0

تعریف دعوت/فقــــــه الدعــــوة

 
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

علامات المنافق:
جمعه 27 بهمن 1391  2:02 AM

علامات المنافق:

منافق دارای علامات وصفات ذیل می باشد:

1 – مرض قلبی: منافق دایماٌ مبتلا به مرض قلبی می باشد چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا ولهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون)([30]) یعنی در دلهاى آنان یک نوع بیمارى است; خداوند بر بیمارى آنان افزوده; وبه خاطر دروغهایى که میگفتند، عذاب دردناکى در انتظار آنهاست.

2 – فساد کاری در روی زمین: منافق سعی می نماید تا سبب افساد افراد جامعه گردیده خود را مصلح قلم داد نماید چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (واذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون*الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون)([31]) یعنی وهنگامى که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» مى‏گویند: «ما فقط اصلاح ‏کننده‏ایم*آگاه باشید! اینها همان مفسدانند; ولى نمى فهمند.

3 – متهم ساختن مؤمنان به بی عقلی: منافقان، مسلمانان ومؤمنان را متهم به بی عقلی می نمایند بناء زمانیکه ایشان را دعوت به ایمان کنند از ایمان آوردن ابا می ورزند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (واذا قیل لهم آمنوا کما آمن الناس قالوا أ نؤمن کما آمن السفهاء الا انهم هم السفهاء ولکن لا یعلمون)([32]) یعنی وهنگامى که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» مى‏گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولى نمى ‏دانند!

4 – شدت در عداوت وخصومت با مسلمانان وعزت طلبی به گناه: منافقان دایماٌ ستیزه گر بوده با مسلمانان راه خصومت وعداوت را در پیش می گیرند وبه گناه وطغیان افتخار می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیاة الدنیا ویشهد الله على ما فی قلبه وهو الد الخصام*واذا تولى سعى فی الارض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل والله لا یحب الفساد*واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد.)([33]) یعنی واز مردم، کسانى هستند که گفتار آنان، در زندگى دنیا مایه اعجاب تو مى ‏شود; (در ظاهر، اظهار محبت شدید مى‏کنند) وخدا را بر آنچه در دل دارند گواه مى ‏گیرند. (این در حالى است که) آنان، سرسخت‏ ترین دشمنانند.*(نشانه آن، این است که) هنگامى که روى ‏برمى‏ گردانند (واز نزد تو خارج مى‏شوند)، در راه فساد در زمین، کوشش مى‏کنند، وزراعتها وچهارپایان را نابود مى‏ سازند; (با اینکه مى‏دانند) خدا فساد را دوست نمى‏دارد.*وهنگامى که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر مى‏شود)، ولجاجت وتعصب، آنها را به گناه مى ‏کشاند. آتش دوزخ براى آنان کافى است; وچه بد جایگاهى است!*

5 – دوستی با کفار ودر کمین مسلمانان بودن: منافق با کفار دوستی نموده ایشان را یاری می دهد وانتظار زوال دولت اسلامی را داشته در صدد از بین رفتن آن می باشد چنانچه می فرماید: (الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ا یبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا) ([34]) یعنی همانها که کافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى‏ کنند. آیا عزت وآبرو نزد آنان مى‏ جویند؟ با اینکه همه عزتها از آن خداست؟!  

در جای دیگر می فرماید: (الذین یتربصون بکم فان کان لکم فتح من الله قالوا أ لم نکن معکم وان کان للکافرین نصیب قالوا أ لم نستحوذ علیکم ونمنعکم من المؤمنین فالله یحکم بینکم یوم القیامة ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا) ([35]) یعنی منافقان همانهای هستند که پیوسته انتظار مى‏کشند ومراقب شما هستند; اگر فتح وپیروزى نصیب شما گردد، مى‏ گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات وغنایم شریکیم!) واگر بهره‏اى نصیب کافران گردد، به آنان مى‏ گویند: مگر ما شما را به مبارزه وعدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمى ‏کردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داورى مى‏ کند; وخداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطى نداده است.

