0

اشعار کودکیمان!!!(یادش به خیر)

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعار کودکیمان!!!(یادش به خیر)
سه شنبه 12 شهریور 1392  11:06 AM

مادربزرگ
وقتی اومد
خسته بود

چار قدش و
دور سرش
بسته بود

صدای كفشش كه اومد
دویدم

دور گُلای دامنش
پریدم

بوسه زدم روی لُپاش
تموم شدن خستگی هاش

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

تشکرات از این پست
yasbagheri tahmores papeli
دسترسی سریع به انجمن ها