0

اشعار کودکیمان!!!(یادش به خیر)

 
amir83610
amir83610
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 995
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعار کودکیمان!!!(یادش به خیر)
سه شنبه 29 مرداد 1392  10:24 AM

آی حلزون شاخكی!
كجا می ری یواشكی؟
جلو میری یواش و ریزه،ریزه
پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه
خالهای دونه دونه،دونه داری
به روی پشت روی خود یه لونه داری
ساكتی و خجالتی و تنها
بمون توی باغچه خونه ما.

شاعر : مهری ماهوتی

 

شعر کودکانه پدربزرگ و مادر بزرگ :

پدر بزرگ خوبم
همیشه مهربونه
وقتی كه پیشم باشه
برام كتاب می خونه

مادر بزرگ نازم
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه
خوشمزه و لذیذه

وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی كم ندارم.

شاعر : جواد محقّق

 

سپیده زد، سپیده
وقت سحر رسیده
خاموش شده ستاره
صبح اومده دوباره

***
خروس پر طلایی
با پاهای حنایی

قوقولی قوقو میخونه
تو کوچه و تو خونه
اذان میگن دوباره
از مسجد و مناره
***
بابام پامیشه از خواب
میره لب حوض اب
می شوید او دست و رو
با اب میگیره وضو
تمیز و پاکیزه باز
میاد سر جا نماز
***
من هم کنار بابا
نماز می خوانم حالا

تشکرات از این پست
yasbagheri tahmores
دسترسی سریع به انجمن ها