دانلود کتاب "اصول عقائد اسلامی (نبوت)"
دوشنبه 9 بهمن 1391 11:59 AM
|
نام کتاب: اصول عقائد اسلامی (نبوت) |
نویسنده/مترجم: حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی |
|
زبان کتاب: پارسی |
|
فرمت کتاب: PDF |
|
تعداد صفحات کتاب: 125 صفحه |
|
ناشر: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن | وب سایت: qaraati.ir |
|
حجم کتاب: 668.00 Kb |
|
دانلود کتاب |
توضیحات: این كتاب به یکی از اصول اعتقادات اسلامی بنام نبوت می پردازد... |
مشاهده آنلاین کتاب |
نبوت: | |
در جهان بینى الهى نیاز انسان به پیامبر، ضرورتى است كه قابل تردید نیست. اگر جهان هستى هدفى دارد و در مسیر خود خط صحیحى را دنبال مىكند، باید براى انسان هم كه جزیى از عالم است راهى روشن و دور از هرگونه خطا و انحراف وجود داشته باشد و اگر نباشد او وصله ناهمرنگ هستى خواهد بود.
اگر براى آفرینش انسان هدفى وجود دارد و باید انسان به سعادت ابدى برسد، بدون داشتن طرحى كامل و جامع، این هدف عملى نیست و انبیا براى تبیین چنین طرحى آمدهاند. اگر انسان خطاكار است، هشدار دهنده مىخواهد و انبیا همان منذران و هشدار دهندگانند. اگر انسان مسئول است و باید در دادگاه عدل الهى پاسخگو باشد، ضرورى است كه بیان كنندهاى هم براى احكام و مسئولیتها وجود داشته باشد و پیامبران الهى براى این امر آمدهاند. اگر لازم است كه انسان خود را بسازد، باید الگو و مدل داشته باشد و انبیا الگوى انسان كاملند. اگر انسان باید براى آینده خود فكر كند، باید كسى هم باشد كه آینده را براى او تشریح كند. در این نوع تفسیر و بینش است كه نقش انبیا براى كاروان انسانیّت روشن مىشود و چنین بینشى تنها در جهانبینى الهى است. امّا در جهان بینى مادّى كه براى هستى راهى و هدفى معیّن نشده و انسان هم بدون طرح و نقشه قبلى ساخته شده و پس از چندى رو به نابودى مىرود، مسألهاى به نام نبوّت مطرح نیست. بنابراین، مسأله نبوّت در متن زندگى ما و در خط اصلى قرار دارد، یعنى رسیدن به هدف انسانى و اسلامى كه تنها از یك راه ممكن است؛ راهى بدون شك و سهو، آن هم از منبع وحى و علم بى نهایت الهى كه به تمام عوامل سعادت و شقاوت ما آگاهى دارد. اكنون دنیاى علم و صنعت شاهد انواع انحرافات و جنایات افراد و ملّتهایى است كه چون در خط انبیا نبودهاند، با اختراعات و اكتشافات خود، جهنّمى ساختهاند كه مردم را در آن مىسوزانند. آنان حتّى در كنفرانسها و جلساتى كه به نام حمایت از مظلوم برگزار مىكنند از حقّ وتوهاى ظالمانه برخوردارند و با وجود میلیونها شكم گرسنه در جهان بودجههاى میلیاردى صرف مسابقات تسلیحاتى مىكنند و با داشتن انواع وسایل رفاهى باز به مواد مخدّر پناه مىبرند. با مشاهده چنین وضعى تردیدى نیست كه انسان به رهبرى معصوم و خطى سالم نیازمند است. |
دلایل نیاز به انبیا: | |
با توجّه به مطالبى كه بیان شد مى توان دلایل نیاز به انبیا را این گونه بر شمرد:
1- هدفدار بودن هستى در جهان بینى الهى، هستى هدفدار است و انسان جزیى از هستى است و هستى براى او آفریده شده(1) و در اختیارش قرار گرفته است.(2) بنابراین او نمىتواند یله و رها باشد. ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى به عبارتى دیگر: نمى توان پذیرفت كه تمام هستى هدف دارد، ولى انسان كه هستى براى او آفریده شده، بىهدف است. فرض كنید تمامى امكانات براى راه اندازى مدرسهاى فراهم شده است؛ مدرسهاى با تجهیزات كامل از جمله كلاس، آزمایشگاه، كتابخانه، امكانات آموزشى و كمك آموزشى و ... كه دانش آموزان نیز در كلاس حاضرند، امّا معلّمى در كار نیست و یا اتاق عملى را تصور بفرمایید، كاملا مجهّز، بیمار نیز آماده، ولى دكتر جراحى در میان نیست، معناى این كار چیست؟ یعنى هیچ؛ یعنى كارى بیهوده و عبث. 2- حركت هستى خداوندى كه حركت هستى را بدون ابهام و تردید قرارداد، بر مبنا و مقتضاى عدل خود، انسان را متحیّر رها نمىكند. علاّمه طباطبایى (ره) مىفرمایند: كلّ هستى یك حركت بدون شك دارد، بدین معنا كه تمامىِ موجودات در راه رشد خود شك و تردیدى ندارند، اشتباه نمىكنند و در نهایت به رشد و كمال مىرسند. در این صورت آیا صحیح و قابل قبول است كه انسان گیج و متحیر باشد؟ بى شك، انسان نیز باید یك راه بدون تزلزل در پیش رو داشته باشد كه با پیمودن آن به كمال برسد و لازم است این راه را خداى حكیم و عادل - همانگونه كه در اختیار تمامى موجودات قرار داده است - در اختیار انسان نیز قرار دهد و او را از سر در گمى نجات دهد، ولى تفاوتى كه انسان با سایر موجودات دارد این است كه انسان مىتواند این راه رشد و كمال را بپیماید و مىتواند رها كند. 3- لطف خداوند بر مبناى قاعده لطف،(3) بر خداوند لازم است بندگان را هدایت كند و راه سعادت را به آنها نشان دهد و نزول كتابهاى آسمانى و فرستادن پیامبران، لطفى است كه از سوى خداوند شامل حال بندگان مىشود. چنانكه در قرآن مىفرماید: «انّ علینا للهدى»(4) هدایت مردم بر عهده ماست. خداوندى كه مىداند در مسیر حركت انسان، انواع راههاى منحرف وجود دارد و شیطانها كمین كردهاند و هوسها و غرائز، هر انسانى را به سمت و سویى مىكشانند و او را از راه راست منحرف مىسازند، آیا ممكن است او را بدون راهنما رها كند؟ آیا رهاكردن انسانى كه راه را نمى داند، از خداوند رحمان و رحیمى كه این همه به بندگان خود لطف دارد، شایسته است؟ بدیهى است كه اگر خداى متعال پیامبرى نفرستد، انسان راه و مسیر و هدف را گم مىكند. خداوند خود نیز در قرآن یكى از دلایل ارسال پیامبران را راهنمایى انسانها و اتمام حجّت بر آنها دانسته است. آنجا كه مىفرماید: «لو لا ارسلت الینا رسولاً فنتّبع آیاتك من قبل أن نذّل و نخزى»(5) و در جاى دیگرى مىفرماید: «لئلاّ یكون للنّاس على اللّه حجّة بعد الرُسُل»(6) به عبارتى دیگر اگر خداوند پیامبرانى را براى راهنمایى انسانها نفرستاده بود، آنان مىتوانستند مدّعى شوند كه خدایا! ما براى آمدن به سوى تو، نه نقشهاى داشتیم و نه راهنمایى. مسیر هم طولانى و پر مشقّت بود. دشمنان نیز فراوان و از درون و برون در كمین ما نشسته بودند، خدایا! چگونه مىتوانستیم به سوى تو بیاییم و در راه تو قدم برداریم؟ 4- جهل انسان یكى دیگر از دلایل نیاز به انبیا جهل انسان است. انسان جاهل است و جاهل نیاز به معلّم و راهنما دارد. بدون تردید اطلاع و آگاهى انسان از خود و جهان آفرینش بسیار اندك و مجهولات او بىشمار است. بشر به معلم نیاز دارد تا از مجهولات خود بكاهد و بر معلوماتش بیافزاید. ممكن است مطرح شود كه خود انسان به مرور زمان مطالب را مىفهمد و به راهنما و پیامبر نیازى ندارد، در پاسخ باید گفت: هر چند انسان به مرور زمان چیزهاى اندكى را مىفهمد، امّا این كافى نیست؛ دقت در آیه ذیل حقیقت ارزندهاى را براى ما روشن مىسازد: خداوند مىفرماید: «و یعلّمكم مالم تكونوا تعلمون»(7) چیزهایى را كه نمىتوانستید بفهمید و درك كنید خداوند به شما مىآموزد. این آیه نمىفرماید: چیزهایى را كه نمىدانستید به شما مىآموزد؛ بلكه به این نكته عنایت دارد كه چیزهایى وجود دارد كه شما نمىتوانید بفهمید و درك كنید! راستى چگونه با علم و فكر بشر مىتوان به حوادث عالم برزخ و قیامت پى برد، آیا این، جز از راه انبیا ممكن است؟ علاّمه طباطبایى (ره) مىفرمودند: من براى فضلاى قم دو دوره درس فلسفه گفتم، در هر دوره به بحث معاد كه رسیدم متوقّف شدم. چون اصل معاد را با استدلالهاى فلسفى مىتوان ثابت كرد، امّا بدون استفاده از وحى و رهنمود پیامبران چگونه مىتوان از حوادث آن سخن گفت؟ 1) خلق لكم». بقره، 29، «متاعا لكم». نازعات، 33. 2) سخر لكم». جاثیه، 13. 3) قاعده معروف در علم كلام كه نبوّت عامّه را بدان اثبات مىكنند. 4) سوره لیل، آیه 12. 5) طه، 134. 6) نساء، 165. 7) سوره بقره، آیه151. |