ارتباط معلم و دانش آموز
سه شنبه 17 بهمن 1391 2:20 PM
چگونگی ارتباط معلم و دانشآموز
به طور کلی ارتباطات انسانی را به دو مقوله کلامی و غیرکلامی تقسیم میکنند. بیشتر متخصصان تعلیم و تربیت، ارتباط را نوعی رابطه دوطرفه میدانند، هر چند که رابطه یکطرفه نیز ممکن است وجود داشته باشد. ارتباطات معلم - شاگرد هر دو ویژگی را دارد. هم کلامی و هم غیرکلامی است. معمولاً دوطرفه و گاه یکطرفه است که میتوان به شکل زیر ارتباط دورانی را نشان داد:
در این حالت ارتباط هم برای فرستنده و هم برای گیرنده آموزنده است زیرا بازخورد دریافت میکنند.
هرگاه معلم مطرحکننده سؤال یا اظهارکننده پیام و مطلبی است باید در نهایت بداند و اکنش شاگردان نسبت به آن چه بوده است(بازخورد). عمدهترین مسأله و مهمترین مهارت هنگام تدریس، برقراری ارتباط صحیح میان معلّم و شاگردان است. چنانچه این رابطه به خوبی برقرار شود، هدفهای آموزشی با کیفیت و سهولت بیشتری تحقّق مییابند. برقراری ارتباط دارای اصول و فنون شناخته شدهای است که آشنایی با آنها برای معلّمان ضرورت دارد. برخلاف روابط جامد مکانیکی، رابطه معلم با شاگردان در کلاس درس از نوع روابط پیچیده انسانی است و در برقراری ارتباط انسانی عوامل متعدد و گوناگونی موثرند. در این مقاله به معرفی اصولی روانشناختی میپردازیم که معلم با رعایت آنها میتواند در کلاس درس با دانشآموز روابطی سالم با پیامهایی سالم که به شخصیت دانشآموز در موقعیتهای مختلف لطمه نزند، برقرار کند.
● عوامل اساسی ارتباط
معلم نقش مهمی در سلامت فکری و روانی دانشآموزان دارد. به طوری که مطالعات نشان داده است دانشآموزان معلمان متعادل، از تعادل روانی و آرامش بیشتری برخوردارند. <فاندرز> در تحقیقی بر روی ۱۹۶۵ دانشآموز در مورد اثر رفتار معلم روی دانشآموزان مطالعه و مشاهده کرد که در بسیاری از موارد رفتار غیرمستقیم معلم مانند جایزه دادن، قبول عواطف دانشآموز و ... موثرتر از رفتار مستقیم مانند سخنرانی، بحث و... است. آنچه در ارتباط بالغ - کودک مهمترین موضوع محسوب میشود، کیفیت فرآیند آن است. کودک مستحق دریافت پیامهای سالم از بالغ است. سلامت روانی بستگی به این دارد که شخص به واقعیتهای درونی خویش اعتماد کند. چنین اعتمادی در فرآیندهای خاصی تولید میشود که ما در اینجا نمونهای از این اصول را ذکر میکنیم. یکی از اصولی که آن را اصل اساسی ارتباط مینامیم بیانگر این است که معلم موفق کسی است که به موقعیت دانشآموز توجه میکند و معلم ناموفق آن است که منش و شخصیت دانشآموز را مورد قضاوت قرار میدهد. تفاوت اصلی میان ارتباط مؤثر و نامؤثر همین است.
به عنوان مثال دانشآموزی فراموشی میکند کتابی را به کتابخانه برگرداند که معلم موفق در برخورد با چنین دانشآموزی میگوید: موعد امانت تمام شده و کتاب باید به کتابخانه برگردانده شود. اما معلم ناموفق در این نوع ارتباط میگوید: تو خیلی بیمسئولیتی و همیشه تأخیر داری؟ و ... یعنی این که معلم با منش و شخصیت دانشآموز برخورد میکند و موجب عدمتعادل روحی و فکری و عدمارتباط صحیح و منطقی میان خود معلم و دانشآموز میگردد و بر همین اساس باید همیشه درباره موقعیت صحبت شود نه درباره شخصیت دانشآموز.
