوالحسن، و بگو تا برخيزد و بيايد و آن مرد را بياورد و منفعت چند ساله را از او بگيرد و به ديگران دهد تا بناي مسجد بنهند، و باقي وجوه را از رهق   به ناحية اردهال كه ملك ما است، بياورد، و مسجد را تمام كند، و نصفِ رهق را بر اين مسجد وقف كرديم كه هر ساله وجوه آن را بياورند و صرف عمارت مسجد كنند.
 مردم را بگو تا به اين موضع رغبت كنند و عزيز بدارند و چهار ركعت نماز در اين جا بگذارند: دو ركعت تحيّت مسجد، در هر ركعتي، يك بار «سورة حمد» و هفت بار سورة «قل هو الله احد» (بخوانند) و تسبيح ركوع و سجود را، هفت بار بگويند.
 و دو ركعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر اين نسق كه در (هنگام خواندن سورة)حمد چون به «ايّاك نعبد و ايّاك نستعين» برسند، آن را صد بار بگويند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. ركعت دوم را نيز به همين طريق انجام دهند. تسبيح ركوع و سجود را نيز هفت بار بگويند. هنگامي كه نماز تمام شد، تهليل (يعني، لا إله الاّ الله)   بگويند و تسبيح فاطمة زهرا(عليها السلام)  را بگويند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پيغمبر و آلاش، صلوات الله عليهم، بفرستند».
 و اين نقل، از لفظ مبارك امام (عليه السلام)  است كه فرمود:
 «فَمَنْ صلاّهما، فكأنّما صلّي في البيت العتيق».
 هركس، اين دو ركعت (يا اين دو نماز) را بخواند، گويي در خانة كعبه آن را خوانده است.
 حسن بن مثله ميگويد: «در دل خود گفتم كه تو اين جا را يك زمين عادي خيال ميكني، اين جا مسجد حضرت صاحب الزمان (عليه السلام)  است».
 پس آن حضرت به من اشاره كردند كه برو!
 چون مقداري راه پيمودم، بار ديگر مرا صدا كردند و فرمودند: «در گلّة جعفر كاشاني چوپانـ بُزي است، بايد آن بز را بخري. اگر مردم پولاش را دادند، با پول آن خريداري كن، و گرنه پولاش را خودت پرداخت كن. فردا شب آن بُز را بياور و در اين موضع ذبح كن. آن گاه روز چهارشنبه   هجدهم ماه مبارك رمضان، گوشت آن بُز را بر بيماران و كساني كه مرض صعب العلاج دارند، انفاق كن كه حق تعالي همه را شفا دهد.
 آن بُز، ابلق است. موهاي بسيار دارد. هفت نشان سفيد و سياه، هر يكي به اندازة يك درهم، در دو طرف آن است كه سه نشان در يك طرف و چهار نشان در طرف ديگر آن است».
 آن گاه به راه افتادم. يك بار ديگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز يا هفتاد روز ما در اينجاييم.
 حسن بن مثله ميگويد: «من، به خانه رفتم و همة شب را در انديشه بودم تا صبح طلوع كرد. نماز صبح خواندم و به نزد علي منذر رفتم و آن داستان را با او در ميان نهادم.
 همراه علي منذر، به جايگاه ديشب رفتيم. پس او گفت: «به خدا سوگند كه نشان و علامتي كه امام (عليه السلام)  فرموده بود، اين جا نهاده است و آن، اين كه حدود مسجد، با ميخها و زنجيرها مشخص شده است».
 آن گاه به نزد سيّد ابوالحسن الرضا رفتيم. چون به سراي وي رسيديم غلامان و خادمان ايشان گفتند:
 «شما از جمكران هستيد؟» گفتيم: «آري». پس گفتند: «از اول بامداد، سيد ابوالحسن در انتظار شما است».
 پس وارد شدم و سلام گفتم. جواب نيكو داد و بسيار احترام كرد و مرا در جاي نيكو نشانيد. پيش از آن كه من سخن بگويم، او سخن آغاز كرد و گفت: «اي حسن بن مثله! من خوابيده بودم. شخصي در عالم رؤيا به من گفت:
 «شخصي به نام حسن بن مثله، بامدادان از جمكران پيش تو خواهد آمد، آن چه بگويد اعتماد كن وگفتارش را تصديق كن كه سخن او، سخن ما است. هرگز، سخن او را ردّ نكن». از خواب بيدار شدم و تا اين ساعت در انتظار تو بودم.
 حسن بن مثله، داستان را مشروحاً براي او نقل كرد. سيد ابوالحسن، دستور داد بر اسبها زين نهادند. سوار شدند. به سوي دِه (جمكران) رهسپار گرديدند.
 چون به نزديك دِه رسيدند، جعفر شبان را ديدند كه گلهاش را در كنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به ميان گله رفت آن بز كه از پشت سر گله من آمد، به سويش دويد. حسن بن مثله، آن بُز را گرفت و خواست پولش را پرداخت كند كه جعفر گفت: «به خدا سوگند! تا به امروز، من اين بز را نديده بودم و هرگز در گلة من نبود، جز امروز كه در ميان گله، آن را ديدم و هرچند خواستم كه آن رابگيرم، ميسّر نشد».
 پس آن بُز را به جايگاه آوردند و در آن جا سر بريدند.
 سيد ابوالحسن الرضا به آن محل معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار كرد و منافع زمين را از او گرفت.
 آن گاه وجوه رهق را نيز از اهالي آن جا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشانيدند.
 سيد ابوالحسن الرضا، زنجيرها و ميخها را به قم آورد و در خانة خود نگهداري كرد. هر بيماري صعب العلاجي كه خود را به اين زنجيرها ميماليد، در حال، شفا مييافت.
 ابوالحسن الرضا وفات كرد و در محلة موسويان (خيابان آذر فعلي) مدفون شد، يكي از فرزنداناش بيمار گرديد. داخل اطاق شده سر صندوق را برداشت زنجيرها و ميخها را نيافت».

 

 

 منبع شناسي مسجد جمكران


 منابع تأسيس مسجد مقدس جمكران به فرمان حضرت صاحب الزمان، ارواحنا فداه بر اساس تسلسل زماني، به شرح زير است:


 1. نخستين كسي كه اين مطالب را در كتاب خود آورده، ابو جعفر محمد بن علي بن بابويه، مشهور به شيخ صدوق (متوفاي 381هجري) است. ايشان، مشروح آن را در كتاب مونس الحزين في معرفة الحق و اليقين درج كرده است.
 باتوجه به اين كه تأسيس اين مسجد در عصر شيخ صدوق ؛  واقع شده، و ايشان در قم زندگي ميكرد، طبعاً همة جزئيات آن را بدون واسطه از حسن بن مثله، و سيّد ابوالحسن الرضا و ديگر شاهدان عيني، شنيده و نقل كرده است.
 كتاب مونس الحزين، همانند دهها اثر گران بهاي ديگر شيخ صدوق، در طول زمان، از بين رفته و به دست ما نرسيده است.

 2. حسن بن محمد بن حسن قمي، معاصر شيخ صدوق، صاحب كتاب گران سنگ تاريخ قم، شرح آن واقعه را از كتاب شيخ صدوق نقل كرده است.
 كتاب تاريخ قم در عصر شيخ صدوق، به سال 378 هجري، در بيست باب به رشتة تحرير درآمده است.


 3. حسن بن علي بن حسن بن عبدالملك قمي، به سال 865 هجري آن را به فارسي ترجمه كرده است.

 4. متن عربي كتاب، به دست مولي محمد باقر مجلسي، (متوفاي 1110 هجري) نرسيده، ولي ترجمة فارسي آن به دست ايشان رسيده   و احاديث مربوط به قم را در جلد «السماء و العالم» از آن روايت كرده است.

 5. سيد نعمت الله جزائري، صاحب انوار نعمانيه (متوفاي 1112هجري) ترجمة فارسي آن را ديده و داستان تأسيس مسجد مقدس جمكران را با خط خود، از آن استنساخ كرده است.

 6. شاگرد فرزانة علامه مجلسي، ميرزا عبدالله افندي، (متوفاي 1130هجري) نسخهاي از ترجمة فارسي آن را در بيست باب، در قم مشاهده كرده و گزارش آن را در تأليف گران بهاي خود آورده و تصريح كرده كه اين ترجمه، به سال 865 هجري، به دستور خواجه فخرالدين ابراهيم، انجام يافته است.

 7. سيد امير محمد اشرف، معاصر و شاگرد علامه مجلسي، صاحب كتاب فضائل السادات (متوفاي 1145هجري) متن عربي آن را ديده و از آن نقل كرده است.

 8. سيد محمد بن محمد هاشم رضوي قمي، به سال 1179 هجري، بنا به خواهش محمد صالح معلم قمي، كتابي در اين رابطه تأليف كرده و آن را خلاصة البلدان نام نهاده است. اين كتاب، احاديث مربوط به شرافت قم و تاريخچة تأسيس مسجد مقدس جمكران رادر بر دارد.

 9. شايستة تأمل است كه آقا محمد علي كرمانشاهي، فرزند وحيد بهبهاني، (متوفاي 1216 هجري) به متن عربي تاريخ قم دست رسي داشته و در حاشية خود بر كتاب نقد الرجال تفرشي، شرح حال «حسن بن مثله» و خلاصة داستان تأسيس مسجد مقدس جمكران را به نقل از متن عربي آن آورده است.

 10. محقق و متتبع بينظير، ميرزا حسين نوري، موفاي 1320هجري، پس از جست و جوي فراوان، به هشت باب از ترجمة تاريخ قم دست يافته (جنة المأوي، ص 47 و بحار، ج 53، ص 234) و مشروح داستان تأسيس مسجد مقدس جمكران را از ترجمة تاريخ قم، از روي دست خط سيد نعمت الله جزائري، در آثار ارزشمند خود آورده است:

 1. جنة المأوي، چاپ بيروت، دار المحجة البيضاء، 1412هجري، ص 42 ـ 46.
 2. همان، به پيوست، بحار الانوار، چاپ بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403 هجري، ج 53، ص 230 ـ 234.
 3. نجم ثاقب، چاپ تهران، علمية اسلاميه، بيتا، ص 212 ـ 215.
 4. كلمة طيبه، چاپ سنگي، بمبئي، 1303 هجري، ص 337.
 5. مستدرك الوسائل، چاپ قم، مؤسسة آل البيت : ، 1407 هجري، ج 3، ص 432 و 447.

 11. شيخ محمد علي كچويي قمي (متوفاي 1335هجري) مشروح آن را از كتابهاي خلاصة البلدان، نجم ثاقب، كلمة طيّبه، در كتاب ارزشمند أنوار المشعشعين، چاپ قم، كتابخانة آية الله مرعشي، 1423 هجري، ج اول، ص 441 ـ 449 (چاپ سنگي 1327 هجري، جلد اول، ص 184 ـ 189)، نقل كرده است.

 12. حاج شيخ علي يزدي حائري (متوفاي 1333هجري) مشروح آن را در كتاب الزام الناصب، چاپ بيروت، مؤسسة اعلمي، 1397 هجري، جلد دوم، ص 58 ـ 62، به نقل از محدث نوري، از ترجمه تاريخ قم آورده است.

 13. همة كساني كه بعد از محدث نوري دربارة تاريخ قم كتاب نوشتهاند، مشروح داستان تأسيس مسجد مقدس جمكران را از ايشان نقل كردهاند. شيخ محمد حسن ناصر الشريعه، متوفاي 1380 هجري، در تاريخ قم، چاپ قم، مؤسسة مطبوعاتي دار العلم 1342 شمسي، ص 147 ـ 156، يكي از آن افراد است.

 14. همة علماي معاصر كه در اين رابطه كتاب نوشتهاند، همانند علامة معاصر آية الله حاج شيخ محمد غروي، در كتاب گران سنگ المختار من كلمات الامام المهدي 7 ، چاپ قم، 1414 هجري، جلد يكم، ص 440 ـ 448، نيز به اين واقعه اشاره كرده است.

 15. در اين اواخر، در كتابهاي مستقل و مستندي ـ مانند موارد زير ـ به شرح و بسط داستان تأسيس مسجد مقدس جمكران پرداخته شده است:


 1. تاريخ بناي مسجد جمكران
 2. تاريخ مسجد مقدس جمكران
 3. تاريخچة بناي مسجد جمكران
 4. توجه امام زمان به مسجد جمكران
 5. توشة مسجد جمكران
 6. در بارگاه منتظر
 7. در حريم جمكران
 8. سيماي مسجد جمكران
 9. فيض حضور براي گمشدگان
 10. مباحثي چند دربارة مسجد جمكران
 11. مسجد مقدس جمكران
 12. مسجد جمكران المقدس
 13. مسجد صاحب الزمان
 14. معجزهاي مسجد جمكران

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها