0

امتداد فاصله

 
abd313
abd313
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 21
محل سکونت : خوزستان

امتداد فاصله
پنج شنبه 10 اسفند 1391  12:05 PM

امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمی کاهد ، همیشه هستی ، همین حوالی .
دلت را به هر کسی نسپار ، این روزها برخی ها از سپرده ات هم بهره میخواهند .
مردی و نامردی جنسیت سرش نمیشود ، معرفت که نداشته باشی ، نامردی
از دلم پرسیدم : محبت را کیست لایق / پاسخ آمد او که یادت میکند در هر دقایق .
گنجشک را تکه نانی زنده نگه میداشت ما را تکه دلی ، اما دریغ کردند رهگذران .
دلتنگی همون مکثیه که رو اسمش میکنی وقتی شماره های گوشیت رو میای پایین !
بعضی وقتها آدما یه کاری میکنن که دیگه نمیتونی دوستشون داشته باشی ، ولی عجیب دلت واسه زمانی که دوستشون داشتی تنگ میشه !
دوست داشتنت گناه باشد یا اشتباه ، گناه میکنم تو را حتی به اشتباه .
صدا میکنم تو را ، این جانی که میگویی جانم را میگیرد ! نزن این حرف ها را ! دل من جنبه ندارد ، وقتی نیستی دمار از روزگارم در می آورد .
مینویسم ، باز مینویسم ، تا هستم تو را نفس میکشم و تو را مینویسم ، راستی اگر برای تو ننویسم ، کجا شانه های دلتنگی ام را بتکانم ؟

اگر از دلتنگی کم آوردی غصه نخور ، من به جای هر دویمان دلتنگم !
 

وقتی قرارمان پروانه شدن است ، بگذار روزگار هرچقدر میخواهد پیله کند .
 
از این آمد و رفت های تکراری دلم گرفته ، یا نیا ، یا نرو !
 
قانعم به یادت ، پس یادت را از من نگیر که یادت مهربانترین تصویر دنیاست .
 
چه فرقی دارد ، پشت میله ها باشی یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن ، وقتی که آرزوهایت در حبس باشند .
 

چهار فصل کامل نیست ، هوای تو هوای دیگریست !
 
خدایا یا نوری بیفکن یا توری ، ماهی کوچکت از تاریکی این اقیانوس می ترسد .
 

آرزوی خیلی ها بودم ! اما اسیر قدرنشناسی "یک" نفر شدم .
 
به مدت دلتنگیهایم به من بدهکاری ، وعده ی ما باشد روزی که دلتنگم شوی .
 

همیشه به یادت هستم اما شاهدی ندارم جز کلاغ بام خانه مان که او هم حقیقت را به تکه پنیری می فروشد

تقدیم به تنها صدف دریای دلم که به بیکرانگی اقیانوس عشق دلتنگشم .
 

میان آنهمه الف و ب مشق دبستان ، آنچه در زندگی واقعیت داشت خط فاصله بود .
 
عزیز بودن آدما به این نیست که وقتی میبینی شون چقدر از دیدنشون خوشحال میشی ، به اینه که وقتی نمیبینی شون چقدر دلت براشون تنگ میشه !
 

این روزها آنقدر به "تنهایی" عادت کرده ام که حتی اگر "تو" که سالها منتظرت بودم هم پشت در باشی در را باز نخواهم کرد .
 
همین که قاصدکی را فوت کنی تا عطر نفسهایت را با خود بیاورد ، برای دلم کافیست .
 

چه کلمه ی مظلومی است "قسمت" ، تمام تقصیرهایمان را به عهده میگیرد .
 
من هنوزم از بازی کلاغ پر میترسم ، میترسم بگویم "تو" و آرام بگویی پر !
 

غمگینم ! وقتی تمام جفتهای دنیا "تنهاییم" را به رخم میکشند، حتی جورابهایم !
 
تنهایی یعنی : نه خودش هست که از تنهایی درت بیاره ، نه فکرش اجازه میده تنهاییت رو با کسی دیگه ای پر کنی .
 

زمستان را دوست ندارم چون با آمدنش به یاد نگاه های سردت می افتم
گیرم که از حصار کوتاه دلم ساده می پری ، با دیوار بلند خیالم چه می کنی ؟
 
تنهایی ات را از تو گرفتم ، در خنده هایم شریکت کردم ، نگفته بودی بازرگان عشقی ، من از کجا می دانستم سود من تنهاییست .
 
دوست داشتن را نه می نویسند نه میگویند ، ثابت می کنند .
 

کاش بدانی ، قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی : بمان ، نه اینکه شانه بالا بیندازی و آرام بگویی : هر طور راحتی .
 
چقدر صدای تیک تاک ساعت دلخراش است وقتی تو "یک ثانیه" هم در کنارم نیستی .
 

آغوشت ، علم را زیر سوال می برد ! آنقدر آرامم می کند که هیچ مسکنی جایش را نمی گیرد .
 
خودتان را در قلب هیچ آدمی نچپانید ، جا نمی شوید ، چروک می شوید فقط !
 

در خاطری که "تویی" ، دیگران فراموشند ، بگذار در گوشت بگویم "میخواهمت" ، این خلاصه ی تمام حرفهای عاشقانه ی دنیاست .
 
سرکش بودم به حیله رامم کردی / ای افسونگر ، چه پخته خامم کردی / خوش چرخاندی کمند گیسویت را / در تاریکی اسیر دامم کردی .
 

آغوشی باش و مرا به اندازه ی تمام اشتباهاتم بغل کن ، بدون آنکه حرفی میانمان رد و بدل شود ، فقط نگاه باشد و نفس ، زندگی آنقدرها دوام نمی آورد ، همین حالا هم دیر است .

smiley

تشکرات از این پست
nikbakht88 nargesza 18batghvi omiddeymi1368 zare58
دسترسی سریع به انجمن ها