● پیامهای ناموفق و غیراصولی
پیامهای معمولی که معلمان در برخورد با دانشآموزان میدهند به چهار دسته تقسیم میشود:
▪ پیامهای حاوی راهحل: در این پیامها معلم راهحل مشکل را خودش ارائه میدهد و انتظار دارد دانشآموز خریدار آنها باشد اما دانشآموز ممکن است همانطور که به او دستور داده شده و کاری را که معلم خواسته انجام ندهد طوری انجام دهد که معلم متوجه آن نشود.
▪ پیامهای حاوی تحقیر: این پیامها که دانشآموز را بدنام میکند از نوع قبلی بدتر هستند. چون شخصیت او را مورد حمله قرار میدهد یا اعتماد به نفسش را جریحهدار میسازد. مثل اینکه معلم به دانشآموز در جمع او بگوید: چرا توی کلاس اینقدر حرف میزنی؟ چطور میخواهی آخر سال قبول شوی و... چنین پیامها و هزاران نوع دیگر که روزانه به گوش دانشآموزان میرسد، نشان میدهد که دانشآموز آدم مسألهسازی است این گونه پیامها و پیامهای حاوی راهحل اجازه نمیدهند که دانشآموز بیاموزد که معلم هم آدم است و دارای نیازها و احساسات انسانی است. لذا پیامهای تحقیرآمیز یا بیارزش تلقی میشوند و ممکن است موجب بروز تغییر مثبتی در رفتار نشود و دانشآموز در مورد شخصیت معلم نظرات منفی پیدا کند یا به عنوان دلایل بیشتر بر عدم لیاقت خود، از طرف دانشآموز به دل گرفته شود.
▪ پیامهای غیرمستقیم: اینگونه پیامها از قبیل شوخی کردن، سر به سر گذاشتن و ... است. مثل اینکه امیدوارم بزرگ شدی معلم بشی و گیر یک کلاس صد نفره با شاگردهای مثل خودت بیفتی؟ به دلیل نجابت نسبی این دسته از پیامها برای معلمان وسوسه فرستادن آنها همیشه وجود دارد. اما به ندرت مؤثرند زیرا این پیامها اغلب مورد درک قرار نمیگیرند. حتی وقتی هم بگیرند دانشآموز از طریق آنها میفهمد که معلم صریح نیست بلکه غیرمستقیم و موذی است.
▪ پیامهای موفق و اصولی: پیامهایی هستند که به صورت متن پیام است یعنی با من شروع میشوند مثل اینکه اگر دانشآموز وسط حرف معلم شروع به حرف زدن کرد، معلم به صورت صحیح میتواند با پیام من به او بگوید که دوستدارم حرفم را تمام کنم ولی اگر بخواهد به صورت تو پیام عمل کند به او میگوید که تو خیلی بیادبی؟ چرا وسط حرف معلم حرف میزنی؟ لذا پیامهای موفق که به صورت متن پیام شروع میشوند به دو دلیل میتوان پیام مسئولانه نامید: ۱- معلمی که پیام من میفرستد مسئولیت شرایط درونی خود را به عهده میگیرد. -۲ پیام من، مسئولیت رفتار دانشآموز را به عهدهِ خود دانشآموز میگذارد.
● ویژگی های یک ارتباط سالم
▪ برچسب زدن ممنوع
در تربیت، جایی برای جملات متداول و بیشماری که در آنها بیماری تشخیص داده میشود و یا آینده پیشبینی میشود، نیست.
جملاتی چون تو خیلی بیمسئولیتی، تو آدم بشو نیستی، شما همه مردم آزارید، نفهمید، کله پوکید و .... جملاتی غلط محسوب میشوند. زیرا برچسبهایی را به دانشآموز میچسباند که باعث منفی شدن خودپنداری وی میشود.
این پیشگوییهای معلم باعث بوجود آمدن شکافهای روانی در زندگی کودکان میشود که بسیار خطرناک است. معلم قدرت مهیبی دارد که میتواند بذرهای شک و تردید را درباره سرنوشت دانشآموز در ذهن وی بکارد.
اشخاص محترم هرگز به طور غیرعمدی توهین نمیکنند. در ارتباط میان معلم و شاگرد، جایی برای اظهارنظر مخرب نیست. معلم حرفهای، از اظهارنظرهایی که به عزتنفس دانشآموز آسیب میزند، میپرهیزد.
▪ بسیاری از معلمان در برخورد با دانشآموزان بدرفتار از کلمات نیشدار و زننده استفاده میکنند. برخورد غیرجدی و مسخرهآمیز بعنوان یک وسیله کنترل و یا به عنوان عکسالعمل معلم، در مقابل دانشآموزان یک مورد تهدید به حساب میآید. به ویژه برای دانشآموزان خردسال که از معنای شوخی بزرگسالان درک درستی ندارند، شوخی را نوعی مسخره کردن در نظر میگیرند که هدف آن دست انداختن است. البته این به این معنا نیست که کلاس باید دارای جوی خستهکننده و بینشاط باشد، بلکه دانشآموزان، نباید موضوع شوخی باشند، حتی اگر در نظر اول بیضرر تشخیص داده شود.
▪ مهربانی را با سختگیری ترکیب کنید. بچه همیشه باید احساس کند شما دوست او هستید در عین حال شاید انتظار برخی رفتارها را از او ندارید.
▪ رسیدگی به مسائلی را که به نظر میرسد به زمان تدریس شما لطمه میزند به وقت دیگری موکول کنید. سعی کنید روابط خود را با دانشآموزان بهتر کنید یا حداقل آن را تخریب نکنید. هر مسأله حل نشدهای را پیگیری کنید.
▪ معلمانی که به هنگام مواجه شدن با دانشآموزان دارای خلق و خوی ثابت و آرامی باشند، احتمال بسیاری دارد که ارتباط خود را با دانشآموزان افزایش دهند. دانشآموزان دوست دارند تکیه به معلمانی کنند که با ثبات و قابل پیشبینیاند.
▪ معلمانی که خواهان یک ارتباط مثبت و کارآمد با دانشآموزان خود هستند، باید به دانشآموزان این میل را از طریق نشان دادن توانایی آنان به خودشان انتقال دهند. یک راهکار این است که معلم تکالیفی با سطح دشوار متوسط تعیین کند. در واقع تعیین تکالیفی که تواناییهای حاضر دانشآموزان را بدون خطر شکست گسترش میدهد تا حس اعتماد به نفس را به دانشآموز انتقال دهد.
● راهکارهای شبهاجباری برای همکاری دانشآموز با معلم
▪ محترم شمردن خودمختاری دانشآموز: دانشآموز هر چه بیشتر خودمختاری داشته باشد کمتر خصومت میورزد. زیرا وابستگی شاگرد به معلم خود، موجب خصومت ورزیدن میشود. دانشآموز هر چه بیشتر اعتماد به نفس داشته باشد، کمتر نسبت به دیگران احساس انزجار خواهد کرد. معلم باید برای کاستن خصومت و دشمنی دانشآموز در مواردی که به زندگی دانشآموز در مدرسه مربوط میشود به او حق اظهارنظر بدهد.
▪ پرهیز از دستور دادن: راه دیگر جلوگیری از خودسری، پرهیز از دستور دادن است. اگر معلم در ارتباط خود با دانشآموز احترام نشان دهد و به عزت نفس دانشآموز لطمه نزند، دانشآموز کمتر مقاومت خواهد کرد.
▪ چیزی را که نمیتوانیم در واقعیت به دانشآموز بدهیم در خیال به او بدهیم. مثال: بچهها سرخانم معلمی را شلوغ کرده و میخواهند همه، نقاشیشان را به معلم نشان دهند. اگر بگویم که بنشینید سرجایتان من که ۱۰۰ تا چشم ندارم همه را باهم نگاه کنم. اشتباه است بلکه باید بگویم دلم میخواست همه نقاشیهای قشنگتان را باهم ببینم، اما حالا بنشینید سر جایتان، من خودم میآیم، نقاشیهایتان را میبینم.
● نکات قابل توجه در تمجیدی که میان معلم و دانشآموز ایجاد میشود
▪ در تمجید، از اعمال مشخص فرد قدردانی کنید و صفات و منش فرد، نباید ارزیابی شود.
▪ تمجیدی که ارزیابی کند مطلوب نیست. این تمجید چه بسا ناقل این مفهوم باشد به عنوان نمونه با این جمله از سوی معلم به دانشآموز میتوان تعبیر کرد: که ما از رفتار خوب شما انگشت به دهان ماندهایم، انتظار داشتیم بدرفتای کنی. کودکان اغلب پیرو این انتظار ما میشوند و رفتارشان را براساس آن تنظیم میکنند.