6 – فریب، ریا کاری وسستی در عبادت: دیگر از صفات مذمومه منافقان این است که آنها فریب گر وریا کار بوده در ادای عبادت سست وکسول می باشند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ان المنافقین یخادعون الله وهو خادعهم واذا قاموا الى الصلاة قاموا کسالى یراؤن الناس ولا یذکرون الله الا قلیلا) ([36]) یعنی منافقان مى‏ خواهند خدا را فریب دهند; در حالى که او آنها را فریب مى‏دهد; وهنگامى که به نماز برمى‏ خیزند، با کسالت برمى ‏خیزند; ودر برابر مردم ریا مى‏کنند; وخدا را جز اندکى یاد نمى‏نمایند!

7 – طاغوت را حکم وداور می گردانند: منافقان در امور زندگی وقضایایی ایشان شیطان وپیروان آن را حکم وداور می گیرند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (أ لم تر الى الذین یزعمون انهم آمنوا بما انزل الیک وما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الى الطاغوت وقد امروا ان یکفروا به ویرید الشیطان ان یضلهم ضلالا بعیدا) ([37]) یعنی آیا ندیدى کسانى را که گمان مى ‏کنند به آنچه (از کتابهاى آسمانى که) بر تو وبر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده‏اند، ولى مى ‏خواهند براى داورى نزد طاغوت وحکام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. اما شیطان مى ‏خواهد آنان را گمراه کند، وبه بیراهه‏هاى دور دستى بیفگند.

8 – افساد در روی زمین: منافقان طبقه فتنه انگیز بوده در صدد تضعیف صفوف مسلمانان بوده واز هیچ نوع اعمال دریغ نمی ورزند وهمیشه در پی تفرقه اندازی میان فرزندان اسلام می باشند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (لو خرجوا فیکم ما زادوکم الا خبالا ولاوضعوا خلالکم یبغونکم الفتنة و فیکم سماعون لهم والله علیم بالظالمین) ([38]) یعنی اگر آنها همراه شما (بسوى میدان جهاد) خارج مى ‏شدند، جز اضطراب وتردید، چیزى بر شما نمى ‏افزودند; وبسرعت در بین شما به فتنه‏ انگیزى (وایجاد تفرقه ونفاق) مى‏پرداختند; ودر میان شما، افرادى (سست وضعیف) هستند که به سخنان آنها کاملا گوش فرا مى ‏دهند; وخداوند، ظالمان را مى ‏شناسد.

9 – دروغگویی، ترس وبد بینی به مسلمانان: منافقان طبقه دروغگو وترسو بوده همیشه غرض مشروعیت سخنان شان حلف وقسم یاد می نمایند، هم چنان اینها مسلمانان را به نظر بد می بینند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ویحلفون بالله انهم لمنکم وما هم منکم ولکنهم قوم یفرقون* لو یجدون ملجا او مغارات او مدخلا لولوا الیه وهم یجمحون) یعنی آنها به خدا سوگند مى‏ خورند که از شما هستند، در حالى که از شما نیستند; ولى آنها گروهى هستند که مى ‏ترسند (وبه خاطر ترس از فاش شدن اسرارشان دروغ مى ‏گویند)! اگر پناهگاه یا غارها یا راهى در زیر زمین بیابند، بسوى آن حرکت مى‏کنند، وبا سرعت و شتاب فرار مى ‏کنند.

10 – به عیب گرفتن اهل حق واز نصیب نا راضی بودن: دیگر از صفات نا میمون منافقین به باد انتقاد گرفتن اهل حق ومسلمانان می باشد وهمیشه در پی عیب جویی ایشان بوده به حق ونصیبشان راضی نمی باشند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ومنهم من یلمزک فی الصدقات فان اعطوا منها رضوا وان لم یعطوا منها اذا هم یسخطون) ([39]) یعنی ودر میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند; اگر از آن (غنایم، سهمى) به آنها داده شود، راضى مى‏شوند; واگر داده نشود، خشم مى‏ گیرند (;خواه حق آنها باشد یا نه)!

11 – امر به منکر ونهی از معروف نمودن: یکی از بد ترین صفات منافقان این است که مردم را دعوت به انجام منکر ونهی از ادای معروف می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (المنافقون والمنافقات بعضهم من بعض یامرون بالمنکر  ینهون عن المعروف ویقبضون ایدیهم نسوا الله فنسیهم ان المنافقین هم الفاسقون) ([40]) یعنی مردان منافق وزنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، ونهى از معروف مى ‏کنند; ودستهایشان را (از انفاق و بخشش) مى ‏بندند; خدا را فراموش کردند، وخدا (نیز) آنها را فراموش کرد (ورحمتش را از آنها قطع نمود); به یقین، منافقان همان فاسقانند!

12 – غدر نمودن وعدم وفا به عهد وپیمان: منافقان همیشه غدار می باشند وهیچگاهی به عهد وپیمان خویش وفا نمی نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (ومنهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن ولنکونن من الصالحین* فلما آتاهم من فضله بخلوا به وتولوا وهم معرضون* فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الى یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه وبما کانوا یکذبون) ([41]) یعنی بعضى از آنها با خدا پیمان بسته بودند که: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعاٌ صدقه خواهیم داد; واز صالحان (وشاکران) خواهیم بود!»* اما هنگامى که خدا از فضل خود به آنها بخشید، بخل ورزیدند وسرپیچى کردند وروى برتافتند!* این عمل، (روح) نفاق را، تا روزى که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهى تخلف جستند; وبخاطر آن است که دروغ مى‏گفتند.

13 – به باد مسخره گرفتن مؤمنان: منافقان مسلمانان را به باد مسخره واستهزا گرفته به هیچ چیز قناعت نمی کنند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین فی الصدقات والذین لا یجدون الا جهدهم فیسخرون منهم سخر الله منهم ولهم عذاب الیم) ([42]) یعنی آنهایى که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عیبجویى مى ‏کنند، وکسانى را که (براى انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچیز) توانائى خود دسترسى ندارند، مسخره مى ‏نمایند، خدا آنها را مسخره مى ‏کند; (وکیفر استهزاکنندگان را به آنها مى‏دهد;) وبراى آنها عذاب دردناکى است!

14 – توصیه به ترک جهاد: منافقان اتباع وپیروان وحتی مسلمانان را تشویق وترغیب به ترک جهاد می نمایند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله وکرهوا ان یجاهدوا باموالهم وانفسهم فی سبیل الله وقالوا لا تنفروا فی الحر قل نار جهنم اشد حرا لو کانوا یفقهون) ([43]) یعنی تخلف‏جویان (از جنگ تبوک،) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند; وکراهت داشتند که با اموال وجانهاى خود، در راه خدا جهاد کنند; و (به یکدیگر و به مؤمنان) گفتند: «در این گرما، (بسوى میدان) حرکت نکنید!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از این هم گرمتر است!» اگر مى ‏دانستند!

15 – ضرر رساندن برای مؤمنان: منافقان دایماٌ در تلاش این هستند که برای مؤمنان ضرر برسانند ویا از رسیدن ضرر به ایشان لذت ببرند چنانچه خداوند (ج) می فرماید: (و الذین اتخذوا مسجدا ضرارا وکفرا وتفریقا بین المؤمنین وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى والله یشهد انهم لکاذبون* لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین) ([44]) یعنی (گروهى دیگر از آنها) کسانى هستند که مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمانان)، و(تقویت) کفر، وتفرقه ‏افگنى میان مؤمنان، وکمینگاه براى کسى که از پیش با خدا وپیامبرش مبارزه کرده بود; آنها سوگند یاد مى ‏کنند که: «جز نیکى (وخدمت)، نظرى نداشته ‏ایم!» اما خداوند گواهى مى‏ دهد که آنها دروغگو هستند!* هرگز در آن (مسجد به عبادت) نیست! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته‏ تر است که در آن (به عبادت) بایستى; در آن، مردانى هستند که دوست مى‏دارند پاکیزه باشند; وخداوند پاکیزگان را دوست دارد!

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها