پاسخ به:خنده درمانی
چهارشنبه 11 بهمن 1391 11:27 AM
خنده تو را درمان ميكند
نويسنده: وين داير
مترجم: محمدرضا آل ياسين
ممكن است همه زنگهاي بهشت به صدا در آيند.
شايد همه پرندگان بهشت نغمه سر دهند.
چه بسا تمام چاههاي روي زمين فوران كنند.
ممكن است تمام بادهاي روي زمين، همه صداهاي شيرين و دلپذير را گردآوردند؛ صداهايي كه از آنچه تاكنون شنيدهايد، شيرینتر است.
دست چنگ، نغمه، صداي جنگل و غروب آفتاب، صداي دلانگيز آب چاه و صداي وزش باد در هواي گرم و گرفته، اما هنوز يك چيزي باقي است اينكه صداي زنگ آن را پيش از اين كسي نشنيده، كسي به راستي نميداند آيا تا به حال صدايي شيرينتر از آن شنيده شده است.
صدايي كه انسان اميدوار است پس از اين در بهشت بشنود آن صداي نيرومند، بلند، نرم و سبك را در صبحدم روشنايي وقتي روح لذت و دلخوشي، از خنده پاك و بيآلايش كودك موج ميزند، تمام ارواح انساني تحت تأثير آن شاد ميشوند زنگهاي طلايي با خوشامدگويي غرش ميكنند.
هرگز در گذشته، چنين نواي مهربان و جسارتآميزي نداشتهاند همچون دهانه نوراني طلا كه در اينجا پيش از بهشت، نغمهسرايي ميكنند.
اگر آن پرنده، تاج طلايي يك بلبل بود پس چرا چيزي كه توسط انسان ديده و شنيده ميشود، نيمي از شيرين خنده يك كودك هفتساله را ندارد.
اين شعر از الجرنون چارلز سوين برن، شاعر و اديب انگليسي است كه به خاطر طغيان و سركشياش در برابر رسوم قواعد اجتماعي مذهب عهد ويكتوريا و اثرات موسيقي در اشعارش شهرت يافته است.
بكوشيد نواهايي را كه سوين برن در آغاز اين شعر، پراحساس به آنها اشاره كرد در ذهن مجسم كنيد و صداي زنگها و نغمه پرندگان بهشتي را بشنويد و ببينيد، صداي چاههايي كه از عمق زمين فوران ميكنند، صداي وزش بادها، نواي چنگ، صداي خشخش برگهاي خشك درختان و نواي پرندگان. اغلب اينها نواهاي طبيعي هستند كه از صلح و آرامش و ويژگيهاي طبيعت نشان دارند؛ صداهاي خدا هستند كه چنانچه نرم و آرام شنيده شوند، شادماني و انبساط خاطر ميآفرينند.
چارلز سوين برن، شاعر سختكوش اواسط دوران ويكتورياست. او را استاد آهنگ و رنگ كلمهها و عبارتها خواندهاند. او با توسل به هنر بينظيرش، زيباترين صداهاي طبيعي جهان را با صداي خنده مقايسه كرد و به اين نتيجه رسيد كه همه آنها حتي نصف لطف و شيريني خنده كودك را ندارند! من با اين شاعر هم عقيدهام و مايلم اين شعر را به دفعات بخوانم. به واقع هيچ صدايي شيرينتر از صداي خنده، به خصوص خنده كودك نيست.
ساج، كوچكترين دختر ما در دوران كودكي، باشكوهترين خندهاي را كه تا به حال شنيدهام سر ميداد. اگر چيزي به نظرش مضحك و خندهدار ميرسيد، حتي در ده يا يازده ماهگي از ژرفاي دل ميخنديد و شليك خندهاش نظر همه را به خود جلب ميكرد. وقتي قهقهه ميزد و ميخنديد، همه اعضاي خانواده گرد او جمع ميشدند و ميكوشيدند وادارش كنند كه خنده زيبايش را تكرار كند. همه ما دوست داشتيم كه در شادي و سرخوشي او سهيم باشيم.
همين امروز، ساندز، پسر كوچكم در زمين بازي و در حضور چند صد نفر ضربهاي شديد به توپ فوتبال وارد ساخت و توپ پس از جهش، در ارتفاعي بالا در ميان شاخهاي درخت گير كرد. پس از چند بار تلاش بيحاصل براي پايين آوردن توپ به وسيله پرتاب اشيا من به دوستم استيو پيشنهاد كردم كه روي شانهاش بايستم و با شنكش توپ را از ميان شاخها آزاد كنم. منظره دو مرد بزرگ كه به شدت در حال تقلا بودند و ميكوشيدند تعادلشان را حفظ كنند، بچهها را از خنده رودهبر كرد. سرانجام ما توپ را به دست آورديم، اما از فرط خنده نميتوانستيم تعادل خود را حفظ كنيم. وقتي اين كار تمام شد، تعداد زيادي از افراد، كه ناظر اين قضيه بودند به ما نزديك شدند و گفتند از اين نمايش جنبي كه در حين بازي فوتبال پيش آمد تا چه اندازه لذت بردند. فرزندان ما هم اين خاطره شيرين را كه ضمن حل مشكل، سبب خنده و انبساط خاطرشان شد هرگزاز ياد نبردند. براي اينكه عادت خنده و حس طنز و مزاح را در وجودمان پرورش دهيم، ضرورت دارد بدون توجه به سن و سال با كودكي كه در درون ما آشيان دارد، دوباره آشنا شويم. ما اغلب تمايل داريم كه رشد سن و سال را با جدي شدن مترادف بدانيم، گويي رسيدن به مرحله بلوغ به مفهوم خفه كردن خندههاي كودكانه است. سخنران مورد علاقه من فردي است كه طنز و مزاح را به سخنانش ميآميزد، به خصوص كسي كه به جاي خنده به كارهاي ديگران، به خود ميخندند. به طور كلي استادان شوخطبع، بيشترين توجه و احترام مرا به سوي خود جلب ميكنند. اين كسان بدون توجه به اينكه شيمي، رياضيات و يا ادبيات تدريس ميكنند، نكتههاي خندهآور را با مطالب درسي ميآميزند. از مصاحبت و معاشرت با افرادي كه بتوانند اغلب بخندند و همين واكنش را در من برانگيزند، بيشتر لذت ميبرم.
تمام فرزندان من از چنين خصوصياتي دارند. وقتي تحت تأثير خنده، باز شدن چهرهشان را مشاهده ميكنم، شاد و سرمست ميشوم. حتي نوشتن مطلبي درباره خنده آنان، موجي از احساسات خوشايند و دلپذير در وجودم پديد ميآورد. انديشيدن به خنده ميتواند به خودي خود يك عامل شفادهنده باشد.
در خنده و حس طنز و مزاح چيزي فوقالعاده شفابخش وجود دارد. من شيفته ديدگاههاي ولتر هستم. او هجو و مزاح را به طور قابل ملاحظهاي در نوشتههايش به كار برده است. به اعتقاد وي در خنده، نوعي شادي و نشاط وجود دارد كه با تحقير و خشم ناسازگار است. ولتر ارزش خنده را به ما خاطرنشان ميكند و ميگويد خنديدن و غمگين بودن به طور همزمان كاري ناممكن است. پيشنهاد ميكنم كه هر شب قبل از خواب اوقات روزي را كه گذشت، مرور كنيد و اگر از خنده و نشاط خالي و تهي است، با انجام كاري خندهآور، موجبات انبساط خاطر خود را فراهم آوريد. به احتمال زياد انجام اين كار، شما را به خنده ميآورد. در چنين شرايطي به اين نكته توجه كنيد كه تا چه اندازه از نظر جسماني و هيجاني، احساس بهتري داريد.
وقتي نورمن كازينز مطلع شد كه به نوعي بيماري غير قابل علاج مبتلاست و ضايعه نخاعي نهايتاً به مرگش منجر ميشود، از خانوادهاش تقاضا كرد كه تا ميتوانند فيلمهاي خندهدار پيدا كنند و به اتاقش در بيمارستان بياورند. سپس او تمام وقت خود را به تماشاي مكرر فيلمهاي سه بازيگر كمدي آن زمان جكيني، آبوت و كاستلو اختصاص داد. به هر حال، خنده تنها داروي شفابخش او بود. به طوري كه بعدها در كتابي تحت عنوان: «تشريح يك بيماري» چگونگي درمان بيمارياش را از طريق داروي خنده، توصيف كرد. اين كتاب با استقبال زيادي مواجه شد و عنوان پرفروشترين كتاب آن زمان را به خود اختصاص داد.
وقتي ميخنديم، تقريباً تبادلات شيميايي جسم خود را تغيير ميدهيم. خنده موجب ترشح پپتين و آندروفين در خون شده، ميتواند تأثيرات شفابخش و معجزهآسايي بر جسم ما پديد آورد. آيا تفاوت تركيب شيميايي اشك غم، نسبت به تركيب شيميايي، اشك شادي از نظر شما جالب توجه نيست.
پيش از آنكه ما به مدارك علمي و پزشكي حاكي از ارتباط ذهن با بدن دست يابيم و از ارزش خندهدرماني به عنوان عاملي آرامبخش و برانگيزاننده بدون مضرات جانبي آگاه شويم، سوين برن درباره شيريني خنده كودك، مطالب فراواني نوشت. غرايز طبيعي به ما خاطرنشان ميكند، كه با خنده پيوند تقارن و همجوري ببنديم، صحنههاي زندگي را با طنز و مزاح بياميزيم و از اين طريق، خود را از شر افكار سنگين و نگرشهاي اندوهگين آزاد و رها سازيم. سوين برن در اين شعر دلنشين، صداهاي عادياي نظير نغمه پرندگان، صداي خشخش برگهاي درختان هنگام وزش باد، صداي آبشار و باران را زيبا و طبيعي ميخواند.
به تعبير نورمن كازينز، صداهاي فرحبخش نه تنها موجب درمان جسم ميشوند، بلكه ناراحتيهاي روحي را نيز التيام ميبخشند، يك ضربالمثل كهن شرقي به ما يادآور ميشود: «وقت صرف شده در خنده و مزاح، با حضور خدا سپري ميشود.» به هر تقدير ما به حكم غرايز طبيعي، تمايل داريم خنده را به زندگيمان راه دهيم، ميخواهيم به زندگي خويش روح ببخشيم، خود را متصلتر به يكديگر حس كنيم، ناخوشيهاي خود را التيام ببخشيم و بر جهان تأثير مثبت گذاريم. يكي از سادهترين و اساسيترين شيوهها براي دستيابي به اين آرمانهاي عالي و باشكوه، اختصاص وقت بيشتر به طنز و مزاح و خنديدن است. سوين برن در قطعه شعرش به اين نكته اشاره ميكند: «وقتي روح لذت و دلخوشي از خنده پاك و بيآلايش كودك موج ميزند، تمام ارواح انساني تحت تأثير آن شاد ميشوند.»
من پيش از خواندن اين قطعه، صداي بلند و باشكوه كوچكترين فرزندم را «روح همه شادمانيها» تعبير نميكردم. اكنون تمايل طبيعي براي خنديدن را شناخته، براي خنده خود هيچ بهانه يا مانعي نميتراشم. در واقع حس طنز و مزاح، مايه و محرك اصلي من است و مرا سوق ميدهد به سوي شرايط گوناگون رانده شوم، به جنبههاي خندهآور هر چيز توجه كنم و از حالت رخوت و ركود به در آيم.
براي به كارگيري خرد و حكمت اين قطعه شعر بايد نكاتي چند را مراعات كنيد:
اوقاتي را به مشاهده روابط بچهها با يكديگر اختصاص دهيد. ببينيد كه آنها چقدر ساده و فراوان در روابط و بازيهايشان با يكديگر ميخندند. آنگاه به خود گوشزد كنيد كه كودك درون شما، نيز طالب شادي و سرخوشي است و با اندوه و دلمردگي ميانهاي ندارد. موانع ذهنياي كه شوخي و خنده بزرگسالان را منع ميكند از ميان برداريد و مانند كودكان در برابر هر صحنهاي كه كمترين انگيزهاي براي خنديدن دارد، بخنديد و از اين طريق به كودك درون خويش، مجال دهيد كه با مزاح و شوخي خودي نشان دهد.
ـ اگر برچسب «فردي جدي» را ب خود نهادهاي و يا شخصيتتان را فاقد حس طنز و مزاح ميدانيد، از همين حالا اين نگرش را تغيير دهيد. فقط به دليل آنكه به حس خنده و مزاح خود توجه نكردهايد، خود را از داشتن اين موهبت طبعي محروم نكنيد.
ـ با تلاشي آگاهانه، خنده را با اعمال و رفتار هر روزتان بياميزيد. اجازه ندهيد روزي بدون خنده و انبساط خاطر ناشي از آن، سپري شود. همانگونه كه نورمن كازينز اشاره كرد، توجه به اين نكته بهخصوص در اوقاتي كه دنيا بر وفق مراد نيست، اهميت عمده و اساسي دارد. او از طريق خنده، روزهاي بد و ناگوار خود را به ايام سرشار از تندرستي و سرخوشي تبديل كرد.
ـ تا ميتوانيد انگيزههاي طنزآميز و خندهآور را به زندگيتان جذب كنيد؛ رفتن به پاركهاي بازي و سرگرمي، حضور در بازيهاي خندهآور و فيلمهاي كمدي ميتواند در اين زمنيه راهگشا باشد. تمام اين فعاليتهاي خندهآور، شما را ياري ميكند تا اثر شفابخش خنده را در زندگيتان تجربه كنيد: «بچه باشيد، بچه باشيد.»
ـ با روحيه جدي و سختگير خود، مبارزه كنيد. اگر اطرافيان، رفتار شما را سبك و بچهگانه خطاب ميكنند، به آنان بگوييد: «من به آندروفين اعتياد دارم!».
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه