پسرهای گریزان از ازدواج بخوانند !
وضعیت این دست افراد به شکلی است که از یک سو تجرد طولانی مدت شان باعث نگرانی والدین از اینده آنها می گردد و از طرف دیگر حضور طولانی مدت یک مرد میانسال در خانه که از یک طرف حاضر به ازدواج نیست و از طرف دیگر دارای خصوصیات و ویژگی های اخلاقی خاص خود است، زندگی را برای والدین نیز دشوار می سازد... .
رفتار وابسته، میل یا نیاز به روابط همراه با حمایت دیگران ، برای بیشتر شخصیت های در حال رشد ، به طور مستقیم با تجربه اضطراب رابطه دارد. هنگامی كه نتیجه مشخص نیست ، پاسخ ها قبلا آزموده نشده و موقعیت ها نا آشنا یا غیر منتظره هستند بیشتر مردمان احساس اضطراب می کنند. كودك در حال رشد به طور طبیعی از طریق استقرار روابط با دیگران ، دلبستگی به حامیانش و یا به دست آوردن دوستانی كه در مواقع لازم دست كمك و دوستی به طرف او دراز می كنند، خود را از چنین ترسی آزاد می كند. البته طفل در سال اول زندگی برای آسایش خود كاملا به دیگران وابسته است . با نضج استقلال به تدریج از وابستگی دست می كشد و می آموزد كه در مواجهه با موقعیت های اضطراب آور بر قابلیت ها ، مهارت ها و امكانات خود تكیه كند.
اما در برخی از افراد این حرکت تدریجی از وابستگی به استقلال به طور کامل شکل نگرفته و در بزرگسالی این عدم استقلال کامل خود را به شکل طفره رفتن از ازدواج نشان می دهد. این دسته از افراد(به خصوص پسران) همواره دارای دلایل دور و دراز و در ظاهر منطقی برای فرار از ازدواج هستند و امکان دارد که تا سنین میانسالی حتی یک تجربه خواستگاری کردن هم نداشته باشند و یا در صورتی که به اجبار در مراسم خواستگاری حضور یابند همواره ایراد و مشکلی را برای رد کردن طرف مقابل پیدا می کنند.
وضعیت این دست افراد به شکلی است که از یک سو تجرد طولانی مدت شان باعث نگرانی والدین از اینده آنها می گردد و از طرف دیگر حضور طولانی مدت یک مرد میانسال در خانه که از یک طرف حاضر به ازدواج نیست و از طرف دیگر دارای خصوصیات و ویژگی های اخلاقی خاص خود است، زندگی را برای والدین نیز دشوار می سازد. در حقیقت هر چند که فرزندان برای والدین خود جز عزیز ترین ها هستند اما باید در زمان مناسب فرآیند استقلال را پشت سر گذارده و زندگی خانوادگی خود را آغاز کنند.
لذا اگر شما جز آن دسته والدینی هستید که از تجرد طولانی مدت و البته بی دلیل فرزندتان عاجز شده اید این مقاله را دنبال کنید:
اگر فرزند تان حاضر به بیرون رفتن از خانه نیست لازم است کاری کنید . خواهش از او، قربان صدقه رفتن، تشویق او برای استقلال و ازدواج کردن و .. نتیجه نخواهد داد. اگر او می خواست تا به حال به این طریق مستقل شده و ازدواج کند این کار را کرده بود. او دیگر به این دست تشویق ها و حتی تهدیدات اهمیتی نمی دهد چرا که شما هر ماه و هر سال در حال تکرار خودتان هستید. دیگر غرغرهای پدرانه یا مادرانه ناتوان هستند. شما می خواهید که او مستقل شود و او نیز این را می داند پس هیچ توضیح و تفسیری نیاز نیست. دیگر زمان آن رسیده که آقا پسر چهل ساله شما چمدانش را ببندد و برود. او از بدو تولدش شاهد علاقه و عشق شما بوده است اما اکنون با گذشت نزدیک به چهل سال همچنان در خانه شماست و حتی توقع مراقبت و توجه بیشتر از جانب شما را دارد و این یعنی زمان رفتن رسیده است.
بسیار مشاهده شده که استقلال یافتن پسران مجرد میانسال و زندگی به صورت انفرادی باعث شده که انها در مورد آینده خود جدی تر فکر کرده و به فکر ازدواج بیفتند لذا از همین گام کوچک شروع کرده و وی را به استقلال یافتن بیشتر هدایت کنید
لذا این گامها ر به ازمون بگذارید:
** قبول کنید فرزندتان خیال ترک خانه پدری را ندارد. پذیرش این مساله اولین قدم شما در مواجهه با مساله بیرون رفتن فرزندتان از منزل پدری است. دیگر به بهانه های همیشگی شان گوش ندهید. شما بیش از حد صبور بوده اید و به او زمان داده اید پس حالا وقت عمل کردن است.
** نگران جریحه دار شدن احساسات فرزندتان نباشید. شما صبورانه سالیان سال است که مایحتاج فرزندتان را فراهم کره اید در حالی که رفتار پدرگونه و مادرگونه شما سبب وابستگی بیش از حد او و عدم توجهش به زندگی مستقلانه شده است.
** پرسش در خصوص برنامه های آینده شان را متوقف کنید. واقعیت تلخ و غمناک این است که فرزندتان برای آینده هیچ طرح و نقشه ای ندارد و همچنین واضح است که هیچ برنامه ای برای مستقل شدن در نظر نگرفته است.
** شرح و توضیح هر چیزی را متوقف کنید. دقیقا به اصل موضوع یعنی خروج فرزند بالغ تان از منزل بپردازید. یادتان باشد قبلا زمان زیادی را صرف خواهش کردن، تشویق کردن و منتظر ماندن برای یافتن همسر مناسب وی کرده اید. در حالی که او همیشه برای هر یک از این گزینه ها عیبی را پیدا می کرد لذا تداوم شرح و توضیح هر چیزی شما را ضعیف تر معرفی می کند.
** یک گفتگوی دونفره با فرزندتان داشته باشید. به او بگویید که چقدر او را دوست دارید اما زمان آن رسیده است که به فکر استقلال باشد. او نمی تواند برای همیشه با شما زندگی کند ضمن اینکه برای او نیز زندگی با والدین علی رغم داشتن سن بالای 40 سال چندان بی اشکال نخواهد بود. از او بخواهید به فکر پیدا کردن یک آپارتمان مناسب برای خودش باشد و تا مثلا 3 ماه دیگر مستقل گردد. ممکن است همین اندازه کافی باشد تا او به خروج از خانه اقدام کند.
** انجام تمام کارهای روزمره و تهیه غذا برای او را متوقف کنید. خدماتی نظیر وجود غذای گرم همیشگی ، نظافت دایم اتاق شخصی وی، شستن و اتوی همیشگی لباسها و ...را متوقف کنید. البته معنی این حرف بی توجهی یا بی احترامی به فرزندتان نیست بلکه مفهوم این است که او را به سمت مستقل شدن سوق دهید تا خانه پدری را با هتل چند ستاره اشتباه نگیرد.
بسیار مشاهده شده که استقلال یافتن پسران مجرد میانسال و زندگی به صورت انفرادی باعث شده که انها در مورد آینده خود جدی تر فکر کرده و به فکر ازدواج بیفتند لذا از همین گام کوچک شروع کرده و وی را به استقلال یافتن بیشتر هدایت کنید.