0

آئین‌ها و رسوم نوروز

 
voiceofrain
voiceofrain
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 2005
محل سکونت : اصفهان

چهارشنبه ‌سوري‌ و معنی سوری
شنبه 19 اسفند 1391  4:02 PM

چهارشنبه ‌سوري‌ و معنی سوری

چهارشنبه ‌سوری

نياكان‌ ما در شب‌ عيد آتش‌ مي‌ افروختند و به‌ شادي‌ گرد آن‌ نيايش‌ مي‌ كردند. گويند كه‌ پس‌ از اسلام‌ در ايران‌ رسم‌ بر اين‌ شد كه‌ در آخرين‌ چهارشنبه‌ سال ،پس‌ از غروب‌ آفتاب‌ با چوب‌ و كنده‌ و خار در فضاي‌ باز آتش‌ افروزند و جشن‌ گيرند و هنوز پس‌ از قرن ها هر سال‌ مردم‌ با افروختن‌ آتش‌ و پريدن‌ از روي‌ آن‌ و خواندن‌ سرود و صرف‌ نقل‌ و آجيل‌ و آش‌ رشته‌ مخصوص‌ تا آخرين‌ ساعات‌ شب‌ به‌ شادماني‌ سرگرم‌ مي ‌شوند.

 

استفاده هاي گوناگون از آتش در گذشته

آتش‌ از زمان هاي‌ دور مورد توجه‌ بوده‌ است. در قديم‌ آتشكده‌هاي‌ بزرگي‌ در ايران‌ ساخته‌ بودند تا آتش‌ را هميشه‌ روشن‌ و برپا نگاه‌ دارند. به خوبي‌ پيداست‌ در زماني‌ كه‌ نيروي‌ اصلي‌ در توليد نورآتش‌ بوده، روشن‌ نگاه‌ داشتن‌ آتش‌ و در نتيجه‌ رهايي‌ از سياهي‌ و تيرگي‌ و بهره‌مندي‌ از نور و روشنايي‌ چه‌ اهميتي‌ داشته‌ است.

افزون‌ بر اين‌ از روشنايي‌ آتش‌ در كار خبر رساني‌ نيز استفاده‌ مي ‌شده‌ است. بر فراز برج ها و بلندي ها آتش‌ مي‌ افروختند و به‌ يكديگر پيام‌ مي‌ رسانيدند به جز بهره‌مندي‌ از نور آتش‌ و جنبه‌ پيام‌ رساني، آتش‌ به‌ سبب‌ گرما و توليد حرارت‌ در خانه‌ و نيز استفاده‌ در پخت‌ و پز، كاربرد مفيدي‌ داشته‌ كه‌ به‌ موجب‌ آن‌ مقدس‌ به‌ شمار مي ‌آمده همچنين‌ آتش‌ به‌ لحاظ‌ پاك‌ كنندگي‌ و به‌ عنوان‌ نابود كننده‌ آلودگي ها مورد توجه‌ بوده است بنابراين آتش‌ به‌ لحاظ‌ نور، گرما، خبر رساني، پاك‌ كنندگي‌ و به‌ عنوان‌ يكي‌ از عناصر چهارگانه‌ مقدس‌ پيشينيان‌ (آب، خاك، باد و آتش‌) در فرهنگ‌ ايرانيان‌ قديم‌ اهميتي‌ ويژه‌ داشته‌ است. اكنون‌ نيز همچنان‌ به‌ صورت‌ نمادين‌ در جشن‌ چهارشنبه ‌سوري‌ افروخته‌ مي ‌شود و مردم‌ گرد آن‌ به‌ شادي‌ سرگرم‌ مي ‌گردند.

 

معناي واژه سوري

واژه‌ سوري‌ يا سوريك‌ به‌ معني‌ گل‌ سرخ‌ و گل‌ سوري‌ است‌ و شايد به‌ همين‌ سبب‌ است‌ كه‌ در چهارشنبه ‌سوري‌ خوانده‌ مي ‌شود:سرخي‌ تو از من... چهارشنبه‌ روز سرخ، روز گل‌ سرخ، روز افروختن‌ آتش‌ و شادماني‌ مردم‌ و ستايش‌ خداوند براي‌ بهره‌مندي‌ از اين‌ نعمت‌ است.

 

چهارشنبه سوری و جشن نوروز

چهار شنبه سوري که از دو کلمه‌ي چهارشنبه (آخرين چهارشنبه‌ سال) و سوري که همان سوريک فارسي و به معناي سرخ باشد تشکيل شده و در کل به معناي چهارشنبه‌ سرخ و مقدمه‌ جدي جشن نوروز است.

 

در ايران باستان بعضي از وسايل جشن نوروز از قبيل آينه ، کوزه و اسفند را به يقين شب چهارشنبه سوري و از چهارشنبه بازارتهيه مي‌کردند. بازار در اين شب چراغاني و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادماني بود و البته خريد هرکدام هم آيين خاصي را تدارک مي‌ديد.

هنگام غروب بوته‌ها را به تعداد هفت (نماد هفت امشاسپندي يا سه نماد سه منش نيک روي هم مي‌گذاشتند و خورشيد که به تمامي پنهان مي‌شد، آن را بر مي‌افروختند تا آتش سر به فلک کشيده جانشين خورشيد شود. در بعضي نقاط ايران براي شگون وسايل دور ريختني خانه از قبيل پتو، لحاف و لباس‌هاي کهنه را مي‌سوزاندند.

آتش مي‌توانست در بيابان‌ها و رهگذرها و يا بر صحن و بام خانه‌ها افروخته شود. وقتي آتش شعله مي‌کشيد از رويش مي‌پريدند و ترانه‌هايي که در همه‌ آنها خواهش برکت ، سلامت ، بارآوري و پاکيزگي بود، مي‌خواندند.

آتش چهار شنبه سوري را خاموش نمي‌کردند تا خودش خاکستر شود. سپس خاکسترش را که مقدس بود کسي جمع مي‌ کرد و بي آنکه پشت سرش را نگاه کند، سرنخستين چهار راه مي‌ريخت ودربازگشت در پاسخ اهل خانه که مي‌پرسيدند:

- كيست؟

مي‌گفت: منم.

- از کجا مي‌آيي؟        - از عروسي.

- چه آورده‌اي؟            - تندرستي.


رسم شال اندازي در چهارشنبه سوري

شال اندازي هم يکي از آداب چهارشنبه سوري بود. پس از مراسم آتش افروزي جوانان به بام همسايگان و خويشان مي‌رفتند و از روي روزنه‌ بالاي اتاق (روزنه‌ بخاري) شال درازي را به درون مي‌انداختند. صاحب خانه مي‌بايست هديه‌اي در شال بگذارد.

شهريار در بند 27منظومه‌ حيدر بابا به آيين شال اندازي و در بند 28به ارتباط شال اندازي با برکت خواهي و احترام به درگذشتگان به نحوي شاعرانه اشاره دارد:

عيد بود و مرغ شب آواز مي‌خواند

دختر نامزد شده براي داماد،

جوراب نقشين مي‌بافت

و هر کس شال خود را از دريچه‌اي آويزان مي‌کرد

وه که چه رسم زيبايي است ،رسم شال اندازي

هديه عيدي بستن به شال داماد

من هم گريه و زاري کردم و شالي خواستم

شالي گرفتم و فوراً بر کمر بستم

شتابان به طرف خانه‌غلام (پسر خاله‌ام) رفتم

و شال را آويزان کردم

فاطمه خاله‌ام جورابي به شال من بست

خانم ننه‌ام را به ياد آورد و گريه کرد

شهريار در توضيح اين رسم مي‌گويد: در آن سال مادر بزرگ من (خانم ننه) مرده بود. ما هم نمي‌بايست در مراسم عيد شرکت مي‌کرديم ولي من بچه بودم، با سماجت شالي گرفتم و به پشت بام دويدم.

 


رسم فالگوش در چهارشنبه سوري

از ديگر مراسم چهارشنبه سوري فالگوش بود و آن بيشتر مخصوص کساني بود که آرزويي داشتند مانند دختران دم بخت يا زنان در آرزوي فرزند، آنها سر چهار راهي که نماد گذار از مشکل بود مي‌ايستادند و کليدي را که نماد گشايش بود، زير پا مي‌گذاشتند و نيت مي‌کردند و به گوش مي‌ايستادند و گفت و گوي اولين رهگذران را پاسخ نيت خود مي‌دانستند. آنها در واقع از فروهرها مي‌خواستند که بستگي کارشان را با کليدي که زير پا داشتند، بگشايند.

 


رسم قاشق زني در چهارشنبه سوري

قاشق زني هم که از ديگر مراسم چهارشنبه سوري بود،تمثيلي بود از پذيرايي از فروهر‌ها، زيرا قاشق و ظرف مسين نشانه‌ خوراک و خوردن بود. ايرانيان باستان براي فروهرها بر بام خانه غذاهاي گوناگون مي‌گذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده‌ آسماني پذيرايي کنند و چون فروهر‌ها پنهان و غير محسوس اند، کساني هم که براي قاشق زني مي‌رفتند سعي مي‌کردند روي بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجيل را مخصوص فروهر مي‌دانستند، دريافتشان را خوش يُمن مي‌پنداشتند.


 

بـازم با گریه خوابم برد       بـازم خواب تــــو را دیدم

دوباره....

چقدر غمگینم و تنـــها  چقدر می خوام که باز بـارون بباره

 

بزن بــارون  ببار آروم  بروی پلکای خسته ام

بزن بــارون تو می دونی هنوزم یاد اون هستم

 

تشکرات از این پست
mohammad_43
دسترسی سریع به انجمن ها