▪ تمجید نباید ارزیابیکننده و تکبرآمیز باشد.
▪ فقط تمجیدی که منش دانشآموز را مورد قضاوت قرار نمیدهد یا شخصیت او را مورد ارزیابی قرار نمیدهد، موقعیت امنی برای وی پدید میآورد تا بتواند بدون احساس ترس خطا کند و بدون احساس اضطراب بر کیفیت عمل خویش بیفزاید.
▪ قاعده اصلی در تمجید آن است که بدون آنکه ارزیابی کنید به توصیف بپردازید یعنی اینکه گزارش بدهید. قضاوت نکنید. بگذارید خود دانشآموز خودش را ارزیابی کند.
▪ تشویق باید به گونهای باشد که اعتقاد و باور کودک را نسبت به خودش تقویت کند. تنها کسانی قادر به تشویق کودکند که کودکان را همانگونه که هستند قبول داشته باشند یعنی باید برای پیشرفت تلاش کنید نه برای کمالگرایی.
▪ وقتی تعریف و تمجید از سوی معلم از روی قصد و به صورت شیوهای برای تأثیر نهادن بر شاگرد برای انجام کار یا رفتار بخصوصی که مورد نظر معلم است؛ انجام میگیرد ممکن است شاگرد آن را به عنوان زورگویی و عدم صمیمت استنباط کند یعنی کاری کند که در درجه نخست به قصد رسیدن معلم به هدفش صورت گرفته است.
▪ در کلاس درس تعریف و تمجید از یک شاگرد یا چند شاگرد بخصوص اغلب به معنای ارزشیابی منفی بقیه است، حتی یک فرد از دانشآموزان که عادت به شنیدن تعریف و تمجید مرتب دارد ممکن است وقتی به صورت اتفاقی از او تعریف نشود، احساس منفی در او ایجاد شود.
موانع خلاقیت در محیط مدرسه
1. تأکید زیاد بر نمره ی دانش آموز به عنوان ملاک خوب بودن
2. روش های تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری
3. عدم شناخت معلم نسبت به خلاقیت
4. فقدان حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت های خلاق دانش آموزان
5. اهداف و محتوای کتاب های درسی
6. عدم توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان
7. عدم پذیرش ایده های جدید
8. ارایه ی تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان
9. استهزا و تمسخر به خاطر ایده یا نظر اشتباه
دانش آموز خلاق :
به خانم معلم گفتم که نقاشی خواب دیشب خودم را
کشیده ام. اما او هم مثل بقیه ی بچه ها مرا مسخره کرد ؛ من هم
آن را پاره کردم و به جای آن یک خانه و یک درخت کشیدم!
موانع خلاقیت در محیط خانواده
1. تأکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه ی کودک
2. ایجاد رقابت میان کودکان
3. تأکید افراطی بر جنسیت کودک
4. قرار دادن قوانین خشک و دست وپاگیر
5. عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت
6. انتقاد مکرر از رفتارهای کودک
7. بیهوده شمردن تخیلات کودک
8. عدم شناسایی علائق درونی کودک
9. عدم وجود حس شوخ طبعی در محیط منزل
10.تحمیل نقش بزرگ سال به کودک
به تخیل کودکان خود پروبال بدهید ؛ آن وقت از پرواز
بلند آن ها شگفت زده خواهید شد.
اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس
عوامل ، اصول و روش های زیادی وجود دارد که می تواند مستقیماً کیفیت آموزش های معلم را بهبود بخشیده و بازدهی فعالیت های یاددهی _ یادگیری را در زمینه ی خلاقیت افزایش دهد. در این قسمت مهم ترین اصول و روش هایی که در این مورد وجود دارد و می تواند در فرایند رشد خلاقیت نقش تسهیل کننده و تسریع کننده داشته باشد ، بیان می گردد:
1: دانش آموزان خود را به تناسب رفتارها ، فعالیت ها و دستاوردهای خلاق آن ها مورد تشویق قرار دهید.
2: به دانش آموزان خود بیاموزید که نسبت به ایده ها و افکار خود حساس باشند و آن ها را یادداشت کنند.
3: به عنوان معلم شخصاً به فعالیت های خلاق علاقه نشان دهید و با دانش آموزان خود در انجام تمرینات خلاقیت مشارکت نمایید.
4: در مورد ماهیت خلاقیت و مفاهیم آن ، به دانش آموزان اطلاعات لازم را بدهید.
5: در کلاس خود تا حد امکان از وسایل و روش های آموزشی دیداری _ شنیداری
استفاده کنید.
6: برای تخیلات و افکار نو دانش آموزان ارزش و احترامی ویژه قائل باشید.
7: در کلاس خود فضایی برای ابراز شوخ طبعی پدید آورید و این حس را در خود و دانش آموزان خود فعال نگاه دارید.
8: به دانش آموزان بیاموزید که افکار و رفتارهای خود را بیش از حد مورد قضاوت و ارزش یابی قرار ندهند.
9: با دانش آموزان خود از روش پرسش و پاسخ استفاده کنید و آن ها را به پرسیدن سوالاتشان ترغیب نمایید.
10: آن ها را عادت دهید که برای حل مسایل ، همواره راه های متعددی را جست و جو کنند.
11: تفاوت های فردی میان دانش آموزان را در نظر داشته باشید و به فردیت هر یک از آن ها احترام بگذارید.
12: تا حد امکان به دانش آموزان امنیت و آزادی عمل بدهید و از وضع مقررات خشک و محدود کننده در کلاس خودداری کنید.
13: دانش آوزان را به دست کاری و تغییر عقاید و اشیا تشویق کنید .
14: آن ها را به مطالعه و کسب اطلاعات در زمینه های مختلف ترغیب نمایید.
15: اهمیت خلاقیت و آثار و نتایج ارزشمند تفکر خلاق را برای آن ها تبیین کنید.
16: آن ها را با زندگی نامه های افراد خلاق تاریخ آشنا نمایید.
17: دانش آموزان خود را با مسائل حل نشده روبه رو کنید و از آن ها حل های جدید بخواهید.
معلم دوست دار خلاقیت:
هیچ چیز برایم جذاب تر از گوش دادن به ایده های عجیب
و غریب دانش آموزانم نیست ؛ به ویژه هنگامی که با هیجان و آب
و تاب در مورد آن صحبت می کنند.
ویژگی های معلم پرورش دهنده ی خلاقیت
مربی یا معلمی که می خواهد یک کلاس ویژه ی پرورش خلاقیت را اداره کند و یا این که علاقه مند است در جریان تدریس روزمره ی خود به طور جدی پرورش خلافیت دانش آموزان را هم مد نظر داشته باشد، اگر چنان چه از خصوصیات و نگرش های ویژه ای که با ماهیت و فرایند خلاقیت مناسبت دارد ، برخوردار باشد ، مطمئناً در کار خود بسیار موفق تر عمل خواهد کرد . البته یک چنین معلمی حتماً لازم نیست که خودش فردی بسیار خلاق باشد، اما اگر چنان چه شخصاً از مهارت های اساسی خلاقیت برخوردار باشد و بتواند عملاً از آن ها استفاده کند .
برخی از ویژگی های معلم علاقه مند به خلاقیت که داشتن آن ها به بازدهی بیش تر کلاس و تدریس او می انجامد :
1: فردی انتقاد پذیر باشد .
2: تحمل عقاید نو دانش آموزان را داشته باشد .
3: از صبر و تحمل بالایی برخوردار باشد.
4: به تفاوت های فردی و منحصر به فرد بودن تک تک دانش آموزان اعتقاد داشته باشد.
5: از انگیزه ای قوی برخوردار باشد.
6: پذیرایی ایده ها و نظرات غیر عادی دانش آموزان خود باشد .
7: دوست دار هنر وزیبایی شناسی باشد.
8: تا حد امکان به دانش آموزان خود آزادی عمل بدهد.
9: در چند زمینه ی مختلف معلومات و مهارت داشته باشد.
10: برای هر دانش آموز احترامی ویژه قائل باشد.
11: خیال پردازی دانش آموزان را تشویق کند.
12: در مواقع لزوم بتواند کودکانه بیندیشد و کودکانه عمل کند.
13: به دانش آموزان خود اجازه دهد که گاهی اشتباه کنند!