پاسخ به:فلسفه و عرفان در اين تايپك
سه شنبه 10 بهمن 1391 1:19 PM
|
انكسیمندروس (547-610 قبل از میلاد) معتقد بود ضرورتی ندارد آب یا هوا یا آتش را قطعاً به عنوان اصل یا صورت نخستین جسم مشخص سازیم. علت مادی و عنصر نخستین اشیاء چیزی بیكران و نامتعین (آپایرون) است كه همه اشیاء از آن پدید آمده و دوباره به آن باز خواهند گشت. این ماده نامحدود، همه جهانهای بیشمار را در برگرفته و زمان بدینسان تعیین كننده پیدایش، هستی و از میان رفتن است. حركت جاویدان است و در نتیجه همه آسمانها در آن به وجود میآیند؛ زیرا بدون حركت، پیدایش و زوال وجود ندارد. مقدر است اشیاء بار دیگر از اصل خود دور گردند تا بتوانند بیعدالتیها و كینه جوییها و ستمهای روا داشته خود نسبت به یكدیگر را در مدتی معلوم و محتوم جبران كنند. جهان به صورت مجموعه اضدادی نظیر گرمی و سردی و رطوبت و خشكی در مقابل ما نمایش مییابد و لذا مناسبتر است اضداد را همچون موجوداتی منفك از تودهای بدانیم كه هیچ یك از اضداد را اختصاصاً به عنوان ماده اولی یا جوهر نخستین در بر نگرفته است. این عناصر با یكدیگر تضاد دارند؛ چنانكه هوا سرد است و آب، مرطوب و آتش، حرارت دارد و لذا در صورت بیكرانی یا عدم تناهی هر یك از این عناصر، دیگر عناصر مجالی برای ظهور نمییافتند. پس جز یك جوهر جاوید و لایزال نباید وجود داشته باشد و آن عبارت از چیز یا امر نامتعینی است كه ماسوا را به وجهی احسن پدید آورده است. اصل موجودات چیزی نامتعین و غیرمتشكل و لایتناهی و ازلی و ابدی و جاوید و جامع اضداد خشكی و تری و گرمی و سردی است. به واسطه جدایی این اضداد، ظهور و بروز و تولد و حیات و در نتیجه تجمع آنها، ثبوت و مرگ روی میدهد. از تاثیر سردی و گرمی ماده مزبور نیز عناصری چون خاك سرد و آتش گرم و آب متمایل به سردی و هوای متمایل به گرمی به وجود میآید كه با چینش مرتب خود بر روی یكدیگر، جهان را میسازند. عنصر جاودانه زاینده گرما و سرما، هنگام پیدایش این جهان جدا شده و از این نوعی كره مشتعل پیرامون هوایی كه زمین را احاطه كرده بود شكل گرفت و با دریدن این كره و محدود شدنش در حلقههایی معین، خورشید و ماه و ستارگان برآمدند. زمین، استوانهای شكل همچون ستون سنگی گرد و محدبی است و ژرفایش یك سوم پهنایش است و در فضا به لحاظ تساوی فاصلهاش از همه سو، آزادانه معلق است. ستارگان مانند حلقههای آتشینی به وجود آمدهاند كه از آتش جهانی جدا و با هوا احاطه شدهاند. خورشید حلقهای است 28 برابر زمین. بادها همچون تندر و آذرخش و گردباد و تندباد هنگامی روی میدهند كه لطیفترین تبخیرهای هوا جدا میشوند و چون در هم فشرده شوند به حركت در میآیند. در آغاز سطح زمین رطوبت بوده؛ ولی پس از خشك شدن در اثر تابش خورشید، قسمتی از آن بخار شد و انقلابهای خورشید و ماه را سبب گردید و قسمت باقی مانده دریاست. لذا دریا همواره در اثر خشك شدن كمتر میشود و سرانجام كاملاً مبدل به خشكی میگردد. نخستین جانداران در رطوبت و پیچیده در پوستههایی خاردار پدید آمدند و با فزونی گرفتن عمرشان، به قسمت خشكتر بیرون آمدند و با شكسته شدن آن پوسته، در زمانی كوتاه تغییر زندگی دادند. در آغاز، انسان از جاندارانی از شكل دیگر زاییده شده؛ زیرا جانداران دیگر بزودی برای خود خوراك میجویند، ولی تنها او نیازمند پرستاری طولانی است. جانداران از رطوبتی كه به وسیله خورشید بخار شده بود، پدید آمدند و انسان در آغاز همانند جاندار دیگری یعنی ماهی بود. در ابتدا انسانها در درون ماهیان پدید آمدند و تغذیه شدند و پس از اینكه به اندازه كافی برای كمك به خود شایسته شدند، بیرون خزیدند و به خشكی آمدند.همه موجودات محكوم به زوالند و انگاشت بی آغاز و انجامی برای تنها ماده نخستین چونان اصل و مقصود همه حیات، خرسندی اخلاقی بار میآورد. هر موجود مجزایی متضمن بیعدالتی است كه به خاطر آن، صور متخاصم حیات زیان میبینند. نظام طبیعی جهان چیزی جز نظام جامع و كامل عدالت نمیتواند باشد و معروض هستی در معرض نابودی است. هیچ چیز جز ماده اولی چونان ظرف یا مخزن نیرو و نمودار بی زمانی و جاودانگی، الهی محسوب نمیشود و در پایان ادوار دیرباز كیهان همه چیز به جوهر نخستین یا ماده اولی چونان وحدت اصیل و وجود كلی باز خواهد گشت.
روزنامه رسالت |
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی