0

اشعار کودکیمان!!!(یادش به خیر)

 
mmf5243
mmf5243
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 1189
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکیمان!!!(یادش به خیر)
شنبه 20 اردیبهشت 1393  3:09 PM

یه لوله ی دراز بود

تو اون پُر از گاز بود

یه روز بوشو شنیدم

ولی اونو ندیدم

گفتم مامان این کیه

بوی خطرناکیه!

مامان اومد شیر گاز و ببنده

دیدم داره می خنده

بو ها، نه از لوله، نه از شیر بود

فقط بوی پیاز داغ و سیر بود

 

آرزو نمی کنم که بیایی

آرزو می کنم که وقتی آمدی چشمانم شرمسار نگاهت نشود

چون همه میدانند که می آیی

الهم عجل لولیک الفرج }

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها