0

فلسفه و عرفان در اين تايپك

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:فلسفه و عرفان در اين تايپك
سه شنبه 10 بهمن 1391  12:55 AM



اين منم، انسان محور فلسفه، انسان است. یعنی موجودی كه می‌تواند از جهان، پیام ادراكی دریافت كرده و با سامان دادن این پیام‌ها نسبت به جهان آگاهی و دانایی داشته باشد. انسان، یك جاندار است و جاندار، یك پدیده طبیعی است. هر پدیده طبیعی، با قوانین خاص خود پدید آمده است. هر جانداری با كمك قوا و غرایز خود به هستی خود ادامه می‌دهد. انسان نیز مانند همه جانداران دیگر با كمك قوا و غرایز خود به زندگی خویش ادامه می‌دهد. تا اینجا انسان هم جانداری است مانند جانداران دیگر. انسان در مرحله‌ای از سن خود و لابد در مرحله‌ای از سیر تكاملی خویش، وظیفه دیگری را نیز علاوه بر وظایف زیست طبیعی احساس كرده است و آن وظیفه، مخصوص انسان است و هیچ موجود دیگری چنین وظیفه‌ای را احساس نمی‌كند. آن وظیفه عبارت است از « فهم جهان» و «فهم چون و چرای پدیده‌ها و حوادث جهان». پدیده‌ها و حوادث جهان را همه جانداران به گونه‌ای احساس می‌كنند؛ سرمای زمستان، گرمای تابستان، آب، خوراك، حركت، خوردن، نوشیدن، خوابیدن، بیدار شدن و امثال آن. همه اینها را جانداران انجام می‌دهند. انجام اینها برای جانداران بر اساس یك غریزه است، اگر چه در مواردی نیز جانداران كارهایی را بر اساس تربیت انجام می‌دهند، اما به هر حال كار جانداران بیشتر تابع غرایز آنهاست. جانداران در برابر این پدیده‌ها و جریانات مختلفی كه با آن رو به رو می‌شوند، توان چون و چرا ندارند، جز انسان كه از كنار حوادث و پدیده‌های جهان بدون چون و چرا نمی‌گذرد: چرا هوا سرد می‌شود؟ چرا گرم می‌شود؟ آب چیست؟ و چگونه پدید می‌آید؟ و چرا هست؟ هوا چیست؟ و چرا و چگونه پدید آمده است؟ تنها راهی كه انسان برای پاسخ به این پرسش ها می‌پیماید، راه وارسی این پدیده‌هاست. فهم جهان نیازمند وارسی تجربی آن است، نه توصیف افسانه‌ای. اما همین وارسی، در دورانی كه توان اندیشه انسان و اطلاعات پایه‌ای او ناچیز است، او را گرفتار توصیف افسانه‌ای حوادث جهان می‌سازد. مثلاً جهان از كجا، چگونه و چرا پدید آمده است؟ آب چیست؟ باران چیست؟ ماه و ستاره چرا و چگونه پدید آمده‌اند؟ و امثال اینها. انسان ساده و سطح اندیش دوران های اولیه، پاسخ همه این پرسش‌ها را با وارسی جهان می‌داد. اما او در این پاسخ ها چندان موفقیتی نداشت. به خاطر آنكه وارسی‌اش بسیار سطحی و راه حل‌هایش بیشتر جنبه خیالی داشته‌اند. انسان وقتی در تجربه دیده است كه پدیده‌های جهان، آغاز و انجامی دارند، به این سوال دست یافته است كه آیا جهان به طور كلی آغاز و انجامی دارد؟ و دیگر اینكه با مشاهده نظم و تعادل در سامان جهان به این پی برده است كه موجودات بر اساس حساب و كتابی پدید آمده‌اند. و نیز از راه حوادث و دگرگونی‌های مورد مشاهده در جهان، تغییرات كل جهان را به عنوان مساله خود مطرح كرده است. اما انسان‌ها به تدریج متوجه این نكته شده‌اند كه توصیف‌های افسانه‌ای از پیدایش و تحولات جهان، توصیف‌های قانع كننده نیستند. علم و فلسفه، تلاش آگاهانه انسان برای فهم درست جهان، بر اساس واقعیت های جهان است، نه افسانه ها و اسطوره‌ها. فلسفه از تخیل، فاصله گرفته و ابزار كار خود را حس و تجربه از طرفی و عقل و اندیشه از طرف دیگر قرار می‌دهد. تاریخ دانایی بشر، آغاز چنین تلاشی را در یونان ثبت كرده و این افتخار را به فیلسوفان یونان باستان داده است. قوم یونانی پیشرفت ذهنی خود را مدیون شرایط آن محیط بودند. نبوغ یونانی به مطالعه تلاش‌های مقدماتی دانایان بابل و مصر دست یافت و مواد اولیه شناخت علمی جهان را از آنان گرفت. اما چرا خود آنان به چنین كاری توفیق نیافتند؟ در پاسخ این پرسش مورخان فلسفه، علاوه بر ارتباط یونانیان با اقوام و ملل مختلف، این نكته را یادآور شدند كه مردم یونان در آن زمان، برخلاف مردم مصر و بابل، دارای طبقه سازمان یافته‌ای از كاهنان و عالمان، یعنی متولیان باورهای افسانه‌ای نبودند. به هرحال فلسفه و تفكر فلسفی همانند تفكر علمی، تلاش انسان برای فهم جهان است.

نویسنده: سید یحیی یثربی
روزنامه شرق

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها