0

SMS241

 
amir136724
amir136724
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 780
محل سکونت : teharan

SMS241
جمعه 28 آبان 1389  4:56 PM

 

ديشب من در بند کور دلان عشق ستيز بودم به گناه عاشق بودن چون عشقم را در پستوي خانه نهان نکردم چون راز دلم در چشمانم پيدا بود مرا به گناه نشستن نزد زيباريي دستبند زدن گفتند که چرا عاشقي؟ گفتند که شعله اي در دلت داري گفتند که آتش گناه است و تو آتشي در دل داري دهانت را مي بويند مبا دا گفته باشي دوستت دارم دلت را مي پويند مبادا شعله اي در آن نهان باشد روزگار غريبيست نازنين

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها