0

برکات زیارت و تربت کربلا

 
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاداشهاى عظيم زیارت کربلا
شنبه 23 دی 1391  10:16 PM

آنچه در زيارت حسين بن على(ع) بسيار چشمگير است، ثوابهاى كلان و پاداشهاى عظيم و محير العقولى است كه در روايات ائمه، براى آن بيان شده است.

 امام صادق(ع) در روايتى، براى زيارت حسين بن على، ثوابى همچون پاداش نبرد در ركاب پيامبر و امام عادل بيان مى‏كند.(1) در جاى ديگر، پاداشى همچون اجر شهيدان ( بدر ) را نويد مى‏دهد.(2) و در احاديث بسيارى، ثواب حج و عمره مكرر رابراى آن بر مى‏شمارد.

در سخنى، امام صادق(ع) براى كسى كه به زيارت حسين برود، با اين خصوصيت كه نسبت به حق آن حضرت، معرفت و شناخت داشته باشد ( عارفا بحقه ) پاداش آزاد كردن هزار برده، و آماده كردن هزار اسب براى مجاهدان راه خدا را بشارت داده است.(3) و با تعبيرات ديگر، پاداشهايى كمتر و بيشتر نقل شده است.

 

 راز این همه ثواب چيست؟

مى‏دانيم كه هر عمل،با توجه به اينكه در چه زمانى، در چه مكانى، و در چه شرايطى و از سوى چه كسى و با چه انگيزه و هدفى و با چه ميزان رشد و آگاهى و بصيرت، انجام بگيرد، ارزشهاى متفاوت و تاءثيراتى مختلف پيدا مى‏كند.

مرحوم علامه مجلسى،در بيان رمز اين اختلاف پاداشها و گوناگونى تعبيرها در ثواب آن، مى‏گويد:

( ...شايداختلاف اين اخبار، در اندازه ارزش و فضيلت و ثواب زيارت را توان بر اختلاف اشخاص و عملها، و نيز، كم و زيادى ترس در راه زيارت، يا دورى و نزديكى مسافت و ...حمل كرد.زيرا هر عمل نيكى، نسبت به اختلاف مراتب اخلاص و شناخت و تقوا و ديگر شرايطى كه موجب كمال يك عمل است، داراى ثواب و ارزشهاى متفاوت مى‏شود.علاوه بر اينكه در بسيارى از احاديث، امامان، طبق درك و شعور و اندازه ايمان و ظرفيت و گنجايش فكرى طرف، سخن مى‏گفتند...)(4) آنچه مسلم است، زیارت‏كربلا، هميشه آزاده نبوده، بلكه همراه با گرفتاريها و محدوديتهايى بوده است كه موجب دشوارى زيارت مى‏گشته است ولى ائمه، براى همين شرايط هم، تكليف را ساقط ندانسته و به زيارت حسين(ع) دستور مى‏دادند.

 

به اين قطعه از تاريخ، دقت كنيد:

يكى از شيعيان، به‏نام حسين، نوه ( ابو حمزه ثمالى )، نقل كرده است كه:

در اواخر دوره بنى اميه به قصد زيارت حسين بن على، بيرون آمدم ‏ولى مخفيانه حركت مى‏كردم تا اهل شام، نفهمند، تا اينكه شب فرا رسيد و مردم به خواب رفتند.شب، از نيمه گذشته بود كه غسل زيارت كردم و به سوى قبر سيدالشهدا عزيمت كردم.

نزديكيهاى‏ قبر كه رسيدم، با مردى رو به رو شدم، زيبا روى و خوشبو و سفيد چهره، كه به من گفت:

برگرد، الان‏نمى‏توانى زيارت كنى.برگشتم.

اواخر شب باز رفتم، باز هم آن مرد را ديدم كه گفت:دسترسى پيدا نمى‏كنى.

گفتم:چرا نتوانتم‏ به زيارت فرزند پيامبر و سالار جوانان بهشت برسم؟من پياده از كوفه در اين شب جمعه به اينجا آمده‏ام.مى‏ترسم كه صبح شود و هوا روشن گردد و نيروهاى مسلح بنى‏اميه مرا بكشد.

گفت:برگرد، فعلا نمى‏شود...چون حضرت موسى و فرشتگان، هم اكنون به زيارت مشغولند.

برگشتم و صبر كردم تا اينكه سحر د.غسل كردم و نزديك قبر رفتم و آن مرقد را زيارت نمودم و نماز صبح را در آنجا خواندم و از ترس شاميان، بسرعت از آنجا برگشتم ).(5)

آيا كسى كه‏در چنين وضعيت مخفيانه، به زيارت قبر مولايش حسين برود و همراه با دلهره و هراس از نگهبانانى كه ماءمور كنترل و ممانعت از زئران تربت كربلا هستند، زيارت كند، مستحق ثوابى بيشتر نيست؟!

 

( معاويه بن وهب ) مى‏گويد وارد منزل حضرت صادق(ع) شدم.در نمازخانه منزلش، به نماز ايستاده بود، صبر كردم تا نمازش تمام شد.ديدم پس از نماز، دست به دعابرداشت و براى زائران قبر حسين بن على دعا كرد، آنانكه با انفاق مال و تلاش بدنى به زيارت مى‏روند، براى پيوند با ائمه و شاد كردن رسول خدا و پاسخگويى به فرمان امامان و خشمگين ساختن دشمنان و راضى كردن خداوند.و چنين دعا كرد:

خدايا، از آنان‏راضى باش، و خود و خانواده‏شان را، شب و روز، نگهدار، و همراهى‏شان كن و از شر هر جبار سركشى و ستمگر، و از گزند شياطين نهان‏و آشكار در امانشان بدار و نيازهايشان را برآور...خدايا به آنان، بخاطر اينكه از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزيدند، بهترين پاداشها را عطا كن.خدايا!دشمنان ما، اين زائران را به خاطر سفر، ملامت كردند ولى اين سرزنشها، هرگز پيروان ما را از اين زيارت، مانع نگشت.آمدند تا با مخالفان ما مخالفت كرده باشند!خدايا!آن چهره‏ها را كه آفتاب در اين راه تغيير داد، رحمت كن، آن صورتهائى را كه بر تربت حسين، قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهايى را كه در راه ما اشك ريخت، آن دلهايى‏كه براى ما و تشنگى ما سوخت، آن ناله‏هايى كه براى ما سر داده شد، رحمت كن.

خدايا!من آن بدنها و جانها را تا قيامت، تا هنگام ورود به كوثر در آن روز تشنگى بزرگ، به تو امانت مى‏سپارم...

امام، همچنان دعا مى‏خواند و سجده مى‏كرد.

پس از فراغت‏از نماز، گفتم:اين دعاهايى را كه از شما شنيدم، اگر در حق كسى بود كه خدا را نمى‏شناخت، مى‏پنداشتم كه هرگز به آتش دوزخ نخواهد سوخت به خدا قسم، (با اين دعاهاى شما؟آرزو كردم كه اى كاش به حج نرفته بودم و حسين را زيارت مى‏كردم.

امام فرمود:توبه او بسيار نزديكى.پس چه چيز مانع از آن مى‏شود كه به زيارتش بروى؟اى معاويه بن وهب!مبادا كه اين كار را ترك كنى؟

گفتم:نمى‏پنداشتم‏كه كار، به اين ارزش و عظمت مى‏رسد.(6) همين معاويه بن وهب، نقل مى‏كند كه:

امام صادق(ع)به من فرمود، هرگز زيارت حسين(ع) را به خاطر ترس، رها مكن.هر كس زيارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زيارت نكند، حسرت فراوان خواهد ديد.اى معاويه!آيا دوست ندارى كه خداوند تو را در ميان كسانى ببيند كه پيامبر دعايشان كرده است؟آيا دوست ندارى كه با فرشتگان همدوش باشى و در قيامت، بى گناه به محشر آيى و جزء كسانى باشى كه با پيامبر دست مى‏دهند؟!...(7) رسول خدا ، در ضمن گفتار مفصلى‏به اميرالمومنين، كه فضيلت زيارت قبر على و فرزندش حسين و تشويق به زيارت آنان را بيان مى‏كند و ثواب اخروى آنرا مى‏گويد، مى‏فرمايد:

ليكن عده‏اى پست‏و فرومايه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت مى‏كنند، آنچنانكه زن بدكاره را ملامت مى‏كنند، آنان، بدترين افراد امت من مى‏باشند كه هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض كوثر وارد نشوند...)(8)

 

در سخنى ديگر، پيامبر اسلام، خطاب به حسين، هنگامى كه جاى شمشير را بر پيكر او مى‏بوسيد، فرمود:

تو و پدرت و برادرت، شهيد خواهيد شد.

حسين، مى‏پرسد:از امت تو، چه كسانى ما را زيارت خواهند كرد؟

پيامبر فرمود:مرا،و پدر و برادرت و خودت را، جز كسانى از امت راستين من، زيارت نمى‏كند.)(9)

در حديث هم، زيارت ائمه، در رديف جهاد با دشمنان به حساب آمده است.(10)

زيارت حسين، براى تهيدستان، به جاى زيارت حج محسوب مى‏شود و خداوند، پاداش حج را به آنان مى‏دهد.(11)

 

يكى از زنان‏شيعه، به نام ( ام سعيد احمسيه ) كه اهل عراق بود و براى زيارت قبور شهداى احد، به مدينه مشرف شده بود، در مدينه، به خدمتكار خود گفت:مركبى براى رفتن به مزار شهدا كرايه كن.

آنگاه،تصميم گرفت تا آماده شدن مركب، به ديدار فرزند پيامبر، حضرت صادق(ع) برود.

در حالى كه ديداروى با امام در منزل آن حضرت، طول كشيده و كرايه‏چى، معطل گشته بود، خدمتكارش آمد و به ( ام احمسيه ) گفت:مركب، آماده است.

امام صادق(ع) پرسيد:چه مركب؟كجا مى‏خواهى بروى؟

آن زن،مى‏گويد:گفتم:سر خاك شهدا، حضرت صادق(ع) فرمود:تعجب از شما مردم عراق است، براى زيارت شهدا، راهى طولانى و سفرى دراز را طى‏مى‏كنيد ولى ( سيدالشهدا ) را وا مى‏گذاريد و به زيارتش نمى‏رويد! گفتم:سيد الشهدا كيست؟

فرمود:حسين بن على.

گفتم:من زنى بيش نيستم.

امام:باشد!... براى‏كسى مثل تو، مانعى ندارد كه به زيارتش بروى، آنگاه از ثواب عظيم اين زيارت، برايم بيان فرمود.)(12) در مورد زيارت شائقانه‏و عاشقانه كه از يور محبت و شيفتگى انجام گيرد، نيز، احاديثى نقل شده است كه به ذكر دو نمونه اكتفا مى‏شود:

 

امام صادق(ع) فرمود:

روز قيامت،يك منادى ندا مى‏دهد:( زائران حسين كجايند؟) جمعى بر مى‏خيزند.به آنان گفته مى‏شود:در زيارت حسين، چه مى‏خواستيد و چه اراده كرديد؟

مى‏گويند:زيارت‏ما، بخاطر محبت به پيامبر و على و فاطمه بود.

به آنان گفته مى‏شود:اينك،اين محمد و على و فاطمه و حسين و حسين! پس به آنان بپيونديد.شما در درجات آنان هستيد.به پرچم پيامبر ملحق شويد.

آنگاه،آنان، در سايه سار لواى خاصى كه در دست على بن ابى طالب است قرار مى‏گيرند تا وارد بهشت گردند.(13) محبت، انسان را در دنيا به اين دودمان، پيوند ميدهد.زيارت محبت آميز هم، در نهايت انسان را در آخرت به خاندان رسالت پيوند ميدهد.آشنايى انسانها را در اين دنيا با دستگاه‏ولايت و خاندان پيامبر عامل جذب به اين ( عروه الوثقى ) است كه در آن دنيا هم ( حبل المتين ) نجات و سعادت خواهد شد.

 

از امام صادق(ع) روايت شده است كه:

خواستار سكونت در بهشت بايد زيارت ( مظلوم ) را رها نكند.

مى‏پرسند:مظلوم كيست؟

مى‏فرمايد:حسين است.هر كس با شوق به او و محبت به رسول الله‏و فاطمه و على، او را زيارت كند بر سفره‏هاى بهشتى مهمان اهل بيت خواهد بود.(14) تاءكيدى كه امام، روى عنصر ( مظلوميت ) در زيارت سيد الشهدادارد، جاى دقت و تامل است و انگيزه حمايت از مظلوم و احياء ياد او و سپاس از فداكارى انسانى والا در برابر ظالمان را بيان مى‏كند.

ائمه، در صدد تشويق‏مردم به زيارتند.يعنى ايجاد شوق و رغبت و انگيزه و علاقه،و اين اشتياق، در صورتى فراهم مى‏آيد كه آثار يك عمل و نتايج يك اقدام، براى شخص، روشن باشد.

در زيارت كربلا، چه پاداشى مى‏تواند بزرگتر از ( بهشت ) باشد؟

و چه انگيزه‏اى‏قوى‏تر از ( مرضى حق ) بودن، و خشنودى رسول خدا را جذب كردن؟و چه نتيجه اى بالاتر از پيوند با اهل بيت، در دنيا و آخرت؟

 

اين همه تاكيد، چرا؟

علاوه بر پاداش‏زيادتر و تاءكيد بيشتر نسبت به زيارت قبر حسين بن على (ع)، از نظر مناسبتهاى زمانى هم آن فوق العادگى، كاملا محسوس است.

همانگونه‏كه شيعيان آن حضرت، در هر مناسبت و مجلس و محفلى - حتى مراسم شادى و جشن هم - از حسين ياد مى‏كنند و ياد او رانمك هر مجلس مى‏دانند، ائمه‏هم نسبت به زيارت او - از دور يا نزديك - اينگونه اصرار و تاءكيد داشته‏اند.

درروايات مربوط به زيارت هم، در هر فرصت و مناسبتى، در تمام ايام‏و فصول سال، در همه حالات سفر و حضر، غم و شادى ، اعياد و وفيات، شبهاى قدر، مبعث، فطر،نيمه شعبان، غدير، عاشورا، و ...دستور يه زيارت حسين بن على(ع) داده‏اند.و بيش از همه ائمه و حتى رسول خدا، به زيارت سيدالشهدا تاكيد شده است.

اينهابراى چيست؟مى‏توان گفت براى اين است كه، عاشوراى حسين و حادثه كربلا، ( سمبل ) است.

همچنانكه مخالفت‏و دشمنى دشمنان هم، بيش او همه، با نام و ياد و مزار مظلوم كربلا بوده است چرا كه كربلا در نظرشان سمبل مقاومت بوده است.

البته بايدبه تاريخ نگاه كرد، تا هم عمق تاءثير عاشورا را در سرنوشت اسلام‏و مسلمين دريافت، و هم ميزان خصومت دشمنان را با اين (مزار) و ( تربت )، شناخت.تبلور درخشان خط ائمه، در حركت عاشورا بود و كينه توزى شديد دشمنان حق و اهل بيت هم، در مخالفت با آن حضرت، و اثرات شهادتش انجام مى‏گرفت.حتى سالها بعد از نابودى امويان هم، بخش عظيمى از جامعه، همچنان دچار ضايعات و عوارض و آثار سوء تبليغات‏و تعليمات مسمومى بود كه در آن دوره خفقان و در آن ( هزار ماه سياه ) ايجاد شده بود.

تشويق موكدبه زيارت كربلا، در جهت خنثى كردن و محو نمودن هر چه بيشتر آن ضايعات و سموم بود.

كربلا، از يك سو،سمبل مظلوميت آن پيشوايان عدل بود، و از سويى، مظهر دفاع بزرگ آل على و عترت پيامبر، از اسلام و قرآن، حتى به قيمت جانهاى عزيز و گرانقدرو قتل عامهاى شگفت و هولناك.

توجه و روى‏آوردن به مزار سيد الشهدا، در واقع تكرار و يادآورى همه روزه‏و همواره حق و مظلوميت و تكليف و تعهد بود، تا دلها به آن جهت و آن سو، تمايل پيدا كند و امت اسلام، ( كربلايى ) شود و فكر و ذكر و نشست و برخاست و آغاز و انجام شيعه، همواره ( حسينى ) گردد.

خداوند اگر براى زيارت كربلاى حسين، پاداش هزار حج و عمره مى‏دهد، چون حج هم به بركت عاشورا باقى مانده است.حج را هم حسين زنده كرد.حيات اسلام در سايه خون پاك شهيدان كربلا بود.اگر نامى و سخنى از پيامبر و كعبه و قبله و وى و دين و قرآن مانده است، به بركت وجود حسين و خون و شهادت اوست.

اسلام، مديون‏سيد الشهداء است.از اينجاست كه مى‏گوييم:كربلا، همه چيز ماست، چون اساس دين را حفظ كرد.

مگر نه اينكه‏امويان، كمر به هدم اسلام بسته بودند؟! مگر نه اينكه برنامه‏هاى ضد اسلام رجعت طلبان، در راستاى ارزشهاى جاهلى، يكى پس از ديگرى احيا مى‏شد؟مگر نه اينكه آل اميه، اسلام را به بازيچه گرفته بودند و خلافت اسلام را همچون توپى ميان خود دست به دست مى‏گرداند؟! مگر نه اينكه حسين بن على فرمود:

در شرايطى كه‏امت اسلامى به والى و زمامدار ناپاك و نالايقى همچون ( يزيد ) گرفتار شده است، ( فعلى الاسلام السلام ) بايد با اسلام خداحافظى كرد و با دين، بدرود گفت؟! بنابر اين، حركت عاشورا، پيش از آنكه يك نهضت شيعى و در جهت احياى حق آل محمد باشد، يك حركت اسلامى و براى نجات دين خدا بود، كه در آستانه زوال و نيستى قرار داشت.

پس كربلا، تنها مربوط‏به شيعيان نيست، بلكه قبله گاه همه مسلمين است، چرا كه فسق علنى يزيد و بدعتها و تحريفها و ستمها و اسلام زدايى‏هاى بنى‏اميه،ازنظر اهل سنت هم مطرود و محكوم است و ايستادن در مقابل آن رجعت فاحش يك عمل ارزشمند!... سخن خود حسين، اين بود كه اگر استوارى و استقامت دين جدم با مرگ من است، پس:اى تيغها بياييدفر فرق من فرود...ان كان دين محمد لا يستقم الا بقتلى يا سيوف خذينى.

آن همه تاءكيد،براى آن است كه حسين، اسلام را زنده كرد و خون او، بقاء دين را بيمه نمود.و .... پيامبر، در وجود حسين، تداوم يافت.

حديث معروف:

( حسين‏منى و انا من حسين ) شايد يكى از معانى‏اش اين باشد كه همچنانكه حسين از من است، من هم از حسينم، يعنى اگر نام من و دينم و كتاب آسمانى‏ام، حيات وابديت يافته است.به بركت حسين است و من نيز از حسينم.

پس، چون‏كربلاى حسين، مظهر و سمبل و اسوه است، مزار او نيز چنين است و زيارت قبرش هم، بيش از همه مورد سفارش پيشوايان دين است.

 

 پاورقى :

1 - ثواب الاعمال، ص 81.

2 - كامل الزيارت ، ص 183.

3 - همان، ص 164.

4 - بحار الانوار، ج 98 ص 44.

5- بحار الانوار، ج 98 ص 57 و 59 (دو حديث است، با اندكى اختلاف در تعبيرات).

6 - كامل‏الزيارات، ص 116، بحار الانوار، ج ص 8 و 52.و سائل الشعيه، ج 10 ص 320.

7 - كامل الزيارات، ص 117.

8 - بحار الانوار، ج 97 ص 121.

9 - بحار الانوار، ج 97 ص 119، كامل الزيارات، ص 70.

10 - بحار الانوار، ج 97 ص 124 .

11 - وسائل الشيعه، ج 10 ص 360.

12- همان ص 339، بحار الانوار، ج 98 ص 36 و 71 (با اندكى اختلا و تغييير در عبارتها).

13 - وسايل الشيعه ج 10 ص 387.

14 - همان.

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها