یکی از نوآوری های انقلاب شکوهمند اسلامی و تلاش های پیگیر یاران برجسته امام راحل(ره) همچون شهیدان رجایی و باهنر؛ تشکیل و گسترش نهاد مقدس امور تربیتی درسطح مدارس کل کشور بود.
این نهاد تاثیرگذار همواره در جهت تقویت روحیه دینی و پرورش دانش آموزان بر محوری تربیت و اخلاق اسلامی به ایفا نقش پرداخته و منشأ برکات فراوانی بوده است.
اکنون با نزدیک شدن به روز(امور تربیتی و تربیت اسلامی) که مصادف با هشتم اسفند است مقوله تربیت و امور پرورشی درمدارس و چگونگی اسلامی شدن دانشگاهها و مدرسه ها براساس اسلامی شدن علوم گوناگون از دیدگاه حکیم فرزانه آیت ا... جوادی آملی مورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد که با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● شاخه های سه گانه «تبلیغ»، «تعلیم» و «تحقیق» برای احیای اندیشه انسانی
مستحضرید پرورش غیراز تعلیم است، چه اینکه غیر از تبلیغ است؛ صبغه پژوهش و تحقیق دارد و ثمره تبلیغ و تعلیم.
توضیح مطلب این است که یک وقت کسی مبلغ است، منافع چیزی را ذکر می کند. مضار چیز دیگری را بازگو می کند؛ این در حد «تبلیغ» است که برای توده مردم، تبلیغ اثرگذارتر از تعلیم است. در مراکز علمی تبلیغ کارایی ندارد. آنجا جای «تعلیم» است و حوزه علم. در حوزه تعلیم که بالاتر از تبلیغ است؛ ادله و براهین شیء و ریشه های معرفتی شیء تثبیت می شود؛ مطلبی را به متعلم (یاد) می دهند، نه فقط تبلیغ کنند. فکر او را در بخش اندیشه رشد می دهند، این می شود تعلیم.
بالاتر از تعلیم، «تحقیق» و «پژوهش» است که یک محقق در کنار کتابخانه اش تنها می نشیند، با کتابهای عمیق علمی مأنوس است، با علماء و اندیشوران گذشته و حال مأنوس است. از باب تضارب آراء، آراء آنها را ارزیابی می کند، دست به قلم می برد و یک کتاب تحقیقی می نویسد که آن کتاب تحقیقی برای متعلمان نافع نیست، برای دانش آموزان سودمند نیست، ولی برای اساتیدشان مفید است. پس تبلیغ داریم و تعلیم و بالاتر از هردو، تحقیق. اینها کارهای علمی است.
● پرورش، عامل احیای انگیزه در انسان
اما «پرورش» مستقیما کاری با انگیزه دارد، نه اندیشه. یعنی آنچه که دربخش اندیشه بازگو شده است، آن اندیشه را به انگیزه تبدیل می کند تا به عمل برسد و این نوجوان یا جوان رشد کند و بالا بیاید، او را بپروراند. (تربیت) کاری است که انسان با نوآموزان و دانش آموزان و مانند آن دارد تا اینها با انگیزه رشد پیدا کنند. بخش اندیشه، آن هنر را ندارد که انسان را بپروراند. انسان را آگاه می کند، ولی ممکن است عالم بی عمل درآید. عالم بی عمل چه در جامه روحانیت، چه درکسوت دیگران بیش از اثر علمی بهره ای نخواهد داشت. در حالی که جامعه نیازمند علم صائب و عمل صالح است. اگر کسی عملی داشت، ولی فاقد عمل صالح بود؛ چنین کسی نه به حال خود سودمند است، نه به حال جامعه.
● سیطره فعالیت اندیشه و انگیزه در فرد و جامعه
وقتی جامعه رشد می کند و به ثمر می رسد که انگیزه قوی داشته باشد. رهبر کارها انگیزه است و نه اندیشه. اندیشه آن مواد خام را به انگیزه می رساند، آن محور تصمیم گیری اگر بالغ و عاقل بود؛ مصمم می شود و کاری را انجام می دهد. اندیشه به بخش جزم بر می گردد، انگیزه به
|