پرایدجونی
چهارشنبه 25 بهمن 1391 3:14 PM
روزنامه اعتماد/ ابراهيم رها در روزنامه اعتماد نامه اي براي محبوبش " پرايد " نوشته که جالبه:
روزگار، ما را به جايي رسانده که به پرايد نامه بنويسيم. (فکر کن!) پرايد عزيزم، شنيدهام مرز هجده ميليون تومان را رد کردهاي.اي قشنگتر از پريا از اين به بعد، انصافا، تنها تو کوچه نريا. چون با اين وضعيت زورگيري، اختلاس و... کلا بچههاي محل دزدن و خداي نکرده زبانم لال يکجا تو رو ميدزدند.
پرايد خوبم، انژکتورت را قربان، اي لاستيکت تو حلقم، اي فداي برجستگي صندوق عقب تو، اي دور رينگت بگردم، فکر ميکردي يک زمان به مدد تلاش شبانه روزي مسوولان هجده ميليون تومان بشوي؟!
اي پرايد، اي نازنين، اي ماکسيما مخفي، اي طرح ژنريک بنز، اي پرادو مينيمال تو الان در شرايطي هستي که ميتوان لنتهايت را طوطياي چشم کرد. تو الان در موقعيتي هستي که دود اگزوزت صد مرتبه از هواي فرحزاد مصفيتر است! تو چنان مقام و منزلتي داري که مردم عاشق جيب چاک تو هستند. يعني قيمتت جيب جر ميدهد، باقلوا! من در حسرت آن لحظه خواهم سوخت که سايپا سر در کارخانهاش بيلبورد بزند «اين ور پرايد اوفينا/ اون ور پرايد اوفينا».
اي تراول چک متحرک، اي هر دور لاستيک تو شيش ماه کار کردن من، اي که ديروز در حد غضنفر بودي و امروز اما يک پا «ارزو» شدي. همينطور که در خيابانها حرکت ميکني و از مردم دل ميبري به جان مسوولان با بالا گرفتن برف پاککنهايت دعا کن. آنها و فقط آنها چنان در حوزه اقتصاد کيمياگري بلد بودند، که توانستند نه مس، که لگني مانند تو را طلا کنند؛ طلاي هجده عيار! باز من نميدانم چرا اين مردم ناسپاس از مسوولان انتقاد ميکنند. قيمت پرايد امروز، قيمت زانتياي يک سال پيش است. آيا اين امر به راحتي به دست ميآيد؟ اين دوستان ناممکنها را براي ما ممکن کردهاند.
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه