پاسخ به:کارتون هایی که یک عمر سر کارمان گذاشتند!
یک شنبه 24 آبان 1394 11:32 AM
چرا هیچوقت آن یكی چشم علیبابا را ندیدیم؟
چرا هیچكس نفهمید شیلا كه در واقع یك دختر بود تبدیل به كلاغی فضول و هشداردهنده شد؟
* فقط چشم علی بابا نبود که مانند چشم چپ یا چشم جهان بین بود
عصای پیرمرد هم جالبه که از کارتون توشیشان(شاید کسی یادش نباشه) تا می تی کومان و ... تا رسید به ارباب حلقه ها و هابیت و ... همه یه شکل بودند . شبیه عصای جادوگران. و اینکه در همه ی این فیلم ها به نوعی جادو و جادوگری وجود داشت و در خیلی موارد این جادو مورد مذمت که نبود بلکه در جایگاه خوب و حق نمایش داده میشد.
سندباد فارس بود یا هندو یا ... مشخص نشد؟ رنگ پوستش به یه جا میخورد لباسش به جا ادبش به جای دیگه
علی بابا هم رابین هود بود برای آسیای شرق
* استفاده ی بیش از حد جادو و سحر . حتی فرشته ی مهربون هم جادوگر بود از نوع خوبش
حتما بل وسباستین را به یاد دارید.
سباستین : فرزند یه کولی که تو سیرک کار میکرد و از مردای اونجا باردار میشه و بهش میگن بچه ات رو باید سقط کنی و اون میاد تو کوه تا بچه رو سقط کنه که یه پیرمرد(که در ایران به اون پدربزرگ سباستین میگفتن) اون رو میبینه و حین زایمان بچه اش رو نجات میده .
در اکثر کارتون هایی از این دست بچه ها به دنبال مادر بودن .
مادر هایی که بالاجبار از فرزند جدا شده بودن . مادری که نماد کشور و سرزمین هم هست . البته در این کارتون ها پدر اصلا مهم نیست و هیچ جایگاهی برای فرزند و بیننده ندارد .
کارتون هایی که بااینکه ساخته ژاپن و غیره هستند همه اسرائیلی را تداعی میکنند که به دنبال سرزمین گمشده! خود هست
اینكه مادر نل جایی به نام پارادایس زندگی میكند و نل مجبور بود برای رسیدن به مادرش به اینجا برود غافل از اینكه چنین مكانی وجود ندارد و معنی این لغت بهشت است!
بحث سرکار گذاشتن نبوده بلکه هدف احقاق و اثبات حقانیت کشوری است که به دنبال سرزمین خود است