«امام» به معناى پیشوا و جمع آن «ائمّه» است. در حقیقت به آنچه از او پیروى مىشود امام مىگویند؛ خواه كتاب باشد یا انسان، حق باشد یا باطل.(1)
اكنون كه معناى امام روشن شد، براى اثبات این كه امامت، یكى از اصول دین است، بهتر آن دانستیم كه آیات و روایاتى را بیان كنیم و قضاوت را به عهده خوانندگان بگذاریم:
1- خداوند در حجّة الوداع، پیامبر را مخاطب قرار داده و مىفرماید:
«یا ایّها الرّسول بَلّغ ما اُنزل الیك من ربّك و اِن لم تفعل فما بلّغتَ رسالته و اللّه یعصمك من الناس و اللّه لا یهدى القوم الكافرین»(2)
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگات بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نكنى، رسالت خدا را انجام ندادهاى (و رسالت تو بىسرانجام است) و بدان كه خداوند تو را از خطرات احتمالى حفظ مىكند و خداوند كافران را هدایت نمىكند.
با توجّه به اینكه سوره مائده آخرین سورهاى است كه در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده و با توجه به اینكه مسائل مربوط به توحید و معاد، از همان ابتداى بعثت به مردم گفته شده و با توجه به اینكه دستوراتِ نماز، جهاد، روزه، خمس و زكات در سالهاى اول هجرت صادر شده و اكنون سال دهم هجرى است و با توجّه به اینكه پیامبر، انسان ترسوئى نبود كه خداوند این چنین سفارش كند وگرنه باید همان سالهاى اول بعثت كه تنها بود بترسد نه سالهاى آخر كه دهها هزار علاقهمند دارد و با توجّه به اینكه نحوه ابلاغ (جمع كردن تمام كاروانیان در گرماى سوزان مكه) و محل و زمان این دستور نیز منحصر به فرد است، با توجه به همه این مسائل، معلوم مىشود پیامى را كه پیامبر باید برساند درباره موضوعى بسیار مهم است كه پیامبرصلى الله علیه وآله از پیامدهاى آن و كارشكنى منافقان هراس دارد و آن مسئله جانشینى رسول خدا مىباشد.
چنانكه عده بسیار زیادى از اصحاب رسول خدا كه مورد قبول همه مسلمانان هستند نیز این ماجرا را نقل كرده و گفتهاند كه آیه درباره ماجراى غدیر خم و مسئله جانشینى پیامبر است. براى آشنایى بیشتر مىتوانید به كتاب الغدیر(3) و تفسیر نمونه(4) مراجعه فرمائید.
2- در روایات متعدد یكى از امور زیر بنایى و اساسى اسلام، امامت و ولایت معرفى شده است، چنانكه در كتاب وسائل الشیعه، 39 حدیث(5) و در كتاب مستدرك الوسائل، 17 حدیث(6) آمده كه مىفرماید: بنا و اساس اسلام بر چند موضوع استوار است و ولایت و رهبرى را از اساسىترین آنها مىداند، از جمله:
امام باقرعلیه السلام مىفرماید:
«بنى الاسلام على خمسة اشیاء: على الصلاة و الزكاة و الحج و الصوم و الولایة» بناى اسلام بر نماز، زكات، حج، روزه و ولایت استوار است.
زراره كه از شاگردان بزرگوار امام بود، مىپرسد: كدام یك از این امور مهمتر است؟ امام مىفرماید: ولایت از همه مهمتر است و سپس چنین توضیح مىفرماید:
«لانّها مفتاحهنّ و الوالى هو الدلیل علیهنّ»(7)
زیرا ولایت، كلید سایر مسائل است و والى نقش رهبرى و هدایتِ مردم را به دیگر موارد دارد.
البتّه شكى نیست كه مراد از «ولایت»، اطاعت از امام معصوم است، چنانكه در بعضى روایات به جاى كلمه «ولایت»، اطاعت از امام آمده است.
علاوه بر اینكه هر یك از نماز و روزه و حج و زكات به خاطر نبود امكانات مالى و بدنى قابل تغییر است، اما مسئله ولایت و رهبرى در هر حال ثابت و بدون تغییر است.
از همه گذشته پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله براى معرفى و نصب امام، مدتها در بیابان غدیر خم براى تمركز و اجتماع مردم صبر كرد و همین كه همه مردم در مكان واحد جمع شدند مسئله رهبرى معصوم را بیان فرمود و حال آنكه براى بیان دیگر زیربناها چنین نكرد.
امّا افسوس كه مردم مسئله اصلى را رها كردند.
در ایام حج به هنگام طواف خانه خدا در حالى كه به كعبه نگاه مىكردم به این فكر فرو رفتم كه خداوند این كعبه را شكافت و زایشگاه و گهواره على علیه السلام قرار داد و او نیز سرانجام كعبه را از بت و بتپرستى پاك سازى كرد.
آنگاه نگاهى به طواف كنندگان بى ولایت كردم و گفتم: مردم مولود كعبه را رها كرده و به دور زایشگاه او مىگردند.
3- دلیل سومى كه مىتوان براى اهمیّت امامت آورد حدیث معروفى از پیامبر است كه مىفرماید:
«مَن مات و لم یَعرف امام زمانه مات میتة جاهلیّة»(8)
هر كه بمیرد و نسبت به امام زمان خود شناختى نداشته باشد، گویا قبل از ظهور اسلام و به مرگ جاهلیّت مرده است.
4- امام باقرعلیه السلام مىفرماید: «كلّ مَن دان اللّه بعبادة یجهد فیها نفسه و لا امام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر»(9)
هر كه بدون پذیرش رهبر حقّ، خود را به زحمت انداخته و عبادتى انجام دهد، هرگز مورد قبول خدا نبوده و او در تحیّر و گمراهى است.
همان گونه كه اگر كسى بدون ابلاغ و نمایندگى، اجناسى را براى ادارهاى خریدارى كند، هرگز از طرف مسئولین پذیرفته نخواهد شد.
آرى در اسلام به مسئله انگیزه و هدف و رهبرى و پیروى اصالت داده شده و اهمیّت فوق العاده دارد.
با نگاهى اجمالى به چهار دلیل فوق، مىتوان دریافت كه رهبرى در اسلام جزو اصول دین است نه فروع دین و اصل امامت از جایگاه ویژهاى برخوردار است؛
توحید كه اولین اصل دین است، زمانى نمادین مىشود كه حاكم جامعه، امام معصوم باشد وگرنه به جاى توحید، شرك و طاغوت سبز مىشوند. نبوّت و شریعت زمانى پابرجا مىماند كه رهبرى معصوم آن را حفظ كند وگرنه با خرافات و تحریف و بدعت و سلیقههاى شخصى آمیخته شده و وحى از اعتبار مىافتد.
اصولاً جامعه بدون قانون و رهبر حقّ، مساوى با جنگل است و هر یك از قانون و رهبر مكمّل یكدیگر و جدایى ناپذیرند.
شناخت و توجه به معاد و آشنائى با مسائل ملكوتى آن، جز از طریق امام معصوم ممكن نیست.
امامت است كه به نماز جان مىدهد، به حج و روزه جهت مىدهد، به جهاد مشروعیّت مىدهد و فرائض الهى را احیا مىكند. امام همانند كارخانه برق به همه لامپها نور و روشنایى مىدهد.
آرى مسئله رهبرى و امامت و نقش آن در نظام جامعه اسلامى و حفظ و استقرار قانون جاى هیچ گونه تردید و گفتگوئى نیست.
1) مفردات راغب.
2) سوره مائده آیه 67.
3) علامه امینى در اوائل جلد یكم كتاب الغدیر، نام 356 نفر از علماى اهل سنت كه داستان غدیر را نقل كردهاند، ذكر نموده است.
4) تفسیر نمونه، ج 5، ص 5.
5) وسائل الشیعه، ج1، ص13 - 29.
6) مستدرك، ج1، ص69 - 75.
7) وسائلالشیعه، ج1، ص13.
8) بحارالانوار، ج 32، ص 331.
9) كافى، ج1، ص375.
|