خويشتنداري
جمعه 24 آذر 1391 3:57 PM
خويشتن داري چيست؟
خويشتن داري يک سري رفتارهايست که:
-به شما اين واقعيت را مي قبولاند که تنها چيزي که در زندگي مي توانيد آن را کنترل کرده و تغيير دهيد خودتان هستيد.
-تمامي حرکات مخرب، عادات ناپسند، مشکلات عقده اي و رواني، و رفتارهاي غيرقابل قبول و نا معقول را کنترل مي کند.
-در زندگيتان به شما احساس تسلط بر خود، استقلال و شايستگي مي دهد.
-هدايت آنها تحت قدرت و کنترل شماست بدون آنکه نياز به دخالت ديگران احساس شود.
-موجب مي شود خود، براي سرنوشت تان تصميم بگيريد، چرا که خويشتن داري موانع و مشکلاتي را که مانع موفقيت شماست از سر راهتان بر مي بردارد.
-اعتدالي ميان کمال گرايي و غفلت درمراقبه از خود ايجاد مي کند.
-منجر به برقراري اعتدال در زندگي شده و هنگام بروز مشکلات جديد توانايي مقابله با آنها را به شما مي دهد.
-شما را در کنترل واکنشهاي فرا احساسي ياري مي کند.
-شما را ياري مي کند تا از احساسات خشک و تحليل رفته رهايي يابيد به طوري که زندگي سالمي داشته باشيد.
-اساسي براي مبارزات سالم با مشکلات بوده و کمک مي کند تا مسئوليت هاي شخصي خود را در زندگي بپذيرد.
-با جلوگيري از هر گونه افراط در زندگي، اعتدال را زندگي تان حفظ مي کند.
-حرکات کنترل نشدني و غير قابل تغيير را از زندگي تان خارج مي کند تا بتوانيد بيشتر به خود توجه کنيد.
-مانع از برخي مسائل چون: دخالت ديگران، آزار و اذيت، درماندگي، وابستگي بيش از حد و يا توجه ديگران مي شود.
-کمک مي کند تا به ديگران وابستگي نداشته و روابط متقابل خود را در شرايط متعادل حفظ کنيد.
-اميال دروني تان را در رسيدن به کمال عقلي و مسئوليت منعکس مي کند.
پيامدهاي منفي از دست دادن خويشتن داري کدامند؟
اگر نتوانيد در زندگي خويشتن دار باشيد، ممکن است:
-تنها روي مسائل ديگران تمرکز داشته و از توجه به مسائل خود باز بمانيد.
-از اثرات منفي برخي رفتارها مانند اعتياد به الکل، وابستگي هاي دارويي، پرخوري، ارتباط جنسي نا خواسته، روابط ناهنجار، خريدهاي بي مورد، قمارکردن و مصرف دخانيات رنج ببريد.
-به خاطر ضعف و ناتواني خود در ايجاد تعادل و تحت کنترل داشتن زندگي تان، افسرده و دلسرد شويد.
-براي کنترل زندگي تان شديدا به ديگران وابسته شويد.
-در دام تفکر کمال گراها و ايده آليست ها بيفتيد که معتقدند رضايت شما از انجام يک کار مهم نيست، چرا که آن کارهنوز هم جاي تکامل دارد و اين کافي نيست.
-کنترل محدوده هاي احساسي را که مي بايست حفظ شوند از دست بدهيد.
-در شروع و پايان روابط با ديگران سردرگم شويد.
-واکنش هايي که در برابر يک موقعيت از خود نشان مي دهيد، کاملا عصبي و بيش از حد احساسي بوده و يا فرو کش شده، تحليل رفته و خالي از احساس باشد، که هيچ کدام از آنها مناسب نبوده و براي سلامتي مضر است.
-جدايي از مردم، مکان ها يا چيزهايي را که براي شما ضرر دارد غير ممکن ببينيد.
-اين قدرت را در خود نبينيد که تعادل را در زندگي تان برقرار سازيد.
-دردام احساس درماندگي بيفتيد و خود را مجاب کنيد که توانايي مراقبت از خود را نداشته و بنابراين زمام زندگي را روز به روز بيشتر از دست دهيد.
-از ديگران براي حل مشکلات خود کمک بخواهيد تا زندگي تان را کنترل کنيد.
-اين تفکر در شما رخنه کند که به خاطر مشکلات زياد، کار، تلاش و کمبود امکانات نمي توان تعادل را در زندگي برقرار کرد؛ حال اينکه افراد، مکانها و مسائل بسيارديگري وجود دارند که مي توانيد روي آنها تمرکز کنيد.
-حتي عزت نفس تان پايين بيايد، زيرا نمي توانيد باور کنيد که به اندازه کافي ارزش و قدرت داريد که زندگي خود را تحت کنترل بگيريد.
منبع : دنياي زنان
امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/